دعوای دو بچه به چاقوی دسته زرد ختم شد
علیرضارضایی – روز گذشته جلسه رسیدگی پرونده متهم به چاقو کشی و ایراد ضرب و جرح در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان برگزارشد.
به گزارش روزنامه خراسان جنوبی، در ابتدای جلسه قاضی طرفین را به آرامش دعوت کرد و خلاصه ای از پرونده برای حاضرین عنوان کرد و گفت: سوم تیرماه امسال مصادف با ماه مبارک رمضان خبر یک درگیری به پلیس مخابره می شود که موضوع بنا به اظهارات طرفین این بوده که ساعت 11:30 شب بین چند بچه هم سن و سال درگیری لفظی به وجود می آید و یکی از بچه ها عموی خود را که در آن حوالی مغازه داشته صدا می زند و درخواست کمک می کند که عمو مشاهده می کند فردی که با بچه برادرش درگیر شده یکی از آشنایان و پدرش مشتری همیشگی مغازه اش می باشد بنابراین موضوع را با دعوای لفظی خاتمه می دهد اما در این بین یکی دیگر از بچه ها بنا به ادعای متهم حرف رکیکی به او می زند که مغازه دار بر می گردد و سیلی محکمی به صورت پسر بچه می زند.
«رمضانی» افزود: با سیلی زدن دهان پسر بچه پر از خون می شود که اهالی حومه مغازه به پدر بچه اطلاع می دهند که با حضور پدر پسر بچه کتک خورده درگیری لفظی بین او و مغازه دار که پسرش را کتک کاری کرده رخ می دهد.
وی با اشاره به این که ابتدا درگیری بین دو بچه دیگر بوده و دعوا مربوط به پسر شاکی نبوده گفت: اهالی محل به پدر پسر بچه دیگری هم اطلاع می دهند که فرزند او مورد کتک کاری قرار گرفته است که نامبرده با تعدادی از اقوام در محل حاضر و متوجه می شود فرد مغازه دار(متهم) پسرش را نزده است بلکه پسر یکی از اقوام مورد کتک کاری قرار گرفته که جلوی مغازه از صاحب کسب گلایه می کند که این موضوع باعث می شود درگیری آن ها رنگ خون بگیرد.
پس از صحبت های قاضی ، ابتدا شاکی (ن) در جایگاه ایستاد و گفت: شب حادثه در مراسم افطاری یکی از اقوام در مسجد بودیم که ناگهان تلفنم به صدا در آمد و شخصی به من گفت: (ق) پسر تو را دارد می کشد که من به محل مغازه (ق) مراجعه کردم در حالی که جمعی هم درآنجا حضور داشتند.وقتی به در مغازه متهم رفتم تا گلایه کنم که آیا زورش به بچه رسیده که او به من حمله ور شد و من هم به پلیس 110 اطلاع دادم. در این بین آقای(ع)؛ یکی از اقوام به اتفاق چندتن دیگر در محل حاضر و پی گیر موضوع شد و گفت که (ق) از دوستان من است و با او صحبت می کنم .
(ع) رفت جلوی مغازه و فقط به متهم (ق)گفت: خجالت نکشیدی دست رو بچه بلند کردی و من در همین هنگام 12 متر از (ع) دور بودم که ناگهان گفت: آخ ، چاقو خوردم که او را با ماشین خودش به بیمارستان منتقل کردم اما تا زمان سوار کردن مصدوم در خودرو متهم شیشه های نوشابه را که جلوی دست او بود به سمت من و(ع) پرتاب می کرد.
قاضی: زمان چاقو خوردن آقای (ع) را توضیح دهید؟
شاکی: من 12 متر از آنها دور بودم .وقتی (ع) با (ق) درگیر شد فقط دیدم که او را هل داد و (ق) روی موتورسیکلتی افتاد که آن جا بود و(ع) به سمت من آمد و گفت: چاقو خوردم.
قاضی : شما هم در این درگیری جراحت برداشتید، توضیح دهید؟
شاکی: وقتی (ع) نزد من آمد متوجه شدم چاقو خورده بنابراین او را داخل ماشین خودش گذاشتم و همان موقع متوجه شدم صورت خودم داغ شده است که ابتدا فکر کردم خون (ع) روی صورت من پاشیده اما وقتی دست کشیدم فهمیدم پیشانی من جراحت برداشته است.
قاضی: شما چاقو را در دست متهم مشاهده کردید؟
شاکی : در لحظه اول نفهمیدم اما بعد متوجه شدم چاقوی دسته زردی بود. در ادامه دیگر شاکی که چاقو پهلو و شکم او را پاره کرده بود در جایگاه ایستاد و شکایت خود را علیه متهم عنوان کرد و گفت: درگیری بین بچه (ن) و بچه برادر متهم بود.
من برای پا درمیانی فقط جلوی در ایستادم و گفتم خجالت نکشیدی که از پشت با من درگیر شد.
جلوی در مغازه او را هل دادم اما چاقو در دستش بود و سوزشی در پهلوی راست خود احساس کردم .
گرم بودم و وقتی قدم دوم را برداشتم کفش هایم پر خون شده بود اما وقتی به آقای(ن) رسیدم به او گفتم (ق) مرا با چاقو زد و دیگر لرز بدن مرا گرفت که با خودروی خودم به بیمارستان منتقل شدم.
قاضی: چاقو چه شکلی بود؟
شاکی: مثل نیزه یعنی دو لبه برنده داشت. وقتی در بدنم فرو کرد سر چاقوی دسته زرد از جلوی شکم من بیرون آمده بود و آسیب به کبد من زد.
در ادامه قاضی متهم را به جایگاه فراخواند و ضمن تفهیم اتهام از او خواست تا دفاعیات خود را مطرح کند. متهم گفت : ساعت11 شب بود که مشتری داشتم. صدایی جلوی مغازه بلند شد که می گفت: عمو مرا کشتند که بیرون آمدم و دیدم 10 تا 15 بچه دور پسر برادرم حلقه زده اند که جلو رفتم و پسر (ع) را دیدم و موضوع را تمام کردم اما پسر(ن) حرف بدی به من زد و من هم او را هل دادم و سیلی به او زدم و فکر کردم موضوع تمام شده است اما یکی از کسبه محل به پدر او اطلاع داد و سپس (ع) با تعدادی زیاد جلوی مغازه من جمع شدند که جر و بحث ها به درگیری فیزیکی ختم شد ،اما من فقط شیشه های نوشابه را پرت و سپس فرار کردم و در داخل پارکی نشستم و موضوع را تلفنی به برادرم اطلاع دادم.
در ادامه قاضی به قرائت بخشی از گفته های شاهدان ماجرا که همگی به اتفاق اظهار داشته اند که متهم با چاقو(ع) را زده است پرداخت که باز هم متهم در پاسخ قاضی گفت: من چاقویی نداشتم فقط قبول دارم که شیشه نوشابه به سمت هردو نفر پرت کردم.
در ادامه «قانعی» وکیل تسخیری متهم از موکل خود دفاع کرد. قاضی پرونده خطاب به شاکی(ن) گفت: باتوجه به این موضوع که ضرب وجرح شما با استفاده از چاقو در شک وشبهه می باشد باید برای اثبات این موضوع در صحن دادگاه قسم یاد کنید که شکاف روی پیشانی شما با چاقوی متهم به وجود آمده است که شاکی(ن) در صحن دادگاه قسم خورد.
دوباره متهم در جایگاه ایستاد و برای آخرین بار اتهام به وی تفهیم و آخرین دفاعیات خود را مطرح کرد.
متهم با مکثی طولانی در مقابل قضات دادگاه کیفری یک گفت: فقط شیشه نوشابه پرت کردم .
در پایان قاضی«رمضانی» ختم رسیدگی را اعلام کرد و گفت:حکم به طرفین ابلاغ خواهد شد.