علیرضارضایی- روز گذشته اولین جلسه رسیدگی به پرونده نزاع دسته جمعی در دو طایفه که منجر به قتل مرد 45 ساله ای از یکی از طایفه ها شده بود در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان برگزار شد.
به گزارش «خراسان جنوبی » قاضی«رمضانی» در ابتدای جلسه در تشریح جزئیاتی از ماجرا بر اساس پرونده خطاب به حاضران گفت: هفتم فروردین نود و چهار درگیری بین اعضایی از دو طایفه در یکی از روستاهای نهبندان رخ داد تا حدی که این درگیری منجر به مرگ مردی 45 ساله شد.
وی ادامه داد: شروع ماجرا مربوط به روز وقوع حادثه هست و به این شکل رخ داده است که سه نوجوان در حال تردد با موتورسیکلت در روستای محل جرم بوده اند که توسط تعدادی از جوانان روستا مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و وقتی کتک کاری این نوجوانان به گوش پدران آنها می رسد آنها هم برای روشن شدن موضوع به روستای محل نزاع حرکت می کنند و وقتی به همدیگر می رسند درگیری بین آنها رخ می دهد که در این بین مرد 45 ساله ای کشته می شود.
در ادامه جلسه «همدم» نماینده دادستان کیفر خواست دادسرا را مطرح کرد و گفت: اوایل فروردین 94 نزاع دسته جمعی بین چندین نفر در یکی از روستاهای شهر نهبندان رخ می دهد که در این نزاع مردی 45 ساله جان خود را از دست می دهد که حسب گزارش نیروی انتظامی ،مراجع قضایی هنگام بازپرسی، معاینه جسد و گواهی پزشکی قانونی وشهود ماجرا دوتن از عاملان اصلی معرفی می شوند که با توجه به دفاعیات غیر موجه ارائه دادند .
در ادامه پسر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: روز درگیری من به اتفاق چند نفر دیگر در زمین فوتبال بودم که یک پژو پارس و سه موتور جلوی زمین توقف کردند و من و چند نفر دیگر جلو نرفتیم، گفتم پدرم موضوع را حل می کند اما وقتی یکی از آنها به پدرم حمله کرد جلو رفتم که متهم ردیف دوم (ح- ب) با ساطور به سرم زد و دیگر چیزی نفهمیدم.
و حالا از متهم ردیف اول (غ-ب) به خاطر قتل پدرم و (ح-ب) برای مجروح کردن خودم شکایت و تقاضای قصاص قاتل پدرم را دارم.
همسر مقتول هم در جایگاه ایستاد و تقاضای قصاص متهم (غ-ب) را مطرح کرد و گفت: من زمان درگیری نبودم اما شنیده ام که مرحوم همسرم چندین بار به متهم گوشزد کرده است که موضوع را تمام کند اما برادر متهم با ساطور پسرم را زخمی کرده است و هرگز گذشت نمی کنم.
در ادامه سه دختر مقتول هم در جایگاه حاضر و خواستار قصاص قاتل پدرشان شدند.
برای کشتن کسی نرفتم
سپس متهم ردیف اول (غ –ب)در جایگاه ایستاد و گفت: 55 سال عمر کرده ام . بپرسید که آیا من اهل دعوا و آدم کشی هستم؟ چرا شاکیان پرونده دلیل را روشن نمی گویند؟ موضوع از ضرب وشتم پسرم شروع شد و وقتی این مسئله را به برادرم گفتم او از من خواست برویم و به مقتول تذکر دهیم و دیگر این که بفهمیم چرا سه مرتبه است که بچه های ما را کتک کاری می کند.
روستای ... روستای مادری من است و به آنجا رفت و آمد داشتیم بنابراین به اتفاق برادرم و پسرم به روستا رفتم که مقتول جلوی زمین فوتبال ایستاده بود و وقتی ماشین ترمز کشید و روی شن های درشت سر خورد به من توهین کرد اما پیاده شدم و دستم را به طرفش دراز کردم که دستم را پس زد .
متهم 55 ساله ادامه داد: من فقط برای گلایه و روشن شدن موضوع درگیری جوانان به آن جا رفته بودم که با 32 نفر روبه رو شدم .
هرگز قصد دعوا نداشتم اما آنجا حرف های رکیکی شنیدم که دعوا شروع شد و دیدم از بینی پسرم خون می آید در نتیجه برای نجات پسرم و برادرم تلاش می کردم و مدام افراد را هل می دادم اما مقتول چوبی در دست داشت و می چرخاند و می گفت: بکشید ، من پول خون را می دهم.
متهم اضافه کرد: از زمین و آسمان سنگ و چوب می آمد و من و برادرم قصد فرار از معرکه را داشتیم. وقتی خودم را به پسرم رساندم گفتم به پاسگاه پشت تپه اطلاع دهد و حالا من به عنوان متهم اینجا هستم چرا واقعیت را نمی گویید؟
من ضربه ای به مقتول وارد نکرده ام ، ما با هم قوم و خویش هستیم . فقط این را می دانم این ها که هم اکنون شاکی هستند برای من برنامه ای درست کرده اند .
در ادامه قاضی تذکر به متهم را وارد دانست و خواست که از کلمات تحریک آمیز استفاده نکند و خطاب به شکات حرفی نزند.
متهم ادامه داد: وقتی 32 نفر به ما سه نفر حمله کردند باید چه کار می کردم ؟ من برای نجات پسرم و برادرم فقط با دست افراد را هل می دادم.
قاضی: طبق صورت جلسه انتظامی از داخل ماشین شما چوب دستی،چماق، ساطور و کُردُم کشف شده است ، چه توضیحی دارید؟
متهم 55 ساله گفت: چوب دستی ،چماق و ... نبوده بلکه دو میله آهنی خیلی نازک بوده است. من می دانستم مقتول ناراحتی قلبی دارد چطور می شود با چوب دستی او را بکشم ؟
قاضی: شما به اتفاق سه نفر در نزاع شرکت داشتید اما هم اکنون پنج نفر دیگر هم در این پرونده 4 جلدی هزار صفحه ای نقش داشته اند، برای این چه دفاعی دارید؟
متهم اظهار داشت : ابتدا من به اتفاق برادرم و پسرم رفتم که آخر درگیری این 5 نفر اضافه شدند.
در ادامه متهم ردیف دوم (ب- خ) در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود عنوان کرد: در این ماجرا چاقویی در کار نبود و ماشین متعلق به خودم بود و آلات هم داخل ماشین من بود. آن روز وقتی بچه برادرم با لباس های پاره وارد خانه شد ماجرا را جویا شدم که برایم تعریف کرد و موضوع را به برادرم گفتم و از او خواستم تا برویم با مقتول (ق) صحبت کنیم و ببینیم چه مشکلی هست که مدام بچه های ما را مورد ضرب وشتم قرار می دهد که ابتدا برادرم حاضر نشد ولی با اصرار من و پسرش رفتیم که 30 نفر به ما حمله کردند و کتک خوردیم و حالا قاتل هم شده ایم. متهم ادامه داد: اگرقصد نزاع و درگیری دسته جمعی داشتیم یا می خواستیم مقتول را بکشیم سه نفره به روستا نمی رفتیم بلکه با خود آدم می بردیم. ما برای جویا شدن موضوع رفتیم که در آنجا درگیری رخ داد .
من هیچ کدام از اتهام ها را قبول ندارم
دیگر متهم نزاع (الف –ب) دردفاع از خود گفت: این حاضران در دادگاه روز حادثه من ،پدرم و عمویم را به طرز فجیعی می زدند . نمی دانم سنگ و چوب به آن وسعت از کجا آورده بودند که در این درگیری من سپر پدرم شده بودم و پدرم سپر من چون از همان ابتدا دنبال چنین جریانی نبودیم .
متهم (م-ب) هم گفت: این ها گفتند با چوب ،چماق ،کُردُم و... آمدیم مگر ما جومونگ هستیم؟ موضوع از ضرب و شتم پسر عمویم شروع شد و وقتی من برای دفاع از او رفتم مرا هم کتک کاری کردند.
وقتی موضوع را برای عمویم تعریف کردم آنها به اتفاق برادر بزرگم برای جویا شدن این که چرا من و پسرعمویم را کتک کاری کردند رفتند و من هم همراه 4 نفر دیگر بعد از 15 دقیقه به آن جا رفتم که جلوی زمین فوتبال با صحنه ای مواجه شدم که تعداد زیادی پدرم، عمویم و برادرم را کتک کاری می کردند بنابراین من هم وارد شدم.
الان هم باید بگویم چاقویی در کار نبود و هنگام درگیری چوب دستی به دستم آمد و من هم ضربه ای به زیر چشم یکی از شاکیان زدم.
متهم (م-ب) نیز در دفاع از خود گفت: چاقویی در کار نبود ، من کسی را نزدم و کسی مرا نزده است .
متهم (الف - ب) هم اظهار داشت : در گوشه ای ایستاده بودم و به حال پدر و برادرم گریه می کردم. من به کسی حمله و یا کتک کاری نکردم.
متهم(م-س) هم گفت: وقتی دیدم سر و صورت دایی ام (متهم ردیف اول ) خونی است به پاسگاه رفتم تا به او سر بزنم و مامور خواست ماجرا را روی برگه بنویسم و حالا من هم متهم به شرکت در نزاع دسته جمعی، شروع به قتل، تهدید،توهین و قدرت نمایی هستم .
متهم(ف-ب) گفت : من در این دعوا فقط طرفین را جدامی کردم.
درادامه پسر مقتول هم به اتهام شرکت در نزاع منجر به مرگ، توهین ، تهدید و قدرت نمایی با چاقو در جایگاه ایستاد و گفت: با ضربه ساطوری که خوردم دیگر از جای خود بلند نشدم .
متهم(ع-ق) هم در دفاع از خود گفت: من از زاهدان آمده بودم و در منزل مقتول نشسته بودم که خانمم تماس گرفت و گفت که در میدان فوتبال درگیری شده است و من هم رفتم و وقتی رسیدم متهم ردیف دوم که ساطوری در دست خود داشت را گرفتم اما این دعوا مثل یک انفجار به وسعت زیادی رخ داد و من در این نزاع به کسی آسیبی وارد نکردم و پا درمیانی می کردم.
متهم (ح-ب) در دفاع از خود گفت: من فقط دیدم که پسر مقتول سرش خون ریزی کرده و بلند می شود و می افتد روی زمین بنابراین به کمکش رفتم و درگیری با کسی نداشتم.
متهم (م-ق) گفت: وقتی چوب به زیر چشمم خورد چند دقیقه ای گیج بودم و بعد از آن چهار نفر به من حمله کردند و من هم فقط برای دفاع از خود دست هایم را روی سرم گذاشتم ، فقط می دانم که (غ- ب) چوب را به سر عمویم زد.
در ادامه جلسه وکلای دو طرف از موکلان خود دفاع کردند و قرار بر این شد تا حدود 10 روز آینده لایحه دفاعی را به دادگاه ارائه دهند .
در پایان با توجه به این که شاهدان پرونده در دادگاه حاضر نشده بودند دادگاه بیان آخرین دفاعیات متهمان را به جلسه دیگری موکول کرد.