رنجبر- عقربه های ساعت از دوازده شب گذشته است، ماشین ها پشت چراغ قرمز بولوار صیاد شیرازی می ایستند، زن از حاشیه بولوار خودش را به خودروها می رساند، صورتش را زیر چادر پنهان کرده است تا کسی لب های تیره و کبودش را نبیند، دستش را از شیشه ماشین داخل می برد و بدون آن که حرفی بزند نگاه ملتمسش را به راننده می دوزد.
همین طور بین ماشین ها حرکت می کند، ثانیه ها که می گذرد مشتش پر از سکه و اسکناس می شود، چراغ سبز می شود و زن لبخند مرموزی می زند.
وارد اداره می شود و چادرش را با دندان مهار می کند و می گوید: خانم ها، آقایان کمک کنید پول خرید یک نان را هم ندارم، پچ پچ بین کارمندان شروع می شود مگر چند روز پیش نمی گفت همسرم بیمار است و پول دکتر بردنش را ندارد.
اما باز هم در این بین دل برخی ها به رحم می آید و اسکناسی کف دست زن قرار می دهند، هنوز پله های اداره را پایین نرفته که سر پلاستیکی پر از پول را که زیر چادرش پنهان کرده است باز می کند و اسکناس های دستش کنار بقیه پول ها قرار می گیرند، زن نیشخند می زند.
منتظر ورود اتوبوس ها به پایانه مسافربری ایستاده و هر اتوبوسی که وارد یا خارج می شود بدون توجه به صدای راننده مبنی بر پیاده شدن از پله های اتوبوس بالا می رود و می گوید «خانم ها ، آقایان کمک کنید ،کیف پولم را زده اند، مسافرم و کرایه راه ندارم. الهی سَفَرتون بی خطر باشه، خِیر از جوونیتون ببینید، کمک کنید». تمام راهروی اتوبوس را تا انتها می رود. صدای مردی به گوش می رسد که می گوید: اهل کجایی؟ حاضرم همین الان برایت بلیت تهیه کنم اما مرد که از شدت خماری دست هایش می لرزد پاسخ می دهد نه شما پول بدهید خودم بلیت تهیه می کنم و به سرعت از اتوبوس پیاده می شود.
روبه روی داروخانه در یکی از خیابان های اصلی نشسته است و کودکی را که خواب است در آغوش دارد. به هر کس که وارد یا خارج می شود التماس می کند.« شوهرم چند سال پیش مرده و مستأجرم، بچه هایم گرسنه هستند، برای رضای خدا کمک کنید.» و برخی به خاطر طفل به او کمک می کنند، کاسه گدایی اش را جلوتر می گذارد مردم عبور می کنند و هر کدام اسکناس و سکه ای در کاسه می اندازند. مقابل بیمارستان امام رضا(ع) قدم می زند جلوی هر فردی که از داروخانه بیرون می آید را می گیرد و نسخه مچاله شده ای را نشان می دهد و می گوید: مادرم مریض است پول خرید داروهایش را ندارم تو را به خدا کمک کنید، خدا بچه هایتان را سالم نگه دارد.
این ها جملات و التماس هایی است که در جامعه شهری امروز زیاد می شنویم. یکی ازمعضلات اجتماعی این روزها که از زشت ترین مناسبات اجتماعی است، تکدی گری است.
آن ها همه جای شهر سرک می کشند؛ هر جا که بتوانند به هدفشان برسند، دست دراز کردن جلوی مردم و تکدی گری برایشان به یک عادت تبدیل شده است، حتی اگر به آن ها کمک شود و از شهر جمع شوند دوباره سر و کله شان در نقاط دیگر پیدا می شود.
تقاضای مردم
یکی از شهروندان می گوید: عصر پنج شنبه بهشت متقین بیرجند پاتوق متکدیانی است که برای مردم مزاحمت ایجاد می کنند.
«کرمانی» ادامه می دهد: مسئولان شهرداری برای جمع آوری متکدیان باید فکری بردارند.
یکی دیگر از شهروندان هم ضمن گلایه از مزاحمت متکدیانی که به در خانه مراجعه می کنند می گوید: این افراد وقت و بی وقت در خانه را به صدا در می آورند ومزاحمت ایجاد می کنند گاهی اوقات حتی به دروغ متوسل می شوند تا دل مردم را به رحم آورند.
«قاسم زاده» ادامه می دهد: گدایی را می شناسم که بارها و بارها او را در کوچه و خیابان ها مشغول تکدی گری دیده ام و هر بار بهانه ای می آورد تا پولی بگیرد. به گفته وی سازمان های متولی باید به جمع آوری و شناسایی این افراد بپردازند و چنان چه واقعا نیاز به کمک مالی دارند به آن ها کمک کنند.
فرهنگ نادرست
به عقیده یک کارشناس ارشد جامعه شناسی کسانی که با روش ها و شیوه های نوین سعی در برانگیختن احساسات و عواطف مردم دارند و ازاین طریق روزگار می گذرانند، علاوه بر این که چهره نازیبا و رِقّت باری به شهر می بخشند در واقع بار اضافه ای بر دوش جامعه هستند، زیرا هیچ گونه کارکرد اقتصادی برای جامعه ندارند و علاوه بر این در مسیر انحراف و آسیب اجتماعی هم قرار دارند و در نهایت راه را برای هنجارشکنی هر چه بیشتر باز می کنند.
«منیره جمجاه» می گوید: در این سوی داستان هم افرادی قرار دارند که به خاطر احساسی بودن و جنبه های انسان دوستانه و حتی گاهی به دلایل مذهبی که باور دارند با این نوع کمک کردن باعث برخورداری از نوعی بیمه معنوی می شوند و از این افراد حمایت می کنند.
وی با اشاره به این که فرهنگ نابه جا مسری است اضافه می کند: این فرهنگ نابه جا میتواند به سرعت گسترش پیدا کند چون این افراد با کسب درآمدهای عالی از این طریق به این آسوده خیالی دست مییابند که امرار معاش از این راه بسیار ساده تر از کسب روزی از طریق کار کردن است.
به گفته وی این رفتار ناهنجار آسیب های جدی ازجمله پایین آوردن منزلت و ارزش فردی برای کسب روزی از طریق دیگران، آسیب های جسمی و روانی که کودکان ممکن است به آن دچار شوند، انحرافات جنسی، بیماری های واگیردار، اعتیاد، دزدی و گاه روسپی گری به ساختارجامعه وارد می کند.
همچنین شخص متکدی به علت نبود حمایت اجتماعی و احساس بی ارزش بودن، مستعد سقوط و به شدت آسیب پذیر است.
وی توضیح می دهد: وسعت دایره این معضل و افزایش حضور متکدیان در شهر در سالهای اخیر، مسئولان را به سمت ارائه طرحها و برنامه هایی سوق داده تا با جمع آوری متکدیان از شهر به این موضوع پایان دهند.
به گفته وی استفاده از قوه قهریه برای برخورد با این معضل اجتماعی بهترین راه نیست و راهکار کاهش این معضل در جامعه چاره اندیشی به منظور بهبود شرایط اقتصادی است چون مهم ترین علت تکدی گری فقر است.
وی پیشنهاد می دهد: نهادهای مربوط باید به سالمندان و زنانی که در معرض آسیب های بیشتری هستند توجه جدی تری داشته باشند تا به اجبار تن به تکدی گری و آسیب هایی که به دنبال دارد ندهند.
به عقیده وی مسئولان باید نسبت به کودکان تکدی گر، گروهی که متحمل بیشترین آسیب هستند حساسیت بیشتری داشته باشند و آن ها را به محل های امن و آرام منتقل کنند تا دوران کودکی و نوجوانی شان را توسط انجمن های حمایتگر با آموختن مهارت هایی برای زندگی بهتر بگذرانند تا در آینده بتوان افرادی موثر و کارآمد از میان این کودکان تربیت کرد که برای آینده جامعه هم موثر واقع شوند.
حبس از یک تا 3ماه
ماده 712 قانون مجازات اسلامى درباره تکدی گری به وضوح اعلام می کند هر شخصى که تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش کند به حبس از یک تا 3 ماه محکوم خواهد شد و چنان چه با وجود توان مالى مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور همه اموالى که از طریق تکدی گری به دست آورده است مصادره خواهد شد.
برای دریافت پاسخ از شهرداری بیرجند درباره اقدامات انجام شده برای جمع آوری و سامان دهی متکدیان با سرپرست شهرداری تماس گرفتیم اما تلفن وی پاسخگوی تماس های مکرر خبرنگار ما نبود.