رنجبر - بیشتر روزها مشغول خرید است، از این مغازه به آن مغازه می رود، برایش فرقی ندارد چه کالایی بخرد، مدام پشت ویترین مغازه ها میخکوب می شود و با کلی پلاستیک خرید بیرون می آید. انگار وسواس خرید دارد و باید آن چه در کارت های اعتباری اش وجود دارد را تا ریال آخر و پیش از پایان ماه خرج کند. همیشه همین طور است در حالی که از آن چه می خرد به یک سوم آن هم نیاز ندارد و...
این روزها وسواس خرید گریبان گیر بسیاری شده است و فرقی نمی کند زن باشد یا مرد، هر بار که از خانه خارج می شوند باید چیزی بخرند تا روزشان شب شود. این بیماری گران گاهی اوقات آن قدر آن ها و اطرافیانشان را کلافه می کند که مجبور می شوند به دنبال راه چاره باشند.
پشیمانی بعد از خرید
یک بانوی خانه دار می گوید: افرادی سراغ دارم که بدون در نظر گرفتن میزان درآمد خود یا همسرشان به خرید می پردازند و اواخر ماه دیگر پولی برای خرج کردن ندارند در حالی که باید با برنامه ریزی درآمدشان را هزینه کنند.
«موهبتی» می افزاید: حتی برخی از خانم ها بدون داشتن نیاز به یک کالا و بی هدف وارد بازار و پاساژها می شوند و کالاهای پر زرق و برقی را خریداری می کنند و به خانه می برند اما بعد از یکی دو روز پشیمان می شوند و تازه متوجه می شوند به این کالا اصلا نیازی نداشته اند. این برایشان تجربه نمی شود و دوباره ماه بعد یا هر زمان دیگری که پولی به دستشان بیاید خوره خرید به جانشان می افتد.
یک خانم کارمند هم با اشاره به این که باید با در نظر گرفتن نیاز وارد بازار خرید شد می گوید: باید با هدف خرید ملزومات مورد نیاز وارد بازار شد در غیر این صورت هم هزینه ها بالا می رود و هم با انبوهی از خریدهای غیر ضروری کمدها پر می شود.
وی می افزاید: برخی خانم ها به وسواس خرید مبتلا هستند و گاهی اوقات بدون در نظر گرفتن نیاز خودشان و خانواده وارد بازار می شوند و آن قدر خرید می کنند که دیگر حتی دست هایشان جا ندارد اما بعد از چند روز فروکش کردن این حالت بیمارگونه، دوباره هوای خرید به سرشان می زند.
یک کارشناس ارشد جامعه شناسی هم در این زمینه می گوید: اختلال «اعتیاد به خرید» از دهه 70 میلادی از نظر روانشناسان و جامعه شناسان بیماری تشخیص داده شد.
«منیره جمجاه» می افزاید: خرید افراطی ممکن است واکنشی روانی در اثر وجود خلاءهای مهم در زندگی باشد.
به گفته وی فارغ از جنبه های نشانه شناختی و روان کاوانه، به طور معمول کسانی که اعتیاد به خرید دارند بیشتر اوقات کمدها و خانه هایشان پر از لباس ها و وسایل غیرضروری است که بیشتر از یک بار استفاده نشده است. وی اظهار می کند: اگرچه خرید در ایام خاص یا برای مهمانی کاملا طبیعی است اما به طور معمول کسانی که اعتیاد به خرید دارند سراغ خریدن کفش و پوشاک لوکس می روند و وقتی به مهمانی دعوت می شوند باز هم احساس می کنند وضعیت مناسبی ندارند.
وی می گوید: تاثیر سوء اجتماعی وسواس خرید، مصرف گرایی است و بخش فردی آن رفتاری است که یک سیستم دفاعی آن را ایجاد می کند، یعنی فرد به دلیل فشارهای عصبی که به سن هم مربوط نیست نمی تواند ابراز وجود کافی داشته باشد و اعتماد به نفس پیدا نمی کند.
او ادامه می دهد: این افراد زمانی که استرس دارند برای ابراز وجود بلافاصله از لحاظ فردی به سیستمی پناه می برند که هم موضوع را برای چند ساعتی فراموش کنند و هم در واقع برای خودشان جایزه بخرند و خودشان را به نوعی نوازش کنند.
وی می گوید: پس از مدتی این رفتار به عادت تبدیل می شود که مخرب است چون این عملکرد در زمان شروع ریشه عصبی دارد و فرد تفکر منطقی ندارد، یعنی به نوعی در زمان عصبانیت مانند اسباب بازی به آن پناه می برد. به عقیده وی زمانی خرید به اعتیاد وسواسی تبدیل می شود که تفکری پشت آن نیست و فرد نسبت به خودش حس خوبی ندارد، اما قبل از خرید افراطی فرد حس می کند کار اشتباهی کرده یا این که اتفاق بدی افتاده که ممکن است او در آن مقصر باشد بنابراین به کاری پناه می برد که آن را جبران کند و آن موضوع را فراموش کند. به گفته وی البته سطح اقتصادی خانواده در این موضوع نقش مهمی دارد یعنی معمولا این مصرف گرایی در میان طبقه اقتصادی خاصی بیشتر رخ می دهد.
وی می گوید: بسیاری از مشکلات اجتماعی ما در همین تصویر ذهنی افراد از خودشان ریشه دارد به عنوان مثال فرد خود را خیلی ناموزون می بیند و با لباس متفاوت می خواهد ترکیب ظاهری خود را درست کند، با اعتماد به نفس و ارزیابی سطح پایین سعی می کند مسائل را حل کند یا کمبودهایی دارد به عنوان مثال آرزوی پولدار شدن دارد و آن را با پوشیدن لباس های گران قیمت و متنوع جبران می کند.
به گفته وی جنون خرید به عنوان یکی از پدیدههایی که نظام خانواده را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، باید جدی گرفته شود و از همان ابتدا شناسایی و با شیوه های روان شناسی یا روانپزشکی درمان شود.