یک بام و دو هوا برای یک خانه تاریخی
قاسمی-این جا باران که می بارد تاریخ را آب می برد یا نه، تاریخ ذره ذره خاک می شود، گل می شود و از ویرانه های سقف پایین می آید.
تاریخ شاید نه معماری، معماری هم اگر نه عشق، زیبایی، نور و همه این ها هست و هیچ یک نیست. بنایی تاریخی در دل شهر، در عمق یک روستاست، می رود که گل و تلی از خاک شود.
همسایه باغی جهانی وسرسبز است اما خودش رنگ به رخسار ندارد.مجاور خیابان، مقابل یک پروژه بزرگ همه کاره تجاری فرهنگی، روبه روی یک بیمارستان اما بی ارزش و بی کاربری و تا وقتی زیر گل و خاک آرمیده است، تا زمانی که باغ خشکیده اش سبز نشود یا وقتی سقف های ویرانش استوار نشود؛ هیچ نیست.
تاریخی است که باران می خورد و خروار خروار گل می شود در بنایی که محکوم است به ثبت شدن در فهرست آثار ملی و مالکیت یک دستگاه دیگر؛« خانه مادر علم» در روستای اکبریه، روبه روی نمایشگاه بین المللی، در حالی که مقابلش آن طرف خیابان بیمارستان تازه ساز رازی قد کشیده است و در همسایگی دیوار به دیوارش درختان سرسبز باغ و عمارت تاریخی اکبریه، فقط و فقط دلش را از خشکیدن شاخه های سبزش می سوزاند.
باغ و عمارتی که منسوب به بستگان علم و از سال ها قبل در اختیار بنیاد مستضعفان است اما نه عمارت دارد نه باغ، سرگردان بین روزها و اداره ها، شاید هم فراموش شده است. دو لنگه در بزرگ آهنی و دیوار باغ تا لب خیابان چند متری فاصله دارد، این فضا را فنس کشیده اند تا حریم مالک محفوظ باشد و برای وارد شدن به پشت فنس و گذشتن از در باغ باید از فاصله 30 سانتی متری دیوار و فنس عبور کرد.
این طرف فنس ها، درست روبه روی نمایشگاه بین المللی و نبش خیابان اصلی، پشت دیوارها، فقط نامی از باغ به جا مانده است، شاید از ده ها یا صدها درخت سال های قبل 10 درخت خشکیده، محوطه ای خشک، بوته های خار وخواب زمستانی این جا حاکم است اما آن طرف دیوار شاخه های سرسبز درختان کاج و سرو و صدای پرندگان و آمدن بهار به این طرف سرک می کشد.
در امتداد تابش خورشید ساختمان های گلی خراشیده و جای خالی درها روی چارچوب ها زیبایی بنای تاریخی را مخدوش می کند، وسط دیوار باغ از طرف خیابان با ردیف هایی از آجر پوشانده شده و به نظر می رسد در گذشته این جا درِ ورودی باغ بوده که برداشته شده و به گفته یک آشنای محلی به تاراج رفته است، سرنوشتی که شاید برای درهای دیگر هم تکرار شده است. دو لنگه در چوبی بسته است، قبل از آن و در سمت چپ بنا، نور به درون اتاق های تاریکی می پاشد که در آن ها را برداشته اند و جای عبور جوی آب از زیر اتاق پیداست جویی که در گذشته ها به داخل باغ راه داشته است.
در چوبی کهنه با کمی فاصله از اتاق ها به هشتی باز می شود هشتی که دو در دارد تا ورود به صحن حیاط اصلی راحت نباشد، اتاق دیگری که بخشی از سقف آن ریخته و راهرویی به مطبخ قدیمی بزرگ می رسد؛ تنورها واجاق ها هنوز سیاهند، دو صندوق چوبی درهم شکسته، جوی خالی آب و تلی از گل های فرو ریخته از دیوار و سقف ها زخمی بر دل می کشد.
در دیگر هشتی به حیاط بزرگی باز می شود. چند شاخه خشکیده درخت و حوضی که زیر خاک و گل پنهان شده است و بوته های خاری که از بین آجرفرش های قدیمی بیرون آمده به چشم می خورد. دور تا دور حیاط اتاق است با همان معماری خانه های کویری، با سقف های گنبدی، بادگیرها، طاقچه های کوچک، هلالی های زیر سقف و تل هایی از خاک وگل. پله هایی به پشت بام راه دارد و اتاق های زمستان نشین رو به خورشید نشسته اند، آفتاب است که اتاق های سرد و باران خورده را گرم می کند، سقف ها و دیوارها از آخرین بارش خیس خورده و تلی از گل و خاک از گوشه و کنار اتاق ها فرو ریخته است. بخاری فلزی بزرگ زغالی بین دو اتاق مشترک است.
ثبت ملی
خانه تاریخی که شماره ثبت ملی دارد حالا می رود که به تلی از گل بدل شود درگوشه وکنار بیشتر اتاق ها سقف و دیوارهای فرو ریخته، شاید همان تاریخ، معماری، هنر و... است که از بین رفته است.
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زمان ثبت این بنا را حدود سال 87 بیان و تصریح می کند:تاکنون هیچ کاری برای مرمت این اثر انجام نشده، بنا متعلق به بنیاد مستضعفان است و میراث فرهنگی تاکنون دو نوبت درخواست تملک آن را مطرح کرده که آخرین بار یک ماه قبل بوده است و بنیاد هم پاسخ داد چنان چه مایل به خرید هستید درخواست بدهید تا ملک کارشناسی شود. «شریعتی منش» درباره علت مرمت نشدن بنا توضیح می دهد: بنیاد مستضعفان هم کاری برای بنا انجام نداده و البته نمی دانم اعتبارات شان اجازه مرمت می دهد یا نه، اما میراث فرهنگی بیشتر در صدد تملک و سپس بازسازی بناست و ثبت اثر هم که کار مهمی بوده انجام شده است.
او تمایل بخش خصوصی برای خرید بنا را هم مطرح و تاکید می کند چون این خانه تاریخی جزو میراث فرهنگی و در محدوده باغ اکبریه قرار دارد بهتر است اداره کل میراث فرهنگی آن را تملک کند، البته چون ملک کارشناسی نشده است قیمت دقیق آن را نمی دانم، با این وجود بنیاد مستضعفان اعلام کرده است که قیمت آن را در سه قسط می توانیم بپردازیم.
وی این را هم بیان می کند که چنان چه بنیاد مستضعفان موافق باشد میراث فرهنگی برای مرمت، به صورت مشارکتی آماده است و بازسازی بنا حداقل 500 میلیون تومان اعتبار می خواهد و بعد از آن، احیا و تغییر کاربری جای خود را دارد موضوعی که به این سادگی حل نمی شود زیرا اثر ثبت ملی است و امکان تغییر کاربری ندارد البته این بنا می تواند تبدیل به فضای اقامتی شود و درکنارش کار فرهنگی و فروش صنایع دستی هم انجام شود اما در نهایت، سرمایه گذار به قصد جذب گردشگر و توریست اقدام می کند.
وی درباره مرمت نشدن یادآوری می کند:میراث در صدد تملک و سپس مرمت است و چنان چه به تنهایی اقدام کند شاید مالک آن را واگذار یا توافق نکند اما اگر مایل به همکاری باشد میراث فرهنگی استان از سال آینده برای مرمت و بازسازی اقدام می کند ولی به نظر می رسد مالک تاکنون تمایلی نداشته است.
شریعتی منش فرضیه خراب شدن بنا و محو آن را رد می کند و پاسخ می دهد چون بنا ثبت شده نمی توان آن را رها کرد و باید با بنیاد مستضعفان به نتیجه ای رسید تا کاری برای آن انجام شود و چنان چه مالک هم پای کار باشد میراث فرهنگی 50 درصد از هزینه مرمت و بازسازی را تامین می کند.
هرچند این بنای تاریخی ثبت شده هم چوب چند مالکیتی را می خورد اما به نظر وی مالکیت مهم نیست، آثار متعلق به مردم و دولت است و مسئولیت اهمیت دارد، گاهی در روستایی دور، مالک برای مرمت اثر تاریخی حاضر به مشارکت و سرمایه گذاری می شود و میراث هم همکاری می کند بنابراین مالکیت دولتی یا خصوصی مهم نیست.
وی با این وجود می پذیرد که سرنوشت اثری که در اختیار میراث فرهنگی است با این وضعیت تفاوت خواهد داشت.
پیشنهاد تملک
باغ و عمارتی که بنا به گفته مدیر کل بنیاد مستضعفان چهار هزار و361متر وسعت و هزار و 423 متر زیربنا دارد و تاکنون چند نوبت به میراث فرهنگی برای خرید آن پیشنهاد و حتی راهکار پرداخت هزینه هم بیان شده است.
«خسروی» توضیح می دهد: به میراث فرهنگی پیشنهاد دادیم قسمت باغ را که جلوی عمارت واقع شده در کمیسیون ماده پنج به تجاری تغییر کاربری دهد تا با ارزش افزوده ایجاد شده برای بنیاد مستضعفان در برابر عمارت جایگزین شود.
به نظر وی باید میراث فرهنگی، استانداری و شهرداری همه پای کار باشند تا مشکل این اثر برطرف شود و بنیاد هم برای توافق آمادگی دارد.
در گذشته میراث فرهنگی درخواست شرکت سایه گسترسیر شرق را برای تملک این خانه به منظور تغییر کاربری و ایجاد فضای گردشگری و اقامتی و موافقت خود مطرح کرده بود و این شرکت در مرداد امسال متقاضی بود اما بنیاد مستضعفان نمی تواند خانه را بدون مزایده به شرکت بدهد.
وی می گوید: با شروع اعتراض های مردمی به این درخواست، دوباره به میراث پیشنهاد خرید دادیم و مهر امسال میراث فرهنگی استان برای تملک بنا اعلام آمادگی کرد و مجوزهای لازم را با همه هزینه ها و روند اداری از تهران گرفتیم اما از میراث فرهنگی خبری نیست در حالی که هر مجوز 45 روز مهلت دارد و با گذشت این مدت، باید دوباره مجوز گرفته شود.
هم اکنون نیز بخش خصوصی متقاضی خرید ملک است اما کاربری آن فرهنگی است و باید حفظ شود.
وی از ثبت بودن این خانه اطمینان دقیق ندارد و درباره مرمت خانه مادر علم پاسخ می دهد: زمانی که میراث فرهنگی باید به این اثر توجه می کرد کاری انجام نداد، حالا که مخروبه شده و چیزی از آن باقی نمانده است.