کاش می شد رویاها را از درختان آرزو چید و در سبد خواسته ها گذاشت.
کاش می شد مدیران به شهر آرزوی خبرنگاران و روزنامه نگاران پا می نهادند و کمی در کوچه های تحریریه همراه با آنان قدم می زدند و می دیدند که چه تیترهایی از وعده های آن ها هیچ گاه جامه عمل به خود ندیده است.
کاش می شد روزی مدیران از پشت میزها برخاسته و پا به کوچه پس کوچه برگه های تنظیم خبر می گذاشتند و در لابه لای خطوطی که مصوبه ها، لایحه ها، بند و تبصره های آن ها سیاهه کاغذ شده جست وجو می کردند که چه ها گفته اند که فقط سیاهه کاغذ شده و مردم خروجی از آن ندیده اند.
خبرنگاران آرشیو سال های قول و وعده های مسئولان را که ورق می زنند فقط اندکی از آن چه را از سبد وعده ای که داده اند عملیاتی شده می بینند.
هر چند که خبرنگاران نیز بی انصاف نبوده و هر آن چه که مسئولان روبان اجرای آن را بریده اند، چرخه تولید آن را به گردش درآورده، کلنگ احداث آن را به زمین زده اند و... را هم تمام و کمال پوشش داده و در صفحات روزنامه ها گنجانده اند ولی گاهی آن قدر این اهمیت ها را پررنگ کرده اند که شاید باورش برای خود مسئولان هم سخت باشد.
شاید اگر خبرنگاری مسئول می شد و در جایگاهی که مدیران قرار دارند می نشست پاسخگوترین مسئول بود زیرا تنها درد کشیده می داند دردمند چه می کشد؟
هر چند این جا نیز باید پرانتزی باز کرد و از برخی مسئولانی که همیشه و در هر زمان که خبرنگار پرسشی دارد لازم نیست که کارتابل کارشناسان و مسئولان را برای پاسخ زیر و رو کنند تشکر کرد از نمونه این مدیران باید از مدیر عامل سابق شرکت آب و فاضلاب روستایی استان یاد کرد، کاش همه مسئولان همانند «بسکابادی» باشند اما برخی فقط برای یک بار تکرار می شوند، خبرنگاران نیز با مرور خاطرات آن ها همیشه به نیکی از آن ها یاد می کنند.
در رویایش پشت میز خبرنگاری می نشیند و فهرست تلفن های تماس با مسئولان را باز می کند، چقدر دلش می خواهد به سخت مصاحبه ترین مدیر(به خاطر اسم روزمان اسمش بماند)زنگ بزند و با برقرار شدن تماس، آن طرف خط بعد از معرفی خبرنگار، او با انرژی تمام پاسخ تک تک سوال های او را بدهد آن هم بدون نیش و کنایه.
شاید آن چه روح و روان خبرنگار را بیش از همه می خراشد این باشد که مدیری به جای این که پاسخ خبرنگار را در همان لحظه ای که تماس گرفته بدهد بگوید سوال ها را ارسال کنید تا به صورت کتبی پاسخ دهم. ولی آن روز که خبرنگار شهر آرزوها با هر مدیری که تماس می گیرد بدون این که درخواست ارسال پرسش را به صورت کتبی داشته باشد در همان لحظه پاسخ وی را بدهد و خبرنگار منتظر نماند تا چند روز بعد با پاسخنامه ای با بله و خیر و توضیح هایی دور از شان مواجه شود و از خیر هر چه خبر و گزارش است بگذرد.
خبرنگاران قرار است موزه ای از نامه ها و پرسش های بی پاسخ در روز خبرنگار برپا کنند شاید عبرت تاریخ باشد برای آیندگان. نه، در شهر آرزوهای خبرنگاری خبری از این موزه نیست، این جا جایش را به پاسخ های آنلاین مدیران داده زیرا ارج و قرب در شان و شوکت خبرنگار برای او قائلند. چه بوق های ممتدی که روی اعصاب خبرنگاران است آن هم در تلفن هایی که ضرورت ایجاب می کند تا پاسخ مسئولی را در همان لحظه داشته باشد اما در شهر آرزوها از بوق مشغولی، پیغام بگذارید، پیامک بدهید، مشترک مورد نظر در دسترس نیست و ... خبری نیست.
این شهر را خبرنگاران در آن سوی کره ماه؛ درست نقطه ای که خراسان جنوبی در مقابل آن قرار گرفته است آرزو کرده اند، چه رویای شیرینی است این رویا اما فقط رویاست.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روایت خبرنگاران شهرستان های «خراسان جنوبی» از روزهای گرم و سرد خبرنگاری
تعداد بازدید : 40
وقتی خبرنگار سوژه می شود
همیشه از دیگران می نویسند، از مردم و دردشان و از مسئولان و کارهایشان. از آن چه باید می شد و نشد و از وعده هایی که رنگ عمل به خود نگرفت.
از دغدغه های مرد روستایی برای درختانش تا مردمانی که درد کمبودها هر روز بیشتر آزارشان می دهد.
از حماسه آفرینی های مردان و زنانی که دل به سربلندی این آب و خاک دارند و امروز در روزی که به نامشان و به یاد یک شهید عرصه رسانه، روز خبرنگار نام گرفته چند خطی از خودشان نوشته اند، از تلخ و شیرین کارشان و از دغدغه هایشان، امروز خودشان سوژه یک گزارش شدند.
قلم بر زمین نگذاشتم
بیش از 20 سال است که از سرزمین ابن حسام و داشته ها و نداشته هایش می نویسد. حالا که پس از سال ها تلاش در عرصه تعلیم و تعلم به بازنشستگی نائل شده است مصمم تر از گذشته برای این منطقه قلم می زند تا هر چند اندک در برداشتن مشکلی از پیش پای مردم سرزمین شاعران بزرگ سهیم باشد.
«محمد حسن مشمولی» در بیان خاطره ای از سال های فعالیت می گوید: یک گزارش مردمی با تایید رئیس وقت شورای اسلامی شهر از وضعیت بهداشت و درمان، نبود پزشک کشیک و شبانه روزی نبودن درمانگاه خوسف تماس گرفت و به تندی پرسید چرا چنین گزارشی نوشته ای و ... و به حراست اداره آموزش و پرورش خوسف نیز ماجرای گزارش را گفته بود ولی این مسائل و تندی هاباعث نشد که قلم را زمین بگذارم. اشک ساربان
از دیار کویر لوت و سرزمین آسبادهای خراسان جنوبی است، از سرزمین مردمان سختکوش نهبندان. چند سالی است که به مدد قلم از این خطه می نویسد تا بلکه گشایشی در کارها رخ دهد و گرهی از مشکلات باز شود.
«مرندی» می گوید: زمانی که برای تهیه گزارش مشکلات شترداران به منطقه چاهداشی و ملک چاه رویی رفتم؛ یک روز کامل در کنارشان بودم و دلم به درد آمد از دیدن مردی که فقط نظاره گر از بین رفتن تنها سرمایه زندگی اش یعنی شتر بود و مدام با پشت دست اشک هایش را پاک می کرد تا فرزندانش گریه شکست پدر را نبینند ولی او دستش به جایی بند نبود و من آن موقع شرمنده اشک های آن پدر شدم، شرمنده به خاطر کوتاهی برخی مسئولان و... و چه خوب گفت یک شتردار که اگر هزینه یکی از سمینارها صرف لوله کشی آب چاه برای شترداران این منطقه شود اقتصاد منطقه نجات می یابد.
حالا چند ماه از دیدن آن صحنه های غم انگیز و نوشتن از درد شترداران می گذرد و خوب می دانم که قطب پرورش شتر استان را باید دریافت. خبر با طعم سفر به کربلا
کارش را با روزنامه پیش از تقسیم استان شروع کرد و حالا پس از گذشت 14 سال از تقسیم، همچنان در کنار معلمی، از آن چه در آرین شهر می گذرد قلم می زند.
«جابر سالخورده» می گوید: آذر 90 بود که از طریق سرپرستی روزنامه خراسان مبنی بر اعزام خبرنگاران به عتبات عالیات براساس قرعه کشی خبردار شدم. اواخر اسفند و در گیر و دار استقبال از سال نو خبر خوش این سفر برایم رقم خورد.
آن موقع مدیر مدرسه در روستای تیغاب بودم و بعد از شنیدن خبر ناخودآگاه صدایم بلند شد و همکاران که در دفتر نشسته بودند از جا پریدند. بعد از پایان وقت اداری نفهمیدم چطور مسافت ۷۰ کیلومتری مدرسه تا خانه را طی کردم و ماجرا را برای همسرم بیان کردم که اشک در چشمانش حلقه زد و بلافاصله سر به سجده گذاشت و خدا را شکر کرد.
آن روزها چون بیشتر مشتاقان زیارت در ایام عید راهی کربلا می شدند هیچ کاروان خالی پیدا نمی کردم. دل توی دلم نبود و خدا خدا می کردم که در همین ایام توفیق زیارت نصیبم شود. حدود ساعت ۹ شب و تقریبا ناامید شده بودم که مدیر یکی از کاروان ها که بچه آرین شهر بود تماس گرفت و گفت که برای دو نفر جا خالی شده است و ... فقط 17 مرداد روز خبرنگار نیست
مود را به بزرگانش و فرش بی نظیرش می شناسند، فرهیختگانی چون پروفسور معتمدنژاد پدر علم ارتباطات، دکتر بلالی مود پدر علم سم شناسی و ... و او از این سرزمین کهن و از واگویه های مردمانش قلم می زند.
«محمد خسروی» از خاطره های تلخ و شیرین خبرنگاری نمی گوید اما از آن چه واقعیت این روزهای کارشان است حرف به میان می آورد. فقط 17مرداد روز خبرنگار نیست، روزهای ما وقتی است که در راستای رسالت خود گام برداریم و قلم بزنیم و آن گاه می توانیم این ادعا را داشته باشیم که خبرنگار هستیم و هر وقت از دایره رسالت و قلم عدول کنیم بی شک خیانت کرده ایم .
خبرنگار، خبرنگار است چه در رسانه ملی فعال باشد و چه در رسانه های مکتوب یا مجازی چون هدف همه یکی است اما برخی این قشر را به یک چشم نمی بینند، تفاوت قائل می شوند، انتظار مجیزگویی دارند وکوچک ترین نقدی را بر نمی تابند. باید نگاه تغییر کند تا قلم این قشر همچنان برای مردم و از درد مردم بنویسد. خنده در آتش
وقتی از این شهر نامی به میان می آید در کتاب تاریخش دو رخداد بزرگ بیش از همه خودنمایی می کند.
زلزله و ماجرای گرفتاری نیروهای آمریکایی در صحرای طبس. همان که خبرنگاران بسیار از آن نوشته اند.
حالا یک جوان از این دیار می نویسد. «دانیال توسلی» می گوید: در یکی از روزهای تابستان طبس برای ارسال تهیه گزارش از آتش سوزی عازم منطقه حلوان شدیم. آتش قسمت های زیادی را در برگرفته بود و درختان خرما و انار در محاصره آتش و صحنه ای وحشتناک جلوی چشم اهالی روستا و مقابل خبرنگاران در حال رخ دادن بود.
در این میان تانکر آبی از کنارم رد می شد و شیلنگی که از تانکر آویزان شده بود پای مرا کشاند به طوری که فرصت نشد خود را جمع کنم و ناگهان خودم را در بین درختان خشکی که کنارم بود دیدم.
بعد از این حادثه همگی برای کمک آمدند ولی به جای این که من از درد پا به خود بپیچم شروع به خنده کردم که همه تعجب کردند. خبرنگار مردم
فصل پاییز که می شود محصول نابش نقل دیدارهای شبانه و شب یلدا می شود، انارش را می گویم که آن سوی مرزها طرفداران خاص خودش را دارد.
از سرزمین تون 25 سال است که می نویسد و در سال هایی که از بازنشستگی اش هم می گذرد همچنان قلمش برای مردم روی کاغذ می رود. «محمد حسین باکمال» می گوید: حدود 17 سال قبل گزارشی از مشکلات دامداران شهرستان فردوس تهیه کردم. در آن زمان کمبود خوراک دام کاملا محسوس بود.
گزارش با این تیتر در روزنامه خراسان چاپ شد «خوراک دام در فردوس کوپنی شد»، صبح همان روز در اولین ساعت که نیروهای روابط عمومی بریده جراید را پیش رئیس سازمان جهاد کشاورزی خراسان برده بودند وی با حساسیت زیاد و با تماس از مدیر شهرستان انتقاد کرد که چرا باید چنین اتفاقی بیفتد و بعدها از همکارانم در مشهد شنیدم که رئیس سازمان گفته بود آبروی جهاد با این گزارش رفته است.
متعاقب تماس رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان، مدیر جهاد کشاورزی فردوس روزنامه را تهیه کرده و گزارش خوراک دام را خوانده بود و مرا که مسئول روابط عمومی اداره و البته خبرنگار خراسان هم بودم احضار کرد و با ناراحتی گفت: این چه گزارشی است که نوشته ای؟ گفتم واقعیت است.
وی گفت: کوپنی در کار نبوده که سریع نمونه کوپن ها را از جیب درآوردم و نشان دادم که برای هر رأس گاو در ماه یک و نیم کیلوگرم سهمیه سبوس تعیین کرده بودند.
مدیر گفت: مگر تو کارمند جهاد کشاورزی نیستی که چنین تیتری علیه جهاد زدی که گفتم: کارمند جهاد هستم اما خبرنگار جهاد نیستم و خبرنگار مردم هستم. پیامد گزارش این شد که با دستور اکید رئیس سازمان چند کامیون سبوس و خوراک دام روانه فردوس و مشکل کمبود خوراک دام تا حد زیادی برطرف شد. اخلاق مطبوعاتی که گاه رعایت نمی شود
این جا را به شهر آب انبارها می شناسند و در کنار آن هنرمندان آن با تبحری خاص زنگوله های زیبایی را تولید می کنند.
سه قلعه این شهر هم حالا در بین منجمان و ستاره شناسان جایی برای خودش باز کرده است. سرایان کویر زیبایی را هم در خود جا داده است.
«علیرضا موسوی» می گوید: خبرها و گزارش های زیادی در روزنامه با قلم من درج شده و میشود اما برخلاف انتظار و بعد از درج در روزنامه خراسان جنوبی، مطالب بدون رعایت اخلاق مطبوعاتی به تیتر برخی رسانه های مکتوب تبدیل یا در فضای مجازی سرایان منتشر می شود بدون این که حتی کوچک ترین اشاره ای به منبع خبر یا نام خبرنگار یا روزنامه ای که مطلب در آن درج شده؛ شود، انگار خودشان تولید کننده این خبر و گزارش ها هستند.
حال مشخص نیست چه کسی آنان را مجاز به بداخلاقی رسانه ای کرده است و چرا ارزشی برای تولید کننده و نگارنده خبر قائل نیستند؟ موتور بی ترمز
مردمانش با آفتاب داغ کویر عجین شده اند و در سرزمینی کویری دست در دست هم برای آبادانی تلاش می کنند.
مردمان خطه دیهوک به دلیل وجود چشمه سارها و قنات ها کشاورزی و دامداری پر رونقی داشتند اما در سال های اخیر خشکسالی رمقشان را گرفته است.
«حسین استاد» می گوید: سال 90 اهالی یکی از روستاهای کوهپایه ای دیهوک، اواخر فصل بهار با مشکل کمبود آب شرب و کشاورزی روبه رو شده بودند که برای تهیه گزارش به این روستا رفتم. پس از انجام مصاحبه با اهالی با موتور یکی از کشاورزان راهی قنات بالادست روستا شدیم. مسیر روستا تا قنات سربالایی بود و نیاز به ترمز نبود و به راحتی به مقصد رسیدیم اما در حال برگشت پس از چند ثانیه که با موتور در شیب تند جاده خاکی و پر از سنگ و شن حرکت کردیم راکب با صدای بلند داد زد و گفت: محکم خودت را بگیر که موتور ترمز ندارد.
کشاورز با تجربه هر طوری بود موتور را کنترل کرد و در مسیر تپه شنی قرار داشت که با برخورد با آن موتور متوقف شد و هیچ صدمه ای ندیدیم. پس از گذشت یک سال به آن روستا سفر کردم و متوجه شدم پیگیری ها نتیجه داده و طرح های آبخیزداری و همچنین کانال کشی بین مزارع انجام و قناتشان هم لای روبی شده بود و لبخند بر لب اهالی روستا نشسته بود. وقتی درد مردم را دیدم
این شهر را یکی از 10 شهر خشت و گلی کشور می دانند. در میان حجم انبوهی از خانه های قدیمی، بادگیرهایش نمای زیبایی به شهر بخشیده است.
«حسنیه پورغزنین» راوی تلخ و شیرین دیار بشرویه می گوید: تولد فرزندم بود، بهانه ای شد تا بیشتر با مشکلات مردم شهرم آشنا شوم، زمانی که پس از نوبت دهی 10 یا حتی 20 روزه در صف های طولانی سونوگرافی، متخصص و... وقت می گذراندم بهتر از گذشته مشکلات حوزه بهداشت و درمان شهر را درک کردم و دریافتم که مسئولان نیز تا زمانی که همچون مردم عادی در جریان امور روزمره قرار نگیرند، به طور قطع با مشکلات آن ها فقط از طریق برگزاری جلسه و آمار لفظی آشنا نخواهند شد. مطالبات بر زمین مانده
اگر قصد سفر به مشهد را داشته باشی این شهر در پیشانی خراسان جنوبی یکی از معبرهای عبور است. خضری دشت بیاض به کشاورزی گسترده مشهور است.
«عصمت سدیدی» این بار به جای خبر، این طور می نویسد که حرمت خبرنگاران گاه نگه داشته نمی شود، آستانه تحمل برخی از مدیران در مقابل کار خبرنگاران پایین است، مطالبات خبرنگاران بر زمین مانده، مسئولان برای هر مراسم یا جلسه ای برنامه ریزی می کنند ولی برای رفع مشکلات خبرنگاران جلسه ای برگزار نمی شود و اگر هم برگزار می شود برون دادی ندارد.
رسالت خبرنگار نوشتن است آن هم از آن چه مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند، نوشتن است با قلم صداقت نه با پرداختن به تعریف و تمجید از مسئولان. وقتی خبرنگار شدم
کمی نزدیک به شهر آب انبارها، در دل خود تاریخی شگفت انگیز نهفته دارد. همین چند سال پیش کله کوب، آیسک را بیشتر بر سر زبان ها انداخت و پس از آن فرونشست های پی در پی در دشت های آن، منشاء خبرهای زیادی شد.
«مرتضی عرب نجات» راوی خبرها، خواسته ها و داشته ها و نداشته های آن می گوید: بعد از این که دانش آموخته شدم در یکی از روستاها مشغول به خدمت شدم و با دیدن مشکلات مردم تصمیم گرفتم با کمک یکی از خبرنگاران روزنامه خراسان مشکلات و سختی های مردم را منعکس کنم.
بالاخره بعد از چند روز گزارشی از وضعیت روستا و مشکلات مردم در روزنامه خراسان جنوبی به چاپ رسید. همین باعث شد تا توسط برخی مسئولان وقت مورد اعتراض واقع شوم. البته از طرف حراست اداره خودمان به دلیل پیگیری مشکلات مردم از من تشکر شد و تعدادی از مسئولان برای انجام این کار در روستا حضور یافتند و این گزارش باعث حضور من در عرصه خبرنگاری شد. گرهی از کار خلق باز شود
چند سالی از ارتقای شهرستان زیرکوه نمی گذرد اما در دل پهنه وسیع خود ثروت های بسیاری دارد، در این سرزمین کمبودها نیز زیاد است، بسیار باید از آن نوشته شود تا گرهی باز شود.
«جعفر دروگر» از این خطه می نویسد و می گوید: خبرنگار تمام سال حرف دلِ مردم را می زند و یک روز فرصتی به دست می آید که از دغدغه های خودش بگوید. بسیاری می گویند خبرنگاری شغل نیست، عشق است، هنر است و... اما خبرنگاری باید شغل هم باشد! یعنی کسب درآمد از این حرفه به قدری که جوابگوی نیازهای اولیه یک نفر باشد، پیش نیاز انجام صحیح رسالت خبرنگاری است و تا زمانی که خبرنگار در غمِ نان باشد و دغدغه معیشت داشته باشد نمی تواند برای مدت زیادی در این حرفه دوام بیاورد. از خوبی های حرفه خبر و چیزی که ما را پایبند به این راه کرده است همین را بگویم که صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند / کز کار خلق یک گره بسته وا کند. ایستاده تا آخر
مگر می شود اسم قاینات مطرح شود و ناخودآگاه عطر زعفران به مشام نیاید. مگر می شود از تاریخ سخن گفت اما از مسجد جامع، ابوذرجمهری، قلعه تاریخی و ... کهن سرزمین قاینات نام نبرد.
تا به امروز حدود 40 سال است که برای این سرزمین زرخیز قلم می زند و سنگینی کاستی های این خطه را روی دوشش احساس می کند.
«جعفر حقانی» می گوید: تا هر وقت که خدا بخواهد لحظه ای از بیان مشکلات و انعکاس دردها و توانمندی ها و استعدادهای بالنده و بالفعل این منطقه مستعد و زرخیز؛ لاکن فراموش شده دریغ نخواهم کرد.
هر چند که در این راه ناملایمات و سختی ها و زخم زبان های زیادی را به جان خریده ام اما باز هم خبرنگاری را بهترین راه خدمت به مردم از طریق رسانه می دانم. زلزله دلخراش سال 72 که در منطقه رخ داد به عنوان اولین خبرنگار در منطقه حاضر شدم و از آن جا با تهیه گزارشی عمق فاجعه را از طریق رسانه ها به اطلاع رساندم.
در میان همه خاطرات شیرین، بهترین و شیرین ترین خاطره ام به زمان حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل و حضور در عملیات غرورآفرین بیت المقدس، مرصاد و والفجر 8 بر می گردد که با وجود نبود خطوط ارتباطی من به عنوان رزمنده خبرنگار اعزامی اولین نفری بودم که خبر آزادی خرمشهر را از طریق گزارش تلفنی به مردم قاین و رادیو مشهد اعلام کردم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 0
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 14
استاندار : به سختی کار خبرنگاری واقفم
فرخ نژاد- به سختی های کار خبرنگاری آگاهم. استاندار خراسان جنوبی با تبریک روز خبرنگار خواستار توجه ویژه خبرنگاران به موقعیت حساس و فعلی کشور شد و اظهار کرد: شاهد همکاری بهتری بین رسانه ها و دستگاه های اجرایی استان در این برهه حساس باشیم.
دکتر «محمد مهدی مروج الشریعه» با بیان این که باید به درک درستی از شرایط فعلی و حساس کشور برسیم درخواست کرد که همه به کمک همدیگر بیایند تا از بحرانی که کشور دچار آن است به سلامت بگذریم.
به گفته وی رعایت اخلاق حرفه ای از سوی خبرنگاران سبب می شود تا تعامل بیشتری بین مدیران دستگاه های اجرایی و رسانه ها ایجاد شود به علاوه همکاری بیشتر بین دستگاه های اجرایی و رسانه ها زمینه ساز تعامل و ادبیات بهتری و در نتیجه فهم مشترک و مناسب تری به منظور تبیین شرایط حساس فعلی برای مردم و با کمک مردم فراهم می کند.
وی با بیان این که به سختی های کار خبرنگاری واقف است خواستار همکاری بیشتر و بهتر دستگاه های اجرایی با خبرنگاران شد تا با توجه جدی طرفین به این مسئله شاهد تحقق نتایج خوشایندی برای مردم باشیم.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تعداد بازدید : 11
صدای خبرنگاران شنیده نمی شود
قاسمی - خودشان که می گویند گفتن و نگفتن یکی است. هر سال چند روزی دغدغه های خبرنگاران مطرح و قول هایی داده می شود اما سال بعد باز همان آش و همان کاسه، درددل هایشان از جمع خودشان فراتر نمی رود می گویند گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من...
به زحمت حاضر به حرف زدن می شوند شاید اگر همین مناسبت و بهانه روز خبرنگار هم نبود هیچ نمی گفتند. «نسرین کاری» می گوید: مشکلات را که می دانید بیشترین موضوعی که در این سال ها با آن برخورد داشتم همکاری نکردن مسئولان و دستگاه هاست طوری که باید به آن ها اعتراض کنیم تا جوابی بدهند، می خواهند خبرنگار ملا بنویس شان باشد یا از آن ها تعریف کند. او گریزی هم به مشکلات صنفی می زند و توضیح می دهد:خبرنگاران امنیت شغلی ندارند و با این که جزو مشاغل سخت محسوب می شوند اما حقوق شان پایین است. بیمه هنرمندان و نویسندگان دارند در حالی که جزو مشاغل سخت حساب نمی شوند. خبرنگار دیگری هم می گوید: مشکلات صنف ما هر سال تکرار می شود اما اتفاق مهمی نمی افتد در حالی که یکسری خواسته های حداقلی خبرنگاران قابل برطرف شدن است. «خالدی» تاکید می کند: باید استانداردهای خبرنگاری در استان بالا برود و راه اندازی مرکز تخصصی که به امر آموزش و ارتقای مهارت های خبرنگاران کمک کند ضرورت دارد. در کنار این اولویت ها برای خبرنگاران، مشکل بیمه و حقوق دغدغه خیلی از همکاران در استان است.
به گفته وی مسئولان از محدوده شعار خارج شوند این تفکر که آن ها دراتاق شیشه ای و شفاف پاسخگو هستند چندان عینیت ندارد و هنوز هم برخی مدیران، سوال می خواهند تا به دغدغه مردم و خبرنگار پاسخ دهند. خبرنگار دیگری هم می گوید: از مشکلات صنفی گفتن فایده ای ندارد، بخش بزرگی از مسائل خبرنگاران مربوط به مسئولان است. محافظ ها و بادیگاردهایی که گاه برخوردهای زشتی با خبرنگار دارند و او را عامل مچ گیری می دانند در حالی که کار خبرنگار و عکاس نقد و انعکاس مشکلات مردم و یافتن جوابی برای آن هاست. «رضایی» می افزاید: کارمان عکاسی است ولی ما را با عکاس آتلیه اشتباه می گیرند و حتی در گرفتن تعداد عکس هم سفارش دارند. در حالی که در بیرجند شاید 10 عکاس حرفه ای هم بیشتر نباشد اما گاهی در مناسبت هایی مانند تاسوعا و عاشورا، عکاسی را امنیتی کرده و اجازه عکس گرفتن نمی دهند. وی تصریح می کند: برخورد برخی نیروهای حفاظتی هم شایسته نیست در حالی که مدیران کشوری به خوبی همکاری می کنند، بعضی مسئولان در استان و به ویژه برخی محافظان خود را جدی تر از مقامات کشوری می دانند. «مهرور» خبرنگار یک خبرگزاری هم می گوید: با حقوق خبرنگاری امکان امرار معاش خانواده نیست و با این شرایط از امنیت شغلی و بیمه که نمی توان سخن گفت. تاکنون وضعیت بیمه خبرنگاران نامعلوم و پیگیری ها در حد حرف بوده و هر سال با رسیدن روز خبرنگار این مشکلات مطرح و بدون نتیجه فراموش می شود.
خبرنگار دیگری هم از خودشیفتگی برخی مدیران گلایه و تصریح می کند: بعضی مسئولان دنبال عکس گرفتن و پخش تصویرشان از تلویزیون هستند و به همین دلیل بین آن ها با خبرنگاران رسانه های مکتوب و خبرگزاری ها تبعیض قائل می شوند و این مدیران بیشتر گزارش کار می دهند.
به گفته وی خبرنگاران هم مانند بقیه مردم مشکلات معیشتی دارند اما توجهی به این موضوع نمی شود زیرا تشکل صنفی قوی ندارند که به مشکلات شان رسیدگی شود.
به نظر وی خبرنگاران باید به خود بقبولانند که مشکلات شان مانند کارگران حل نمی شود و حمایت ها فقط در حد حرف های سالانه است همان طور که گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آن چه البته به جایی نرسد فریاد است. خبرنگار روزنامه صمت نیز می گوید: کسی کار خبر و خبرنگاری را نمی شناسد و تا شناسانده شدن این شغل در استان، خبرنگار خموده می شود. «ملایی» می افزاید: خبرنگار امنیت شغلی ندارد و خبرنگارانی هستند که برای سه رسانه کار می کنند تا حداقل حقوقی کسب کنند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.