سید حسین حسینی- بیشتر خانه های گنبدی با دیوارهای کاهگلی گاه بر اثر فرسودگی، حفره های کوچک و بزرگی در آن دیده می شود.
بافتی که با تمام وجود در برابر تغییرات کم و بیش برخی خانه ها که به ندرت از حد یک بازسازی تجاوز می کند مقاومت می کند.
همزمان با نزدیک شدن ظهر و گرم شدن تدریجی هوا قرار است سری به بافت قدیمی شهر در محدوده خیابان حکیم نزاری و کوچه های شرقی آن بزنیم.
خیابان حکیم نزاری در حالی که بافت کلی آن از نظر ساختمانی تفاوت چندانی با دهه های گذشته نکرده است، اما در نوع کسب با تغییرات زیادی در این سال ها مواجه و تبدیل به مهم ترین بازار گوشی همراه و خدمات مربوط به آن شده است.
اما اگر به هر کدام از کوچه های این خیابان داخل شوی با فاصله کمی به مسیرهای پیچ در پیچ گاه همراه با سربالایی های تند و کوچه های کم عرض به اندازه عبور دو نفر برخورد می کنی.
هر چند بخش زیادی از خانه های نزدیک به خیابان تبدیل به پارکینگ شده اما رفت و آمد زیاد خودروها سبب شده است که علاوه بر محدوده کنار خیابان و وجود این پارکینگ ها، باز هم برخی خودروها در کوچه های اطراف پارک کنند که این امر سبب شلوغی و گاه مزاحمت برای ساکنان آن می شود، بنابراین در این کوچه ها عبارت های «پارک ممنوع»، «پارک مساوی با پنچری» و... که روی دیوارها نوشته شده است بسیار به چشم می خورد.
از یکی از کوچه های این خیابان که وارد می شوی، بعد از چند مغازه به یک پارکینگ می رسی که بعد از تخریب چند ماه قبل حمام عمومی قدیمی«مرمر» احداث شده است.
این کوچه که با یک قوس دوباره سر از خیابان حکیم نزاری در می آورد، با سه کوچه که با سربالایی به نسبت تندی همراه است به سمت شرق متصل می شود. همچنین در کوچه هایی که به دلیل شیب تند به صورت پله درآمده است خودروها به هیچ وجه نمی توانند در آن رفت و آمد کنند.
گذر از این کوچه ها خاطرات کودکی و نوجوانی چندین سال قبل را در تو زنده می کند، اما از ساکنان قدیمی این جا کمتر کسی به چشم می خورد، خیلی ها از این محل به محله های جدیدتر رفته و جای آن ها را افراد جدید گرفته اندکه بیشتر مهاجران هستند، در برخی منازل هنوز ساکنان قدیمی که البته در سال های کهن سالی به سر می برند زندگی می کنند و بعضی خانه ها هم با قفل هایی بر روی آن مشخص می شود خالی از سکنه است.
بعد از پایان سربالایی یکی از کوچه ها که به یک کوچه عرضی منتهی می شود؛ در یک خانه قدیمی که پرچم سبزی روی آن است باز می شود و چند خانم میان سال چادری در حالی که صاحبخانه آن ها را خوش آمد می گوید بیرون می آیند، در ظاهر مراسم روضه خانگی به پایان رسیده است و زن صاحبخانه که از معدود ساکنان قدیمی است ضمن بدرقه خانم ها از حضور آن ها تشکر می کند و چشم تو بر قفل خانه کناری که گرد و غبار اطراف آن اسرار زیادی را در خود جای داده است گره می خورد.