شاید کوچک ترها یادشان نباشد اما بزرگ ترها خوب به یاد دارند روزهایی که صبح خروس خوان با بوی خوش اسپند و صدای جارو زدن حیاط و کوچه توسط مادر از خواب شیرین برمی خاستند و کوله کتاب و دفتر را به پشت می انداختند و راهی مدرسه می شدند. روزهایی که بچه ها از میان کوچه پس کوچه های آب پاشی شده می گذشتند و چه عطری از پاشیدن قطره های آب بر دل کوچه های باریک خانه های کاهگلی در فضا می پیچید، عطر و بویی که هنوز بعد از سال ها با عبور از آن مشام جان را نوازش می دهد.
روزهایی نه چندان دور کوچه های روستا مدرسه ای بود تا کودکان در کنار یکدیگر رسم ادب بیاموزند و سرد و گرم روزگار را با طعم تلخ و شیرینش به خوبی بچشند، آن گاه که دختر صبح زود خواب شیرین را بدرقه می کرد و همپای مادر پای دار قالی می نشست و بعد از سپیدی صبح راهی مدرسه می شد.
آن روزها برای مردان امروزی کمی متفاوت تر بود، آن ها مردان کوچکی بودند که باید پا به پای پدر و پدربزرگ بعد از تحصیل علم، راهی مدرسه کار و زندگی می شدند تا رسم مردانگی بیاموزند، کودکانی که کار در مزرعه، نگهداری از حیوانات، جمع آوری هیزم و ... هم تفریح شان بود و هم کار.
هنوز زمزمه دخترکان از پشت دارهای قالی به گوش می رسد؛ «تا به جا، بتون سر اول و ...» و صدای شانه هایی که رج به رج بر تار و پود سفید و بی جان قالی فرود می آمد و چه نقش ها که به سرانگشتان هنرمندشان گره نمی خورد.
صدای لالایی مادر از آن سو در گوش خانه می پیچید که با یک دست مشغول درست کردن غذا بود و با دست دیگر هر از گاهی گهواره کودکش را تکان می داد و چه آرامشی داشت کودک درون گهواره دست ساز مادر.
روزگار نه چندان دور، کودکان سر از پا نمی شناختند، با نواخته شدن زنگ آخر مدرسه با سرعت تمام پا به خانه می گذاشتند و هر چه در سفره قناعت خانه یافت می شد از ماست، شیر و ... لقمه ای می خوردند و با بیلچه های کوچک دست سازشان راهی کوچه می شدند.
آن روزها خاک و گِل همدم تنهایی کودکان بود و کاردستی شان به نخ کشیدن دانه های تازه و رنگارنگ اسپند که در دل صحرا می رویید. هنوز صدای مادر که از پشت بام کاهگلی خانه اسم کوچکشان را با صدای بلند فریاد می زد هر از گاهی در گوششان می پیچد.
امروز اما از آن همه صفا و یکرنگی، شادی و سر زندگی فقط خاطره و حسرتی بر جا مانده است، خاطره هایی که تنها در قاب نگاه بزرگ ترهای امروزی و کودکان دیروزی قرار دارد چرا که کودکان امروزی در میان انبوهی از اسباب بازی های رنگارنگ و کنج چهار دیواری ساختمان های سر به فلک کشیده محصور شده اند.