زهرا خسروی- ازدواج یکی از مراحل سرنوشت ساز و بسیار حساس زندگی افراد و مورد تاکید اسلام است که در صورت وقوع به موقع می تواند آثار بسیار مطلوبی بر زندگی افراد بگذارد، اما در این بین ازدواج های زودهنگام داستان دیگری دارد.
پیوندهایی که از روی اجبار والدین یا برخی فرهنگ های منطقه ای و به دلایل دیگر رخ می دهد نگاه کارشناسان و جامعه شناسان را به خود معطوف کرده و سوال های زیادی را درباره چرایی آن به وجود آورده است. در این ازدواج ها دختران و پسرانی سر سفره عقد می نشینند که شاید از نظر جسمی رشد کرده باشند اما به بلوغ اجتماعی لازم برای اداره یک زندگی مشترک نرسیده باشند.
آن طور که «فاطمی» مدیر کل ثبت احوال به «خراسان جنوبی» می گوید: در شش ماه ابتدای امسال سه هزار و 875 ازدواج در استان به وقوع پیوسته است که از این تعداد بیشترین ازدواج بین آقایان مربوط به گروه سنی 20 تا 24 سال با فراوانی هزار و 678 مورد و بین خانم ها مربوط به گروه سنی 15 تا 19 سال با آمار هزار و 544 مورد است.
آماری که حکایت از کاهش سن ازدواج به ویژه برای دختران در استان دارد و می تواند دو روی یک سکه باشد و علاوه بر فواید، دارای معایب و مضراتی هم برای جامعه باشد.
تفاهم زوجین
موضوعی که یک بانوی جوان آن را تایید می کند و با اشاره به فواید و مضرات آن؛ بر این عقیده است که ازدواج در سن کم سبب دست یافتن به تفاهم زودتر بین زوجین و وفق دادن بیشتر با روحیات و اخلاقیات همسر و غلبه کردن بر مشکلات و ... می شود.
«اصغری» که در 16 سالگی پا به دنیای تأهل گذاشته است، می افزاید: این موضوع ممکن است ابتدا مشکلاتی برای افراد به وجود آورد چرا که فرد با کوچک ترین حرف همسر آزرده خاطر می شود و احساس ناامیدی می کند، علاوه بر این تصور محدود شدن آزادی های فردی و ناتوانی در انجام برخی امور فرد را آزار می دهد اما همه این موارد می تواند با داشتن همسری با تجربه و سن بالاتر روز به روز کمرنگ تر و بعد از گذشت مدتی برطرف شود.
بانوی دیگری هم که در 14 سالگی ازدواج کرده است، رسیدن به استقلال شخصیت و ثبات در زندگی را از مزایا و فواید ازدواج زود هنگام می داند و می افزاید: فرزند دار شدن در سنین کم و آگاه نبودن از شیوه صحیح تربیت فرزند و نداشتن آشنایی کافی درباره نگهداری او، از موضوع های نگران کننده و مشکلاتی است که ازدواج های زود هنگام با خود به همراه دارد.
تاکید بر ازدواج به هنگام
یک مشاور خانواده هم با اشاره به شعار ازدواج آسان، آگاهانه، به هنگام و پایدار؛ ازدواج در سن کم را تهدیدی برای جامعه می داند و می افزاید: در جامعه ای که ازدواج های زودهنگام رخ می دهد سطح فرهنگی و اجتماعی جامعه به مرور زمان کاهش می یابد همان طور که این موضوع در ازدواج های دیرهنگام نیز صادق است. «رحیم آبادی» با طرح این سوال که آیا فقط باید ازدواج کرد یا ازدواج موفق داشت؟ ازدواج را یک فرایند مرحله ای شامل علاقه، تفاهم و تعهد مطرح می کند که تعهد در آن بسیار مهم است و ادامه می دهد: گاهی جامعه فقط خواستار افزایش ازدواج هاست در حالی که باید سطح ازدواج موفق را بالا برد و ازدواج موفق یعنی دو فرد عاقل و بالغ مسئولیت کار خود را بر عهده بگیرند و باید فرد به درجه ای از عقلانیت رسیده باشد که بتواند تعهد ایجاد کند.
وی بهترین موقعیت برای ازدواج یک دختر را 20 تا 25 سالگی اعلام و اضافه می کند: ازدواج در سنین کمتر و بالاتر از این میزان، خطراتی برای فرزنددار شدن مادر به همراه دارد چرا که در ازدواج های زودهنگام رحم مادر قدرت باروری چندانی ندارد و پایین آمدن بهره هوشی جامعه و بسیاری از عقب ماندگی ها و ناتوانی های جسمی و حرکتی فرزندان مربوط به این ازدواج هاست. وی با تاکید بر ازدواج بالای 20 سال در آموزش های قبل از ازدواج دختران، ازدواج را یک فرایند شناختی و نه احساسی می داند و می افزاید: در فرایند احساسی یک دختر 13 و 14 ساله نیز با رسیدن به بلوغ جسمانی می تواند ازدواج کند اما ازدواج یک امر شناختی و مهم ترین آیتم آن تعهد است و یک دختر زیر 18 سال کمتر به بلوغ شناختی می رسد.
وی اولین بلوغ را جسمانی مطرح و اضافه می کند: رسیدن به بلوغ کامل اجتماعی و شناختی به طور معمول مربوط به بعد از دوره نوجوانی است و دوران نوجوانی نیز تا پایان 18 و اوایل 19 سالگی تعریف شده است بنابراین یک دختر تا اوایل 19 سالگی از نظر شناختی به این بلوغ نمی رسد و نمی تواند رفتارهای خودکنترلی داشته باشد بنابراین ممکن است در انتخاب هایش دچار مشکل شود. وی با تاکید بر این که صرف رسیدن به سن بلوغ برای ازدواج مشکلی را برطرف نمی کند، ادامه می دهد: تمایلات جنسی در افراد بزرگ سال زیر پوشش قوای عقلانی مدیریت می شود اما از آن جا که به طور معمول احساس به یک دختر 13 و 14 ساله فرمان می دهد، این موضوع سبب مدیریت نشدن صحیح نیازهای جنسی و زمینه ساز بروز آسیب های اجتماعی می شود.
دیر رسیدن به بلوغ شناختی
وی یکی از مشکلات جامعه امروز را دیر رسیدن به بلوغ اجتماعی و شناختی مطرح می کند و با مثالی توضیح می دهد: 10 تا 20 سال قبل شاید یک جوان 19 ساله می توانست این فرایند را به خوبی مدیریت کند اما چون امروزه والدین حامیان قوی برای فرزندان هستند و اجازه حرکت چندانی به آن ها نمی دهند بنابراین آن ها دیرتر بزرگ و بالغ می شوند و چنان چه این افراد زیر 18 سال ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند، مشکلی از جامعه برطرف نخواهد شد.
البته این را هم اظهار می کند: بر اساس اصول علمی و دینی باید دو فرد عاقل و بالغ تصمیم به تشکیل خانواده بگیرند و بالغ بودن یعنی رسیدن به بلوغ جسمی و شکل گیری تمایلات جنسی اما عاقل بودن یعنی مدیریت تمایلات و از آن جا که با شکل گیری ازدواج در سنین پایین، احساس رشد زیادی پیدا می کند اما فرایند عقلانی رشد چندانی نیافته است بنابراین
امکان بروز برخی آسیب ها وجود دارد.
وی به چرایی قانون جرم و بزهکاری درباره افراد زیر 18 سال گریزی می زند و می افزاید: چنان چه این افراد مرتکب جرم شوند به آن ها بزهکار گفته می شود نه مجرم، چون هنوز به فرایند عقلانی نرسیده اند، بنابراین تا فرایند عقلانی در برخی کامل نشده است چطور می توان ازدواج کرد؟
وی وضعیت اقتصادی نامناسب، سطح فرهنگ والدین و نوع نگرش جامعه را در کاهش یا افزایش سن ازدواج ها موثر می داند و با اشاره به این که مهم ترین خطر ازدواج در گروه سنی پایین، پایدار نبودن آن هاست، می افزاید: با توجه به شکل نگرفتن تثبیت شناختی دختر و پسر این موضوع سبب تنوع طلبی و بروز آسیب های اجتماعی در جامعه خواهد شد.
به گفته وی، در صورتی این ازدواج ها می تواند موفقیت آمیز باشد که بعد از ازدواج، خانواده و جامعه به عنوان حامیان قوی رفتاری، اجتماعی و فرهنگی برای فرزندانشان بتوانند مجموع رفتارهای آن ها را برای رسیدن به بلوغ عقلانی مدیریت کنند و آموزش های ویژه را به آن ها ارائه دهند در غیر این صورت این ازدواج ها آسیب و خطاست.