گاهی در دستیابی به اهداف و خواسته های تان ممکن است چندان موفق نباشید و نتوانید آن طور که می خواهید به آن برسید. بسیار پیش می آید که به دلیل ناتوانی در انجام یک کار احساس گناه می کنید و خود را مقصر می دانید. احساس بی کفایتی و ناتوانی، بخشی از وجود انسان است که از آغاز حیات با او بوده است. «بیتوته» راهکارهای مقابله با این احساس را بیان می کند.
به افکارتان نظم دهید: درست فکر کنید و ببینید این احساس بی کفایتی ناشی از چیست یا اگر در مقایسه خود با دیگران احساس بیکفایتی میکنید، فکر کنید در چه زمینهای نسبت به آنها احساس کمبود میکنید.
داشتن مهارت: هر مهارتی که هر فردی پیدا می کند، در واقع راه ارتباطی خود را با اطرافیان پیدا کرده است و به واسطه مهارت داشتن می تواند خود را بیشتر و بهتر از قبل در شرایط مناسب تری نمایش دهد و این احساس آرامش و بالندگی را تجربه کند.
به نمایش مضحک «دیگری بودن» پایان دهید: شما با ظاهرسازی خود را درگیر یک جنگ درونی بزرگ میکنید که نه میتوانید شخصیت حقیقی خود را ارتقا دهید و نه واقعا آن کسی شوید که فقط در ظاهر نشان میدهید.
از مقایسه خود با دیگران دست بردارید: خود کم بینی طعمه خودش را در دام «تفکر همه یا هیچ» گرفتار میکند. بسیاری از چیزهایی که سبب ایجاد احساس حقارت در ما میشود ساخته ذهن خود ماست. شاید با یک بینی باریکتر، زیباتر به نظر برسید ولی اگر از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و با تکیه بر ظرفیتهای خودِ واقعیتان مسیر زندگی را به جاده مطمئنتری هدایت کنید، رضایت خاطر بیشتری خواهید داشت و در دام خود کم بینی گرفتار نخواهید شد.
متفاوت بودن به معنای ضعف نیست: اگر بیشتر اطرافیانتان مجرد و درحال ادامه تحصیل، تفریح و ... هستند اما شما متاهل و درحال آشپزی، نظافت و ... یا بالعکس، همه اطرافیان ازدواج کرده اند و شما زندگی خود را بدون چارچوب و هدف میدانید و این تفاوت عامل احساس بیکفایتی شما میشود، این یک ویژگی جدا نشدنی از انسان است که همیشه حسرت چیزی را که ندارد میخورد. شما در هر شرایطی که باشید میتوانید متناسب با آن مفید واقع شوید.
خیالهای محال در ذهن نپرورانید: زمانی که شما در خیالبافیهایتان خود را در جایی تصور میکنید که به واقعیت پیوستن آن ناممکن است و با تواناییها و شرایط شما اختلاف بسیاری دارد، یعنی شما به ذهن خود وعده سرخرمن دادهاید بنابراین احساس نالایقی و بیکفایتی در شما ایجاد می شود.