هنگامی که یک رابطه عاطفی یا اجتماعی، بد پیش می رود، بسیاری از ما سعی می کنیم چشم خود را روی احساسات طرف مقابل ببندیم. به دنبال آن در تله رفتارهای تخریب کننده گرفتار می شویم و در نتیجه دیگر قادر به همدلی کردن نخواهیم بود. پیرو چنین رفتاری، محبت و همدلی را که برای بازسازی و ترمیم رابطه ها، کاملا ضروری و لازم به نظر می رسد ضعیف و در نهایت احساس احمق و تنها بودن می کنیم. به گزارش «روزیاتو» شاید لازم باشد تا با چند رفتار و طرز فکری که سبب تخریب روابط می شود بیشتر آشنا شوید و سعی در کنار گذاشتن آن ها داشته باشید.
پیش داوری کردن: هنگامی که مدارک موثق یا آگاهی از حقایق نداشته باشید، پیشامدها را به صورت منفی و در بدترین حالت برای خود تفسیر و تصویرسازی می کنید و در واقع در حال خراب کردن رابطه ها هستید.
دلایل احساسی: تصور شما این است که احساسات منفی بازتاب دهنده واقعیت مسائل است. به طور مثال، من احساس گناه می کنم، پس من باید انسان خیلی بدی باشم! چنین تفکرهایی سبب می شود در روابط خود با شکست مواجه شوید.
بیانیه «بایدها»: همیشه با خود تصور می کنیم که همه مسائل و کارها باید به آن صورت که شما می خواهید و انتظار دارید، پیش برود. در بیشتر مواقع ما سعی داریم تا با واژه هایی همانند «باید»، «لزوما» و «نباید» به خود انگیزه انجام یا انجام ندادن امور را بدهیم.
فیلترهای ذهنی: شما یک جمله یا اتفاق منفی را می گیرید و بقیه مسائل و حرف ها را فراموش می کنید. به طور مثال، وجود فقط یک جمله انتقادی در صحبت های طرف مقابل باعث می شود تا کل حرف را فراموش کنید و همه مانور خود را روی همان یک جمله انجام دهید.
کلی نگاه کردن به مسائل: ممکن است شما یک رویداد منفی را به عنوان رشته ای از اتفاقات منفی که هرگز تمامی ندارد، فرض کنید. شاید هنگام فکر کردن یا نوشتن از واژه های «هرگز» یا «همیشه» استفاده کنید. این الگوی رفتاری افراد بدبین است و باید اصلاح شود.
شخصی کردن مسائل: وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، بدون شک، بودن این رویداد برای شما بدتر از بقیه است. شما موقعیت را این طور فرض می کنید که گویا فقط برای شما روی داده است و به تاثیر آن روی اطرافیان یا این که این موضوع برای بقیه چگونه روی می دهد، بی توجه هستید. این طرز فکر نیز به طور دقیق مصداق انسان های بدبین و منفی باف است.
نارضایتی همیشگی: وقتی یک اتفاق بد برای شما روی می دهد، احساس می کنید که این موضوع تا آخر عمر آزارتان خواهد داد و درست شدنی نیست. تصورتان این است که بدبختی روی زندگی شما سایه انداخته است و بی کمک مانده اید.
برچسب زدن: این یکی از بدترین طرز فکرهایی است که یک شخص می تواند در زندگی خود داشته باشد. در این حالت، وقتی یک اتفاق بد روی می دهد، شما به جای این که بگویید «من اشتباه کردم»، خود را با این عبارت سرزنش می کنید که «من یک بازنده واقعی هستم». این که به مسائل زندگی به صورت همه یا هیچ نگاه کنید، فقط سبب سرخوردگی و پیشرفت نکردن شما می شود.
بزرگ نمایی: شما عادت دارید که همه اتفاق های بد و مشکلات را بزرگ و در عوض، خوبی ها و نکات مثبت را کوچک و بی ارزش کنید.