فرخ نژاد- بسیاری، از اصل ماجرا می گویند و کمتر به حواشی قبل و بعد از حادثه می پردازند. همگان با چند و چون این حادثه ملی که حدود چهار دهه از وقوع آن می گذرد و به ناکامی آمریکا در صحرای طبس برمی گردد آشنایی دارند و از آن به عنوان توفان شن یاد می کنند که چطور دانه های شن به صف شد و با همراهی باد به مقابله با دشمنی برخاست که آمده بود به زعم خود انقلاب تازه به ثمر نشسته ایران اسلامی را به چالش بکشد. همه بارها و بارها گفتند، پس از آن که نیروهای آمریکایی در سفارتخانه آمریکا یا لانه جاسوسی اش، دستگیر شدند، آمریکا از هر فرصتی برای آزادی آن ها استفاده میکرد تا این که به این بهانه عملیاتی طراحی کرد تا علاوه بر آزادی آن ها به اهداف شوم دیگری نیز دست یابد. در این حمله قرار بود نظامیان آمریکا با هدایت برخی نیروهای تصفیه شده ارتش ایران و بر اساس طرحی منسجم و به اصطلاح بی نقص با بالگرد عازم ورزشگاه امجدیه تهران شوند و پس از آزادی گروگان ها بقیه اهداف خود نظیر بمباران بیت امام در جماران، بمباران مرکز نگهداری مهمات، سپاه، حزب ریاست جمهوری و ... را نیز اجرا کنند. همه چیز برای یک پیروزی تمام عیار از دید آن ها مهیا بود. ۹۵ نیروی کماندوی آموزش دیده با تجهیزات نظامی بسیار قوی در پنجم اردیبهشت ماه سال ۵۹ و دو هفته بعد از قطع ارتباط یک جانبه آمریکا با ایران و تحریم ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی، در شبی آرام و مهتابی با ۱۴ بالگرد و هواپیما در صحرای طبس در حال مهیای اجرای نقشهای شوم بودند که به ناگاه توفانی از شن در هوا پراکنده شد و دید خلبانان را به حدی ضعیف کرد که دو بالگرد با یکدیگر برخورد کرد و آتشی مهیب در صحرای طبس برپا شد. سه هواپیما برای حمل سوخت، سه هواپیما به منظور جا به جایی نظامیان و هشت بالگرد برای انجام عملیات در درون خاک ما تدارک دیده شده بود، اما به ناگاه بالگردها آتش گرفت. این عملیات از یک طرح و نقشه بسیار دقیق و به طور کامل حساب شده برخوردار بود که ماه ها نخبگان نظامی آمریکا روی آن نقشه کار کرده بودند. تمرینات و مانورهای مکرری نیز در صحرای آریزونا، نقطهای مشابه صحرای طبس به لحاظ جغرافیایی و طبیعی، انجام شد به نحوی که موفقیت آن بالای ۹۰ درصد پیش بینی میشد. فرمانده ای که برای این توطئه انتخاب شد، نظامی بسیار مجربی بود که در جنگ های متعدد دارای موفقیت های قابل توجهی بود. او سرهنگی بود از ارتش آمریکا و مبتکر نیروی دلتای این کشور. عملیات طبس به قدری حساب شده پیش میرفت که حتی مطالعات بسیار زیادی روی خاک این منطقه انجام شد تا از استحکام خاک منطقه برای فرود هواپیماها اطمینان حاصل شود البته مطالعاتی نیز درباره اوضاع جوی و جغرافیایی این نقطه انجام و مقرر شد عملیات در شبی مهتابی که آرام ترین شب های کویر به شمار میرود انجام شود. عملیات قرار بود طی دو روز چهارم و پنجم اردیبهشت ماه در طبس و تهران انجام شود. در این عملیات بعضی از کشورها از جمله اسرائیل، انگلستان و حتی برخی عوامل تصفیه شده ارتش ایران نیز کمک کردند. در آن شب عوامل بازدارنده ایران در خواب بودند. شاید در آن شب آرام، تنها دستی که در آستین خدا بلند بود، دستان امام و نیایش ایشان در امامزاده صالح بود که به تحولی عظیم در صحرای طبس و توفان منجر شد. هنگامی که هواپیماها و بالگردها به طبس رسید، رابطانی که همه چیز را تحت کنترل داشتند بارها اعلام کردند اوضاع آرام است و عملیات با موفقیت پیش میرود. چند متری تا فرود باقی مانده بود، توفانی در گرفت. دستگاه هیدرولیک یکی از بالگردها از کار افتاد، دو بالگرد دیگر نیز به دلیل دید بسیار کم در اثر توفان با یکدیگر اصابت کرد و آتش گرفت و هشت نظامی آمریکا در این میان به هلاکت رسیدند. عملیات در عمل شکست خورد. پس از دقایقی نیروهای سپاه خود را به منطقه رساندند. فرماندهی نیروهای سپاه منطقه را سردار شهید محمد منتظر قائم بر عهده داشت. پس از قطعی شدن شکست آمریکا در طبس هواپیماها خیال بازگشت داشتند که به دستور بنی صدر، رئیس جمهور وقت، هدف قرار گرفتند و طی آن سردار محمد منتظر قائم، تنها شهید این واقعه تاریخی شد تا این واقعه را با خون خود برای همیشه جاوید نگه دارد. در 39 سالی که از وقوع این حادثه می گذرد کمتر کسی به حواشی این حادثه قبل از وقوع و بعد از آن به صورت مستند پرداخته است.
موضوع نفوذ
یکی از مستند سازان بومی طبس که این خلا را احساس می کرد و حواشی ماجراها برای او جذاب تر از اصل بود تصمیم گرفت تا مستندی از واقعه توفان شن بسازد و در آن از ناگفته هایی بگوید که کسی از آن سخن نگفته و به نمایش در نیاورده است. اما آن چه او در این مستند به دنبال آن است موضوع نفوذ در واقعه پنجم اردیبهشت ماه است و این که واکنش مردم بعد از شنیدن واقعه رخ داده، چه بود. او قبل از این که بخواهد وارد گفت و گو شود همان ابتدا می گوید: می تواند از مراحل تحقیق برای ساختن این مستند اطلاعاتی در اختیار روزنامه خراسان جنوبی قرار دهد اما برای این که طرح و فیلم نامه اش لو نرود فقط به کلیاتی از فیلم نامه و طرح آن اشاره میکند. خود را «حسن نظری» معرفی می کند متولد سال 55 و حدود 12 سال است که مشغول ساخت فیلم های مستند است و آخرین فیلم او با نام «رود نی» با موضوع پرداختن به حواشی کشف حجاب در شبکه جام و جم پخش شده است. البته دیگر فیلم های مستندی که او در این سال ها با موضوع محرم و ... نیز ساخته است در شبکه های مختلف به نمایش درآمده است. اما چطور شد که این مستند ساز تصمیم گرفت درباره واقعه طبس آن هم با موضوع نفوذ، فیلمی بسازد؟ به گفته او، ماجرای حادثه طبس موضوعی است که برای فیلم سازان از جنبه های مختلف دارای جذابیت است که این موضوع درباره من هم صدق می کند. او، می گوید: حدود سه سال قبل در حال تهیه یک مستند گزارشی برای شبکه یک سیما بودم هنگام مصاحبه با افراد به سوژه ای دست یافتم که به این موضوع درباره واقعه طبس پرداخته نشده است و آن هم موضوع نفوذ بود. بعد از دستیابی به سوژه مورد نظر تحقیق در این زمینه را شروع کردم و این در حالی بود که موضوع برای کشور اهمیت داشت و مورد توجه بود.
مصاحبه با بیش از 50 نفر
برای تحقیق در این باره با بیش از 50 نفر مصاحبه حضوری، تلفنی و تلگرامی داشتم و بعد از دستیابی به آن در نظرم بود که به مرحله پیش تولید رسیده ام اما چون ماجرا نیاز به بازسازی دارد بودجه ای حدود 100 میلیون تومان می خواهد که برای تامین آن با نهادهای قوی فرهنگی و هنری وارد مذاکره و رایزنی شدم اما هنوز به نتیجه قطعی دراین زمینه نرسیده ام. این مستند ساز، با بیان این که موضوع توفان شن برای اهل سینما و آن هایی که در این فضا کار می کنند موضوع جذابی است، می افزاید: در بطن آن مواردی وجود دارد که تاکنون به آن توجه نشده و موضوعی که روی آن دست گذاشته ام کسی به آن نپرداخته است و موضوع جاسوسی و نفوذ است. به گفته او، اصل پرداختن به موضوع واقعه طبس تکراری شده اما موضوعی که به آن پرداخته ام به مسائل حاشیه ای 40 و 50 روز قبل از حادثه مربوط است که به شکست آمریکا منجر شد. اما در موضوعی که او به آن پرداخته هنگام تحقیق به نکته های جذاب و جالبی دست یافته است که برای لو نرفتن از گفتن آن امتناع می ورزد ولی به این موضوع اشاره می کند که در این مستند به عکس العمل مردم منطقه بعد از روز حادثه می پردازد و اقدام هایی که به صورت خودجوش انجام می دهند. همچنین، در این مستند درگیری هایی که قبل از وقوع حادثه بین نفوذی ها و نیروهای کمیته انقلاب در طبس رخ می دهد پرداخته می شود و این که ژاندارمری چه برخوردی می کند. برای پرداختن به موضوع نفوذ در این مستند سه نفر به عنوان مصاحبه شونده اصلی جلوی دوربین قرار می گیرند که همه فضا و لوکیشن به صورت بازسازی است. به علاوه، لازم است ساختمان هایی که آن زمان وجود داشت بازسازی شود و نیاز به حداقل 50 بازیگر به عنوان سیاهی لشکر است که کار سنگینی است. «نظری»، با اشاره به رایزنی هایی که با موسسه های مختلف فرهنگی تهران و شهرستان و به ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام داده است، می گوید: سپاه طبس قول داده است تا در حد توان برای ساخت آن کمک کند اما بودجه ای که این نهاد اختصاص می دهد کافی نیست. به گفته او، اگر در زمینه رایزنی هایی که با موسسه های قوی و توانمند فرهنگی و هنری تهران انجام داده است به نتیجه نرسد به طور حتم برای ساخت این مستند از کمک های مردمی و خیران استفاده خواهد کرد. او، این موضوع را یادآور می شود که در هر فیلم مستندی که می سازد هیچ گاه مستقیم به اصل موضوع نمی پردازد چرا که می داند همیشه حواشی ماجرا برای ببینده جذاب تر است به همین دلیل درباره واقعه طبس نیز به حواشی آن پرداخته است. دیگر این که با پرداختن به حواشی در این فیلم مستند ناگفته های واقعه پنجم اردیبهشت ماه به نمایش درآمده است و از آن سخن به میان می آید.