گویش های استانی مغلوب زبان معیار
تعداد بازدید : 17
بُر چِه مُحَلی حرف نِمِزَنِم؟
قاسمی-تعداد زیادی از دانش آموزان در یک مسابقه مدرسه ای، معنای «کُندِرشک» را نمیدانند، «کَلَپ» هم نمی دانند چیست در حالی که در بیرجند متولد شده اند و پدر و مادرشان هم بیرجندی هستند. واقعیت این است که لهجه ای که به شیرینی معروف بود حالا کم کم نه تنها در اجتماع، بلکه در خانه و خانواده ها نیز شنیده نمی شود و برخی به نوعی گویش به زبان مادری را فراموش کرده اند. صحبت کردن به گویش بیرجندی یا محلی هر کدام از شهرستان ها شاید در جلسه رسمی ممکن نباشد اما به نظر می رسد در اداره ها، مدرسه ها و ... و حتی در جمع فامیل هم رو به فراموشی است.
لهجه بیرجندی از زبان قدیمی ها
کارمندی می گوید: همکارانش بیرجندی نیستند، برخی از شهرستان ها و بعضی از خارج استان به بیرجند آمده اند و معنای برخی جمله ها را نمی دانند اما اهالی استان یا حتی همان همکاران بیرجندی هر طور که باشد منظور یکدیگر را متوجه می شوند. «بهدانی»، بومی نبودن برخی همکاران و به ویژه رئیس یا معاونان را دلیل دیگری برای صحبت نکردن با گویش بیرجندی بیان می کند و این که انگار برای گفت وگو به زبان مادری خجالت می کشند.
مادری هم که مانع صحبت کردن فرزندانش با لهجه بیرجندی می شود معتقد است آن ها در مدرسه از دیگران کم می آورند، محلی صحبت کردن نوعی بی کلاسی (!) است و بچه ها با همه اصطلاحات و واژه های روز آشنا نمی شوند. در یک قصابی، فروشنده می گوید: هم با لهجه بیرجندی و هم کتابی با مردم صحبت می کنم، هر طور که مشتری بخواهد اما بیشتر مراجعان با لهجه غیر بیرجندی سخن میگویند به جز آن ها که از قدیمی های شهر هستند.
کاری انجام نشد
مسئول حوزه پژوهش میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان به فعالیت پژوهشکده زبان و گویش این سازمان در تهران اشاره می کند که یکی از حوزه های کاری اش زبان و گویش است، با این وجود در خراسان جنوبی مستندنگاری هایی درباره کوچ و کال جنگال انجام داده اما برای گویش محلی کاری انجام نشده است. «برآبادی»، تاکید میکند: سال گذشته مکاتباتی با این پژوهشگاه برای بررسی گویش های خراسان جنوبی انجام و اعلام آمادگی شد تا به صورت مشارکتی و به صورت تامین 50 درصد هزینه ها توسط هر کدام کار تحقیقاتی در این باره انجام شود اما اعتبار تامین نشد و امیدها به امسال است. وی می گوید: با افزایش مهاجرت ها به مرکز استان، گویش بیرجندی، ملغمه ای از گویش های روستاها و شهرهای اطراف شده است و با تغییر در تقسیمات منطقه ای، افراد هم تلاش می کنند تا تغییر کوچکی در گویش بیرجندی داشته باشند و به زبان کتابی صحبت کنند. به نظر وی نمی توان برای مردم نسخه ای به گویش بیرجندی یا محلی پیچید همان طور که گویش مردم در 50 سال قبل با حالا یکی نبوده است اما می توان یک سری عواملی را که سبب آسیب به گویش محلی می شود اصلاح کرد برای مثال اصطلاحات جاهای دیگر در گویش بیرجندی به کار برده نشود یا در مصاحبه های رادیو و تلویزیونی می توان با پزشکان، مهندسان یا مسئولانی گفت و گو کرد که با گویش اصیل محلی سخن می گویند.او، هم کمرنگ شدن گویش بیرجندی در صحبت ها و جامعه را تایید میکند و می گوید: با فرهنگ سازی، تحقیق و پژوهش میتوان یک سری از اصطلاحات و واژگان اصیل و خاص منطقه را احیا کرد و به کار برد تا منسوخ نشود. به گفته وی هر چه جمعیت منطقه ای یا رفت و آمدها به محیط های بزرگ کمتر باشد تغییر در فرهنگ و گویش محلی کمتر مشاهده می شود همان طور که این تغییرها در مرکز استان نسبت به شهرستان ها بیشتر است و در شهری مانند مشهد که بزرگ تر است و رفت و آمد و مسافران زیادی دارد، این تغییرات بیشتر دیده می شود.
گویش ها در خطر است
مدرس دانشگاه و زبان شناس هم گویش، لهجه و زبان را سه واژه متفاوت می داند و می گوید: اختلاف گویش و لهجه، ظریف است. در لهجه بیش از 90 درصد گفته های فرد را متوجه میشویم اما در گویش، نیمی از سخنان را می فهمیم البته این دو از لحاظ تلفظ و واژگان تفاوت هایی دارد. دکتر«ناصح»، تاکید می کند: همه گویش ها و نه فقط بیرجندی به دلیل ملاحظات شهرنشینی و ارتباط گسترده از طریق فضای مجازی و غیر آن در خطر و طبیعی است که زبان معیار در همه کشورها آن قدر سلطه دارد که همه لهجه ها و گویش ها را به عقب براند. وی، به موضوع دیگری اشاره می کند و ادامه می دهد: آن چه از شبکه محلی استان پخش می شود گویش بیرجندی نیست بلکه ملغمه ای از گویش شهرها و روستاهای اطراف است و باید در شبکه های استانی به عنوان یک مروج، افرادی صحبت کنند که چند نسل بیرجندی یا از همان منطقه باشند. به نظر وی استفاده نشدن از گویش محلی دلایل مختلفی دارد که باز هم یکی از آن ها به رسانه محلی مربوط می شود و خانواده نمیتواند مانع آن شود، در خانواده ها هم باید گویش درست محلی و برای مثال بیرجندی را شناساند و این ذهنیت که استفاده از گویش محلی ننگ یا نادرست است، اصلاح شود. وی می گوید: آن که گویش خود را به درستی بشناسد به دلیل آشنا بودن به این دانش به آن افتخار می کند که گویشی نزدیک به یک زبان دارد. وی مطالعه رسمی گویش ها را کار دانشگاه ها و متخصصان می داند که با ثبت آن به صورت مکتوب در حفظ گویش های محلی تاثیر دارند، افرادی مانند دکتر جمال رضایی در دهه 50 در این زمینه اقدام کردند و امروز می توان با شیوه های جدید آوانگاری بین المللی آن ها را به روز کرد.وی مدل پژوهشی برای تهیه اطلس گویشی ارائه می کند که می تواند فرهنگ نامه گویش خراسان جنوبی باشد اما تاکنون این کار انجام نشده و به صورت جزئی اقدام شده است. به گفته وی، تعداد کمی به گویش اصیل بیرجندی صحبت می کنند و حتی افرادی که در رسانه ملی محلی گفت وگو می کنند هر یک از منطقه ای هستند و این پلشتی و به هم ریختگی گویشی در استان است. به نظر دکتر «ناصح» کمرنگ شدن استفاده از گویش بیرجندی و محلی یک روند اما قابل کنترل است که باید فرهنگستان ها در این باره اقدام کنند اما آن ها با دغدغه های خود به زبان معیار اکتفا کرده اند و نتیجه کار آن ها درباره گویش های محلی کمرنگ است. وی، می گوید: در استان، مقامات و مسئولان محلی و مدعیان پژوهش باید ایده هایی برای اصلاح گویش های بی نام ارائه کنند چون در دراز مدت احتمال حذف اینگویش ها وجود دارد.
لهجه اصیل فارسی در مرز
یک کارشناس فرهنگی هم تاکید می کند: وفق یافتن با گویش های دیگر از جمله شهرهای بزرگی مانند تهران محدود به خراسان جنوبی یا بیرجند نیست بلکه در همه استان ها عمومیت دارد. «مرادی» یک دلیل دیگر را هم وجود گویش های متفاوت در استان و به ویژه در بیرجند بیان می کند که پس از استان شدن و انتخاب مرکز با افزایش جمعیت و مهاجرت از نقاط مختلف مواجه شده است بنابراین گویش های مختلفی در بیرجند گرد هم آمده و نهبندانی، طبسی، خوسفی و ... هم در مرکز استان جمع شده اند. به گفته وی دو نوع نگاه به موضوع وجود دارد و هر چه بیشتر به مرز نزدیک می شویم لهجه اصیل فارسی و «دری» در مناطق مرزی بیشتر شنیده می شود و به دلیل شرایط اقلیمی منطقه، این اصالت و پایداری فرهنگی حفظ نشده است زیرا اقلیم منطقه از عوامل فرهنگی و محرومیت های مختلف تاثیر میپذیرد. وی تاکید می کند: تا زمانی که با گویش ها صحبت نشود ماندگاری آن زیر سوال می رود و فقط در کتاب ها خواهد بود.