خانه دو
چون کهنه رباطی ست
جهان گذران
وین خانه کاهگلی از آن دگران
خانه دیگری
در خانه قدیمی ما، روی طاقچه
یک عطر بی حواس
یک عکس ناشناس
ویرانی
خانه کهنه رستم خانی
روزگاری نو بود
روی این طاقچه اش بِرنو بود
غربت
نه شاخه گلی
نه کاسه هایی پر آب
مردانی غریب گوشه گورستان
سخاوت
سبزها، قرمزها
مثل یشم است و عقیق
چه سخاوتمند است
شاخه خشک کُنار
چاقو
سیبی که
درست از وسط نصف شده است
بنگر بنگر عدالت چاقو را
برگرفته از کتاب در این شب آهسته اثر محمد صادق رحمانی