زیاد کار کردن در دنیای پر فشار امروز امری عادی به نظر می رسد. خیلی ها سرشان شلوغ است اما کسانی هستند که کار، همه زندگیشان را به خود اختصاص داده است و می خواهند با کار به رضایت خاطر و خشنودی برسند، به تعبیری دیوانه کار هستند. به گزارش «بیتوته»، این افراد ویژگی هایی دارند:
در ارتباط با دیگران و خواسته هایشان دچار مشکل می شوند: آن ها می خواهند که با دیگران در ارتباط باشند ولی همه زندگی شان مطابق برنامه تنظیم شده است و وقت این کار را ندارند. از نظر آن ها کارهایشان مهم است.
دیگران را منتظر می گذارند: همیشه وعده فردا می دهند و عذرخواهی می کنند.
دایم بی تابی می کنند و نگران تعهدهای شغلی هستند: هیچ وقت نمی توانید به مرحله بعد رابطه خود با این افراد فکر کنید زیرا همیشه به طرح و برنامه ای جدید فکر می کنند.
این افراد خواهان روابط صمیمی نیستند: نمیخواهند که ارتباط صمیمی برقرار کنند. تمایلی به درگیری های احساسی ندارند و خوششان نمی آید که کسی موضوع مورد بحث را احساسی کند. البته احساس شما را مستقیم سرکوب نمی کنند بلکه سعی می کنند تا از کنار آن بگذرند. هیچ وقت مستقیم نمی گویند که تمایلی به فلان کار ندارند بلکه می گویند که کار داریم و باید به موضوع دیگری رسیدگی کنیم. بسیار خوش صحبت هستند و همیشه درباره داشتن رابطه ای صمیمی حرف می زنند ولی حقیقت خلاف این موضوع را ثابت می کند.
چرا کار برایشان این همه ارزش دارد؟
زخم روحی این افراد، حس رها شدگی است. خواه این حس واضح و آشکار باشد مانند از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی یا ناآشکار به طوری که کودک از لحاظ عاطفی حس می کند رها شده است و به او توجهی نمی شود و در بیشتر موارد باز هم والدین مسبب این امر هستند. داشتن پدری است که بیشتر اوقات دور از خانواده است یا مادری که خانه را ترک کرده است. این موارد سبب ایجاد غمی احساس نشده است. در دوران جوانی این افراد به خود جرئت نمی دهند که قدم در روندی احساسی بگذارند و دوباره حس رهاشدگی را بازسازی می کنند. این کار را با نادیده گرفتن و رها کردن احساسات خود یا احساسات شما، انجام می دهند. این کودکان وقتی بزرگ می شوند سعی می کنند تا تجربه تلخ رهاشدگی از طرف والدین را به دیگران بچشانند. بنابراین برای آن ها فقط این ارزش دارد که بتوانند در کارها و فعالیت های مختلف، موفق باشند و برای احساس نکردن دردشان خود را با کارهای دیگر سرگرم می کنند.
چگونه پر کاری خود را تعدیل کنید؟
یک روز را به خود استراحت بدهید: یک روز را تعطیل کنید و به خود استراحت دهید و برای پر کردن ساعت هایتان هیچ برنامه ای ننویسید. در ابتدا شاید بسیار سخت و ناراحت کننده باشد. اگر یک روز زیاد است، نصف روز یا یک ساعت این کار را انجام دهید و در این زمان سعی کنید کار دیگری انجام دهید.
دنیای فعالیت های خود را کوچک تر کنید: برای این که بدانید چه کارهایی را از برنامه خود حذف کنید، فهرستی از تمام فعالیت هایی که در طول روز انجام می دهید تهیه کنید.
سفری به دنیای درون داشته باشید: باید به زندگی احساسی خود نیز به چشم یک فعالیت نگاه کنید. برای مثال دفعه بعد که دوستتان را دیدید سعی کنید سه موضوع درباره خودتان برایش تعریف کنید و یک روز از او بخواهید تا این کار را انجام دهد.
گریه کنید، غصه بخورید و غم خود را حس کنید: نباید فقط سعی کنید شکست ها را فراموش کنید، چون گذشت زمان زخم را خوب نمی کند. درباره غم تان صحبت کنید. درست نیست که با سرگرم کردن خود، درد را از خود دور کنید.