حجره حجره با کاسب های بازار قدیمی سربیشه
گروه اعزامی - شاید در چند ده سال قبل، روزگاری که هنوز خبری از خودروهای آن چنانی در این شهر نبود صدای چرخ گاری و درشکه در این بازار با صدای فروشندگانی در می آمیخت که هر یک محصول خود را برای فروش تبلیغ می کردند. فروشندگانی که هر صبح با سلام و صلوات، در حجره را به نیت کسب روزی حلال می گشودند و تا اذان ظهر این بازار رونقی و هیاهویی داشت. اما امروز از آن هیاهو در مرکز داد و ستد قدیمی سربیشه خبر چندانی نیست بازاری که از آن به عنوان کهنه بازار یا بازار سنگ فرش یاد می شود. سرمای آذر از برو بیاها کاسته است و کسبه و برخی از کهن سالانی را که عمری به تلاش در روستاها گذرانده و در این دوران، راهی شهر شده اند آفتاب نشین کرده است اما عده ای دستفروش به ویژه زنان، بساطشان را در پیاده روی کم عرض بازار و در آفتاب پهن کرده اند تا از این طریق درآمدی کسب کنند. این جا با این که پیاده روها کم عرض است اما باز هم برخی فروشندگان، قسمتی از آن را اشغال کرده اند به طوری که رفت و آمد در نقاطی به سختی انجام می شود. اغلب کاسب ها صاحبان شغل های قدیمی محسوب می شوند که سال هاست در حجره های کوچک و قدیمی به حرفه آبا و اجدادیشان مشغول هستند اما برخی از شغل های جدید همانند آرایشگری و ... نیز در مغازه های قدیمی یا بازسازی شده، فعال است. در راسته بازار قدیمی سربیشه هر نوع حرفه ای را از بقالی، حکاکی روی سنگ، فرش فروشی، پشتی بارکنی، آسیاب، چراغ سازی و ... می توان یافت.
آفتاب نشینی
یکی مقنی است و دیگری کارگر معدن که دوران بازنشستگی را می گذرانند و به گفته خودشان، آفتاب نشینی کار هر روزشان در راسته بازار قدیمی است. همکلام شدن با آن ها به گفت و گویی بین این دو مبدل می شود و موضوع بیکاری را به تنبلی برخی از جوانان برمی گردانند. فردی که مقنی بوده است می گوید: برای همه کار هست اما چون بیشتر افراد به دنبال راحتی و پشت میز نشینی هستند می گویند کار نیست. «حسین سعادتی» خاطراتی از 30 سال کار در چاه ها و قنات ها بازگو می کند و می افزاید: در 80 سالگی، توان و رمقی برای
لای روبی قنات ها ندارم حتی می دانم که قنات هایی آب دارد اما به هر دلیلی مسدوده شده است و من هم به دلیل کهولت، امکان ورود به آن ها را ندارم. او دلیل خشک و کم آب شدن قنات ها را حفر بی رویه چاه های عمیق، استمرار خشکسالی و انسداد این منابع آبی می داند. اما «محمد سمیعی»، که در کنار کارگری در معدن به شغل دامداری مشغول است وضعیت دامداری در گذشته و قبل از خشکسالی ها را به طلا تشبیه می کند و از این که دلال ها دام را از آن ها به نصف قیمت می خرند و گوشت را دو برابر می فروشند گلایه دارد.
خرید قسطی
سال هاست که در راسته بازار، فرش فروشی دارد اما در مغازه اش به جز یک فرش دست باف که به امانت نزد اوست دست بافته دیگری نیست همه فرش ها ماشینی است. گلایه اش از کسادی بازار و تقاضای مشتری ها برای خرید قسطی است در بازاری که باید خرید نقدی انجام دهد. «محمدی»، اشاره ای به بافت فرش در گذشته توسط خانم ها دارد و این که به دلیل گرانی مواد اولیه و ... بافت فرش کاهش یافته است اما از رونق دامداری و کشاورزی به واسطه پرداخت سهیمه سوخت مرزنشینان و حمایت ها از روستاییان و بازگشت معکوس آن ها به روستاها به عنوان یک نکته مثبت یاد می کند.
گرانی سنگ
چند دقیقه ای بعد از حضور در مغازه اش که سرما به خوبی احساس می شود آفتاب و جمع دوستان را رها می کند تا پاسخ گویمان باشد. او در راسته بازار، سنگ قبر حکاکی می کند. گلایه اش از گرانی هاست که حرفه او را نیز تحت تاثیر قرار داده طوری که هر متر سنگ 100 تا 150 هزار تومانی به 500 هزار تومان رسیده است در حالی که در توان همه نیست که برای اموات خود سنگ قبر گران سفارش دهند. اندک سنگ هایی را که در مغازه دارد مربوط به معادن نهبندان و سربیشه می داند که بعد از فراوری خریداری کرده است. «ابراهیم رسایی»، که حدود 18 سال به این حرفه مشغول است از هزینه های بالای بیمه مشاغل می گوید و این که نمی تواند در این کسادی و گرانی آن را بپردازد. به گفته خودش، تنها فردی است که در سربیشه این شغل را دارد و بیکاری و بی آبی، سبب شده تا او که از عشایر بهلولی است به شهر مهاجرت کند و به این شغل مشغول شود. البته برادرش هم در بیرجند حرفه او را دارد و با یکدیگر قرار گذاشته اند هر یک زودتر دفتر زندگی اش بسته شد آن یکی برای او سنگ قبری بتراشد.
کم بینا اما متبحر
یکی دو سال از مشغول شدن به حرفه آبا و اجدادیش یعنی پشتی دوزی دست باف و ماشینی می گذشت که بر اثر تصادف بینایی خود را تا حدودی از دست داد اما تبحر در این حرفه سبب شد در کنار همسرش که کار دوخت ملحفه، متکا و ... را انجام می دهد این حرفه را ادامه دهد و 23 سال است که به این کار اشتغال دارد. «مهدی جعفری»، نیز از کسادی بازار و گرانی مواد اولیه گلایه دارد. می گوید: در حرفه او دست زیاد است و افزون بر خودش، چند نفر دیگر هم به این کار مشغول هستند البته هنوز استقبال از پشتی دست باف یا ماشینی زیاد است و آن را برای جهیزیه و استفاده در خانه می برند.
چرتکه جای ماشین حساب
در مغازه اش از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می شود، از بقال های قدیمی است و هنوز هم به روال قبل با چرتکه حساب و کتاب می کند. حدود 40 تا 45 سال است که در این راسته بازار در بقالی که ارث پدری اوست مشغول است. از کسادی بازار به واسطه راه اندازی دوشنبه بازار سربیشه می گوید و این که بسیاری از مردم آن چه را نیاز دارند از آن بازار به صورت کلی خریداری می کنند و کمتر سراغ بازاری ها می آیند همچنین می گوید: از سویی بیشتر کارمندان سربیشه، غیر بومی هستند و خریدهایشان را در مرکز استان انجام می دهند که هیچ نفعی برای این شهرستان و کاسب ها ندارد مگر این که چند روستایی از ما خرید کنند.
60 سال آسیابانی
می گوید از ناچاری مجبور به این کار است و تا زمانی که توان در بدن دارد، برای این که دستش جلوی دیگران دراز نشود به آسیابانی ادامه می دهد.60 سال است در این حرفه کار می کند و چهار آسیاب موتوری را تعویض کرده که اولین آسیاب را از زابل به این نقطه آورده است. به گفته او، در گذشته کار بیشتر و دستمزد کمتر بود اما حالا نرخ ها گران تر است اما کار کمتر. به عنوان مثال در گذشته 100 کیلو گرم گندم را آرد می کرد و 25 ریال دستمزد می گرفت اما اکنون 100 کیلو گرم گندم را در قبال 10 هزار تومان آرد می کند. در آمدش هم بسته به میزان گندمی دارد که برای آرد کردن می آورند و هر روز به اندازه دستمزد کارگر، بیشتر حاصل نمی شود. می گوید: در گذشته وضعیت اقتصادی خوب نبود و مردم در سختی زندگی می کردند اکنون وضع خیلی بهتر است اما بسیاری از مردم تنبل شده اند و کار نمی کنند.
رونق چراغ سازی
با این که سربیشه از نعمت گاز برخوردار شده است اما چون هنوز بیشتر روستاها گازرسانی نیست انواع و اقسام چراغ های نفتی و کارهای لحیم کاری ها، قلع مس و ... را نزد او می آورند و چون وسایل قدیمی، مورد اقبال است در هر دو مغازه ای که رو به روی هم دارد انواع و اقسام وسایل عتیقه و ... هم یافت می شود. در کنار وسایل قدیمی خاص این منطقه مانند آفتابه، لگن، چراغ پریموس، گرد سوز، زنگوله و ... در مغازه هایش به چشم می خورد. او که حرفه آبا و اجدادیش را ادامه می دهد از رونق کار به دلیل گازکشی نشدن روستاها، تعمیر وسایل مورد نیاز روستاییان و ... می گوید.