سید حسین حسینی
مهربان هستند و دلسوز، بسیار مبادی آداب، اگر چه خود مویی سپید کرده اند و دهه های هفتم و شاید هشتم از زندگی شان را سپری می کنند اما باز هم دغدغه رعایت حرمت پیش کسوت ها در کلمه کلمه گفته های آنان قابل مشاهده است. با هر کدامشان که بخشی از تاریخ ورزش منطقه را در سینه دارند به گفت وگو می نشینی، با گفته های شیرین خود دروازه هایی از خاطرات نسل های پیشین را برایت می گشایند. روزگار زمین های خاکی، توپ های کیسه ای، فعالیت همزمان در چندین رشته ورزشی، مبارزه همزمان با حریفان و رقیبان از یک سو و کمبود های شدید از سوی دیگر و... . و چه دلنشین است وقتی که از قهرمانی ها و موفقیت هایی می گویند که با همه این محدودیت ها به دست آمده است.
«عباسعلی جباری» متولد 31 در بیرجند است که البته همه او را به نام «ابوالفضل» می شناسند. از جمله پیش کسوتانی است که از 60 سال پیش که برای اولین بار با توپ فوتبال آشنا شد تا امروز از میدان های ورزشی به دور نبوده است، فردی که افزون بر حضور در رشته های مختلف ورزشی نقش اساسی در راه اندازی آن ها در بیرجند داشته است. در بسیاری از عکس های ورزشی رشته های فوتبال، والیبال، هندبال، بسکتبال و ...که مربوط به دهه 40، 50 و حتی 60 است ، به عنوان کاپیتان و حتی مربی دیده می شود. فعالیت مدام در ورزش باعث شده است تا در آستانه 70 سالگی همچنان آثار نشاط ورزشی در ظاهرش هویدا باشد. او هنوز و به طور مرتب در تمرین رشته های بسکتبال و فوتبال پیش کسوتان حضور دارد و یک پای ثابت این میدان است.
وقتی با او قرار مصاحبه می گذارم مانند دفعه های قبل با تواضع و اصرار می گوید که بزرگ تر و مهم تر از او هستند تا به سراغ آن ها بروم ولی سرانجام می پذیرد تا در دفتر روزنامه مهمان روایت شیرین او از تاریخ ورزش استان و شهرستان بیرجند شویم.
چندین آلبوم دارای عکس های مختلف ورزشی و بریده جراید مسابقات کشوری همه حاکی از نکته های زیادی است که در سینه او به عنوان فردی که چندین دهه درگیر رقابت های حرفه ای در رشته های مختلف بوده است، وجود دارد.
اولین بار چگونه و در چه رشته ای فعالیت ورزشی خود را آغاز کردید؟
زمانی که در دبستان شوکتیه (حسینیه امام رضا (ع) فعلی) درس می خواندم علاقه زیادی به فوتبال داشتم بنابراین گاهی به محل تمرین فوتبالیست ها در زمین هنگ کهنه که نزدیکی منزل ما بود می رفتم و به عنوان توپ جمع کن فعالیت می کردم. روزی در پایان تمرین اجازه دادند که چند پنالتی بزنم، با این که توپ از نوع نخ دار وخیلی سنگین بود و من هم هنوز سن و سالی نداشتم ولی چند ضربه ای که زدم خیلی مورد توجه بازیکنان قرار گرفت و مرحوم «محمد علی نژاد» که یکی از بهترین هافبک های فوتبال بیرجند بود خیلی مرا تشویق کرد و گفت که تو بازیکن خوبی خواهی شد و این تشویق ، خیلی در موفقیت های بعدی من تاثیر گذار بود.
مسابقات رسمی را از چه زمانی شروع کردید و آیا برای تیم منتخب خراسان هم بازی انجام داده اید؟
با جدی تر شدن فعالیت هایم در فوتبال و با توجه به علاقه ای که داشتم، با این که سن و سال زیادی نداشتم به عضویت تیم منتخب آموزشگاه های شهرستان بیرجند در آمدم. در سال تحصیلی 49-48 بعد از پنج سال وقفه، تیم فوتبال مدارس شهرستان بیرجند به مسابقات اعزام شد که من هم عضو تیم بودم و بر خلاف انتظارها با درخشش توانست عنوان نایب قهرمانی مسابقات را کسب کند. پس از آن من به عنوان تنها شهرستانی با تیم منتخب مدارس خراسان به رقابت های کشوری اعزام شدم، البته به جز رده آموزشگاه ها در همان دوران در تیم های منتخب جوانان و امید و بعد منتخب آزاد خراسان هم حضور داشتم.
الگوهای فوتبالی شما چه کسانی بودند؟
مرحوم «محمد علی و علی رضا نجات»، مرحوم «هوشنگ کدخداپور» سرهنگ «سالاری»، مرحوم «شیوا» و... این ها بزرگانی بودند که مهارت آنان در زمین فوتبال مرا علاقه مند کرد. البته بعدها با برخی از آن ها مانند برادران نجات در مسابقات استانی همبازی هم شدم. به جز این ها بازیکنان حرفه ای که به عنوان نیروی وظیفه در پادگان 04 حضور داشتند نیز تاثیر خوبی بر پیشرفت من گذاشتند، افرادی مانند «محمود خوردبین» و «تشرفی» که ملی پوش بودند. چهار ماه همراه تیم منتخب خراسان زیر نظر «فرامرز ظلی» که سابقه عضویت در تیم ملی را داشت ،آموزش دیدم که از او نکات ارزشمندی را فرا گرفتم و بعدها در تمرینات برای آموزش بازیکنان بیرجند آن ها را به کار می بردم.
همراه تیم فوتبال شهرستان بیرجند چه افتخاراتی کسب کردید؟
بعد از آن تا سال 56 چه در بخش آموزشگاه ها و چه بعد که مسابقات به صورت آزاد برگزار می شد همیشه در فینال بودیم و چند سال هم قهرمان شدیم. بعد از پیروزی انقلاب هم در سال های 60 و 65 به همراه تیم شهرستان بیرجند عنوان قهرمانی استان را کسب کردیم که البته در فاصله این سال ها هم مسابقات مرحله نهایی برای تعیین قهرمان استان برگزار نشد. ولی متاسفانه حتی در سال هایی که ما قهرمان استان شدیم باز هم بازیکنان مشهد در رقابت های کشوری حضور یافتند و حق ما در این موضوع نادیده گرفته شد.
چه مشکلاتی درباره محل تمرین داشتید؟
ابتدا در زمین خاکی که در محدوده میدان آزادی بیرجند با توپ های بند دار تمرین می کردیم که خیلی سخت بود. البته زمین خاکی هنگ کهنه از قبل وجود داشت ولی چون در اختیار پادگان بود نمی توانستیم به راحتی از آن استفاده کنیم.
این جریان تا اوایل دهه 50 که زمین خاکی ورزشگاه آزادی به بهره برداری رسید ادامه داشت و بعد از آن هم زمین خاکی آرگینی نقش زیادی در رشد فوتبال شهرستان بیرجند داشت و بسیاری از بازیکنان از آن جا فعالیت و رشد خودشان را شروع کردند که متاسفانه هم اکنون این زمین کاربری ورزشی خود را از دست داده است.
آیا تمرین همیشگی در زمین های خاکی مشکل نبود؟
با توجه به این که زمین چمن ورزشگاه آزادی سال 57 به بهره برداری رسید، تمرین های مداوم در زمین های خاکی باعث می شد که در بیشتر مواقع دچار مصدومیت شویم ولی با همه این ها، بازیکنان با غیرت مثال زدنی بارها در استان افتخار آفرینی کردند و به جرئت می توانم بگویم اگر راه برای آنان باز بود تعداد زیادی از آن ها توان حضور در تیم ملی را هم داشتند.
چگونه به سراغ والیبال رفتید؟
مرحوم الهیار سرهنگی از بازیکنان سرشناس والیبال آن دوران شهرستان بیرجند از من خواست که با توجه به قد و قامت و فیزیک بدنی همزمان با فوتبال در والیبال هم حضور داشته باشم و به احترام وی که به هر حال استاد و بزرگ تر بود، پذیرفتم. در این جا هم به حدی پیشرفت کردم که سال 54 همراه مرحوم «سرهنگی» و «محمود ساعتچی» به عضویت تیم منتخب خراسان در آمدیم که روزنامه آن را هم هنوز دارم ولی در این بین چون رشته اصلی ام فوتبال بود، نرفتم. مرحوم «سرهنگی» هم که به سیستان و بلوچستان رفت و فقط «مرحوم ساعتچی» با تیم منتخب خراسان در رقابت های کشوری حضور یافت.
در چه رشته های دیگری به صورت حرفه ای فعالیت داشتید؟
در آن زمان چون ورزشکار حرفه ای کم داشتیم در رشته های مختلفی با حمایت های بی دریغ «مهرور» رئیس تربیت بدنی وقت حضور داشتم.
از سال 52 در تیم منتخب بسکتبال فعالیت خودم را آغاز کردم و تا سال 56 همراه این تیم هر سال قهرمان استان می شدیم تا این که در سال 56 چون رقابت های قهرمانی استان در رشته های والیبال و بسکتبال به صورت همزمان در مشهد برگزار می شد با تدابیری که اندیشیده بودند یک بازیکن فقط در یک رشته می توانست حضور داشته باشد بنابراین آقای «مهرور» گفت که در والیبال به عنوان بازیکن و در بسکتبال هم به عنوان مربی کنار تیم حضور داشته باشم که البته آن سال در هر دو رشته قهرمان استان شدیم.
در هندبال هم به عنوان بازیکن و مربی در رقابت های قهرمانی استان حضور داشتم که در اولین حضور با این که طبس، قهرمان مسابقات را در بازی های گروهی شکست داده بودیم اما در بازی های رده بندی به خاطر آسیب دیدگی من در نهایت عنوان چهارم را کسب کردیم.
در رشته دو ومیدانی هم چندین بار به همراه تیم شهرستان درمسابقات استانی حضور داشتم.
آیا در قهرمانی بسکتبال که سال 56 به دست آمد، آقای« حسن رضا خزائی» ملی پوش استان هم حضور داشت؟
بله، او در حالی که نوجوانی 16 ساله بود، در تیم منتخب بیرجند حضور داشت و در بازی نهایی در دقایق آخر وارد زمین شد و با درخشش در آن بازی که در نهایت با قهرمانی بیرجند به پایان رسید، جرقه پیشرفت او زده شد و در سال های بعد به عضویت تیم ملی بسکتبال در آمد که باعث افتخار همه بوده و هست .
با توجه به حضور 60 ساله در ورزش و کار کردن با مدیران مختلف، کدام مدیران را قوی تر ارزیابی می کنید؟
با احترام به همه عزیزانی که طی این سال ها مسئولیت داشته و زحمت های زیادی هم کشیده اند به نظر من قوی ترین مدیر تربیت بدنی تاریخ ورزش استان بدون هیچ بحثی آقای «مهرور» است. وی به معنای واقعی یک مدیر جهادی بود، با این که منابع مالی خیلی محدود بود، تمام تلاش خود را برای شرکت همه رشته های ورزشی در مسابقات به کار می برد.
او افزون بر مدیریت تربیت بدنی، یک پدر و رفیق خیلی خوب برای ورزشکاران بود، استعداد و توانایی جوانان را باور داشت و همه تلاش خود را برای شکوفایی آنان به کار می برد، به همین دلیل با وجود کمبود های متعدد در بیشتر رشته های مطرح آن دوره مانند فوتبال، والیبال، بسکتبال، بوکس، ژیمناستیک و... مقام های قهرمانی استان را کسب کردیم. بعد از آقای «مهرور» و در سال های پس از تشکیل استان هم در زمان آقای «قدیری» شاهد تحولات خوبی در ورزش استان بودیم.
آقای «مهران سرپرست» هم مدیری قوی بود و با توجه به این که از بدنه وزارت آمده بود، تحولات خوبی ایجاد کرد، اعتبارات هیئت ها و شهرستان ها حدود 100 درصد افزایش یافت، با حمایت های وی در رشته های زیادی پس از سال ها نمایندگان ما در لیگ شرکت کردند.