مادرانه ها در روزهای قدیم
تعداد بازدید : 14
بچه بزرگ کردن؛ من یا مادرم؟!
اکبری
با مادر بر سر آن که کودک را قنداق بپیچد یا به او دواهای خانگی بدهد تا گریه اش کمتر شود و آرام بگیرد، بحث دارد. مادر می گوید: پنج تا بچه بزرگ کردم، می دانم راه و روش بچه داری چیست. اگر قنداقش کنی و کمی از این دواهای خانگی در دهانش بگذاری آرام می گیرد،ما هم در آن روزها بچه ها را این گونه آرام و بزرگشان کردیم ولی مادر جوان تجارب مادر را نادیده می گیردو می گوید: پزشک گفته است ؛تا قبل از شش ماهگی غیر از شیر مادر چیزی به نوزاد ندهید. عرق نعناع و کلپوره و دیگر گیاهان دارویی و دواهای خانگی مناسب نیست. حال مادر جوان بر سر دوراهی تجربه مادر و گفته های علم جدید پزشکی مانده است.
گفته های مادران قدیم
مادربزرگ امروز و مادر دیروز از بچه داری و فرزند پروری و رسم زندگی در گذشته چنین می گوید؛ مادرها در گذشته برای بزرگ کردن فرزند سختی بسیار می کشیدند. صبورتر بودند و رنج های بسیاری را متحمل می شدند. مادر باردار بود اما خروس خوان سحر قبل از همه بیدار می شد. هنوز خورشید سر نزده نصف کارها را انجام می داد. مادرانه خرج می کرد و یک بچه را در بغل می گرفت و دیگری را به پشتش می بست و همراه پدر عازم دشت و صحرا می شد. مادر با آن که فرزند دیگری در راه داشت اما خم به ابرو نمی آورد. همپای پدر مردانگی می کرد و زمین شخم می زد. ظهر که می شد زودتر به خانه بر می گشت تا بساط ظهرانه را مهیا کند. تا هنگام غروب لحظه ای آرام نمی گرفت. شاید برخی مادرهای امروزی هم این گونه باشند اما ... . مادر آن روزها که مادربزرگ امروز است و برای نوه های قد و نیم قد هم مادری می کند، می گوید: صاحب هشت فرزند هستم. خودم قابله خودم بودم و همه را در خانه به دنیا آوردم. یک فرزندم هنگام تولد جان داد. تجربه زیادی دارم اما ... . او می گوید: وقتی نوه هایم به دنیا آمدند تا حدودی حرف هایمان خریدار داشت و دخترها و عروس هایم از تجارب فرزندپروری ما بهره می بردند. اما حالا که نتیجه هایم به دنیا می آیند تمام حرف ها و تجارب ما بیهوده به نظر می رسد. آن ها نه تنها تجارب من بلکه تجارب مادرهایشان را نیز قبول ندارند. سبک مادران امروزی برای بزرگ کردن فرزند با زمان ما تفاوت بسیاری دارد. او می گوید: در گذشته برای این که فرزندی به دنیا بیاوریم سختی بسیاری می کشیدیم. نه بیمارستانی بود نه دکتر و تجهیزاتی. حتی به قول امروزی ها مامایی هم بالاسرمان نبود تا کمی کمتر رنج بکشیم. مادر به تنهایی در اتاق در شرایط نامناسب فرزندش را به دنیا می آورد، بند ناف فرزند را می برید و او را در پارچه می پیچید. نوزاد را تا دو ماهگی یا حتی بیشتر برای آن که راحت بغل کنیم در قنداق می پیچیدیم. از همان یک ماهگی یا شاید هم زودتر از هر چه در سفره بود با سر انگشت دردهانشان می گذاشتیم. قوروت و کشک محلی غذای ثابت نوزادمان بود.
دوای درد بی قراری نوزاد
وقتی فرزندمان بی قراری می کرد با پارچه درگوشه ای از اتاق تاب می بستیم و مقداری دوای خانگی را که شامل کلپوره، بادیان، زیره، جدوا و ... بود به همراه مقداری نبات آسیاب می کردیم و در پارچه ای تمیز قرار می دادیم و در دهانش می گذاشتیم تا بمکد و از بی قراری احتمالی جلوگیری می کردیم. کودک که بی قراری می کرد مقداری دوای خانگی مانند عرق کلپوره یا نعناع و ... به خوردش می دادیم و جالب بود که بعد از خوردن آرام می گرفت اما مادران امروزی شاید یک یا دو فرزند داشته باشند و برای بزرگ کردن فرزندانشان انگار که می خواهند شاخ غول را بشکنند، فهرستی بلند در دست دارند. خیلی از مادرها درد سزارین را بر درد زایمان طبیعی ترجیح می دهند. فرزند که به دنیا می آورند به اعتقادات قدیمی ها توجهی ندارند و فهرست بالایی از سیسمونی های گران قیمت را تهیه می کنند. تا شش ماهگی اگر ذره ای غذا به طرف دهان فرزندشان ببریم، زمین و زمان را به هم می دوزند. اگر کمی به فرزندشان دوای خانگی بدهیم هزار جور فلسفه می بافند که نباید این ها را به خورد نوزاد داد.
او که خود در گذشته نقش قابله در روستا را نیز داشته است، می گوید: مادران رنج زیادی می کشیدند و در برخی موارد چون به خیلی چیزها آشنا نبودند، فرزند به دلیل پیچیده شدن بند ناف به دور گردن و ... جانش را از دست می داد.
ناشناخته بودن بیماری ها
«قربانی» دیگر مادربزرگی است که افزون بر بزرگ کردن چهار فرزند، امروز زحمت نگهداری نوه ها را نیز به دوش می کشد. او می گوید: در قدیم امکاناتی نبود و فرزندان را یک به یک در خانه به دنیا می آوردیم. نمی دانستیم زردی و یرقان چیست. یک دست لباس برای بچه داشتیم و به جای پوشک، پارچه استفاده و قنداق شان می کردیم. از همان ماه های اول تولد ،انگشت در غذا می زدیم و به خوردشان می دادیم و برای درمان درد، از دوای خانگی استفاده می کردیم. به آن ها روغن زرد می خوراندیم و پس از سه ماهگی از همان غذایی که خود می خوردیم به خوردشان می دادیم. در سرما و گرما رعایت می کردیم تا فرزندمان در هر شرایطی عادت کند ولی بچه های امروزی با یک غوره سردی و با یک مویز گرمی شان می کند. آن قدر مادرها فرزندان را می پیچند که با کوچک ترین بادی سرما می خورند. برای خورد و خوراکشان فهرست بالایی دارند و هر چیزی را به کودک نمی دهند. در قدیم سفوف ( ترکیبی از چند داروی گیاهی آسیب شده) تهیه می کردیم و داخل پارچه ای قرار می دادیم و در دهان نوزاد می گذاشتیم تا با مکیدن آن کمتر شکم درد شود. اما این مادربزرگ، علم جدید را به روش های قدیم ترجیح می دهد. او می گوید: بچه های قدیم به لحاظ بدنی با خوردن خوراکی های سالم تر قوی می شدند. در گذشته به دلیل نبود و کمبود امکانات مادران زیادی هنگام فرزند آوری جانشان را از دست می دادند و دردهای زیادی برایشان باقی می ماند اما خم به ابرو نمی آوردند و با رنج ها زندگی می کردند. او می گوید: مادران قدیم صبر و تحمل بیشتری داشتند و مادران امروزی عصبی و کم تحمل هستند. با کوچک ترین گریه و بی قراری نوزاد از پا در می آیند و تمایلی به داشتن چند فرزند ندارند.
عوارض رفتار قدیمی ها
یک کارشناس تغذیه در این باره اظهار می کند: در گذشته والدین هر چه را خودشان می خوردند بدون توجه به این که ممکن است این مواد غذایی برای دستگاه گوارش فرزندانشان عوارضی داشته باشد و در بزرگ سالی خود را نشان دهد به خورد نوزاد و کودک می دادند. به گفته «امیرپور» در گذشته به سبب پیشرفت نکردن علم و ضعف زیرساخت های بهداشتی، مادران چنین اقدام می کردند که امروزه بیماری های دستگاه گوارش، سوزش سردل، عصبی بودن و ... عوارض چنین رفتاری است. به گفته وی شیر مادر تا شش ماه کامل ترین غذای نوزاد است و اگر خانواده ها با تجارب بزرگ ترها برنامه دیگری در پیش بگیرند ممکن است فرزندشان دچار حساسیت و بیماری دستگاه گوارش و ... شود بنابراین توصیه می شود طبق برنامه غذایی که برای نوزاد نوشته شده است، پیش بروند و سیستم گوارش نوزاد را مرحله به مرحله و کم کم با انواع مواد غذایی آشنا کنند تا از عواقب آن در آینده جلوگیری شود. او می افزاید: اگر چه در قدیم برای آرام کردن نوزاد از برخی گیاهان دارویی استفاده می شد اما این گیاهان به سبب وجود میکروب یا ... مشکلات و بیماری هایی ایجاد می کند که در سنین بالاتر خود را نشان می دهد و امروزه هم این مواد و داروهای گیاهی به صورت قطره ای با نظر پزشک نوزاد برای کاهش دردها تجویز می شود. به گفته وی مصرف هر گونه ماده غذایی یا داروی گیاهی باید استاندارد باشد و مصرف هر چیز بیش از قاعده سبب بروز بیماری و حساسیت می شود. او می افزاید: پس از شش ماهگی مادر با تهیه کردن مواد غذایی گفته شده کم کم مزاج و سیستم گوارش کودک را سازگاری می بخشد و ابتدا غذا دادن را با حریره بادام شروع و کم کم با شیرین کردن غذا و دادن سوپ ساده و ... معده را با مواد غذایی آشنا می کند. اگر هم در این بین فرزندش به ماده غذایی آلرژی داشت متوجه می شود و آن را از سبد غذایی اش حذف می کند.
فرزندآوری با اصول مناسب
یک ماما هم می گوید: فرزندآوری طبیعی با پیشرفت علم و تجهیزات امروزی کمترین عوارض را برای مادران دارد و با نکات ارائه شده توسط پزشک پس از به دنیا آمدن فرزند مادر کمتر دچار مشکل می شود اما در گذشته از آن جا که امکاناتی نبود و در برخی نقاط فقط یک قابله برای به دنیا آمدن نوزاد کمک مادرها بود بیشتر مادرها پس از به دنیا آمدن فرزند مراقبت چندانی نداشتند و فرزند هم زیاد به دنیا می آوردند که بیماری های مختلفی دامن گیرشان می شد و وقتی پا به سن می گذاشتند عواقب این چنین رفتاری بیشتر خود را نشان می داد. به گفته «حسنی» هر چند نمی توان مشکلات مادر شدن در دنیای امروز را نیز نادیده گرفت اما فرزندآوری با اصول مناسب، سلامت را در پی دارد و در گذشته همین نبود امکانات سبب می شد تا فرزندان یا مرده به دنیا بیایند یا دچار نقص شوند. برخی مادرها در هنگام به دنیا آمدن فرزند از دنیا می رفتند و بسیاری هم دچار بیماری های عفونی و ... می شدند. واریس، کمر درد و پا درد و ... جزو بیماری های مادران قدیم است. البته برخی مادرهای امروزی هم با سزارین و ... برای خود دردسرهایی می سازند.