قاسمی
نامش جذاب است اما هزار تویی بی پایان دارد، وقتی خبرنگار باشی دیگر به خودت تعلق نداری و می شوی صدای مردم و ... اما تمام این ها هزینه دارد و خبرنگار هزینه آن را لابه لای تمام ناملایماتی که می بیند، استرسی که تحمل می کند، کابوس های شبانه ای که می بیند، نامهربانی هایی که تجربه می کند و ... می پردازد. خبرنگار که باشی باید از حقوق خودت فراموش کنی و به دنبال احقاق حق دیگران باشی، کاری که نه تنها آسان نیست بلکه سختی های خاص خودش را دارد با وجود این شیرینی نتیجه کار، تلخی و ناهمواری های راه را هموار می کند.
تلخ و شیرینی هایی که جزئی از زندگی و خاطرات فراموش ناشدنی خبرنگاران است.
امان از مسئولان کم تحمل
«حسینی» 16 سال است که در حوزه ورزش روزنامه قلم می زند و خاطرات فراوان دارد. شیرینی انتخاب در هجدهمین جشنواره مطبوعات کشور را هیچ وقت فراموش نمی کند و می گوید: سال 90 بود که نفر اول جشنواره تیترنویسی کشور شدم جایزه این مقام نقدی بود و در شرایطی که سال قبلش خانه خریده و بدهکار بودم ،این هدیه و امکان ادامه تحصیل در رشته مطبوعات دانشگاه تهران برایم لذت بخش بود. در مقابلش سختی های خبرنگاری را هم خوب می شناسد، از این که آن قدرها که مردم می بینند و می شنوند هم کار راحتی نیست و باید سنگ صبور باشی. جمله اش را این طور تکمیل می کند که تحمل برخی مسئولان کم است و به محض ورود به کار، خبرنگار با بی مهری مواجه می شود چرا که بیان واقعیت ها به مذاق بعضی مسئولان خوش نمی آید و به خود اجازه می دهند به خبرنگار توهین کنند یا او را دروغگو و سیاه نما بخوانند در حالی که نقد وظیفه اصلی خبرنگار است.
وقتی کار نتیجه داد
«قربانی» دبیر صفحه ورزش است، از به نتیجه رسیدن گزارش هایش خیلی خوشحال است و خاطرات خوبی از این نوشته ها دارد که توانسته است برای جامعه مخاطبش کاری انجام دهد. می گوید: از این گزارش ها زیاد داشتم شیرین ترین خاطراتم به نتیجه رسیدن مطالبات جامعه ورزش است و تامین چمن فوتبال بانوان که برایشان خیلی مهم بود که با گزارش های ما به نتیجه رسید.
فراموشی جایگاه خبرنگاری
«انصاری» دبیر خبر گلایه هایی دارد از مدیرانی که روی اعصاب او و دیگر خبرنگاران ویراژ می دهند. می گوید: در عصر ارتباطات که سرعت در انتشار و انعکاس اخبار حرف اول را می زند هنوز کم نیستند مدیرانی که برای مصاحبه سوال کتبی می خواهند و از آن طرف بعضی روابط عمومی ها نیز خود را از مدیران بالاتر می دانند و می گویند چرا با ما هماهنگ نکردید.
او هر چند که روزهای خوشی هم از خبرنگاری دارد و دو سفر به کربلا را از بهترین شان می داند اما می گوید: کار خبرنگاران در استان به جایی رسیده است که گاهی حتی محافظ یک مسئول تعیین می کند چه زمانی مصاحبه انجام شود و متاسفانه جایگاه و شأن خبرنگاری حفظ نمی شود.
گره های باز شده
« فرخ نژاد» همه شهرستان های استان را می شناسد و جغرافیای آن دست اوست. از آب و برق، کشاورزی، راه، بهداشت و خلاصه هر چه نیاز هر فرد است او در شهرستان ها کاویده است و می کاود. کارش زیاد است و به همان نسبت خسته اش می کند. می گوید: سختی کار تا به آن جاست که هر روز را به اندازه یک هفته طولانی می کند اما آن چه باعث شاد شدن ذهن و دلم می شود باز شدن گرهی از کار مردم و دعای خیرشان است.
از روزهای شیرینی که در 17 سال خبرنگاری تجربه کرده است،خاطره های زیادی دارد. برایش جالب است که گزارشی از کم آبی و آب رسانی سیار چند سال قبل برای روستای دهن رود کار کرد و حال اهالی بعد از حل مشکل شان، هنوز در مناسبت ها به او تبریک می گویند و یادش می کنند. «یگانه دختر» ایران هم گزارشی از دختر بیماری است که با انتشار آن خیران زیادی پای معالجه و تامین هزینه های درمان فاطمه زهرا ایستادند. گزارشی که فرخ نژاد هنوز از بازتاب های آن می شنود، می گوید و لذت می برد و در کنار سختی های کار خبرنگاری شاد می شود.
مسئولانی که سختی کار شده اند
« محمدی» از 10 سال قبل وارد این وادی شده است. معتقد است خبرنگاری تلخی ندارد و بیشتر شیرینی است. تلخی ها، سختی های آن و اذیت و آزار برخی مسئولان است که دیگر جزئی از کارمان شده است. بعضی مسئولان که شناخت و سواد رسانه ای ندارند اما تبدیل به بخشی از سختی های این شغل شده اند مدیری که برای پاسخ گویی به مشکلات مردم، سوال کتبی می خواهد و بعد از یک هفته هنوز خبرنگار را بین اداره ها پاس می دهد در حالی که دغدغه خبرنگار حل مشکل مردم است و دوست دارد کاری برایشان انجام دهد. از تلخی ها دلگیر است به خصوص گزارش های زیادی که خبرنگاران از جاده مرگ نوشتند و عاقبت جان همکارشان را گرفت یا کرونایی که باعث شد خیلی از خبرنگاران خرید خبر شوند و کارشان بدتر و سخت تر شود. از تکرار هرساله مشکلات خبرنگاران به بهانه روز خبرنگار و این که به نتیجه هم نمی رسد. به نظرش خود خبرنگاران هم بی تقصیر نیستند چرا که در بین سال مشکلات و مسائل خود را پیگیری نمی کنند و مدیران هم خیالشان نیست. از استرس و مشغله های کاری می گوید که خبرنگاران را با بیماری های مختلف درگیر کرده است اما عشق به کار باعث می شود از خودشان هم فراموش کنند.
بانیان روزهای بد خبرنگاری
«مهدی آبادی» کارش را از سال 94 در تهران آغاز کرد و تجربه عملی و کار آموزی را در روزنامه خراسان جنوبی یک سال بعد رقم زد و از سال 97 در بیرجند قلم می زند. معتقد است تلخی ها و شیرینی های خبرنگاری هر سال تکرار می شود و تلخ تر از همه، فوت سه همکار در یک ماه گذشته است. در کنار این ها اظهار نارضایتی می کند از مسئولانی که هنوز پاسخ گو نیستند و سعی در پیچاندن خبرنگار دارند و بانی روزهای بد خبرنگاری می شوند، این روزهای تلخ مدام تکرار می شود و تکرار می شود که سوال را بنویسید و یک ماه بعد جواب می دهند. اما شیرینی های کار هم کم نیست به خصوص زمانی که گزارشی به نتیجه می رسد و بازتاب دارد. البته دغدغه های شخصی شان به نظرش همچنان پابرجاست مشکل با برخی مسئولان، بیمه، حقوق و رفت و آمدهای خبرنگاران از این رسانه به آن یکی و... .