سید حسین حسینی
«.... ارادت خاصی به آقا داشتم و با این که در سن نوجوانی بودم همیشه پشت سرش نماز می خواندم. خیلی خوش بیان و خوش برخورد بود، صبح ها بعد از نماز منبر می رفت و صحبت می کرد ... .«آقا» خیلی متواضع بود حتی جلوی پای بچه ها هم بلند می شد به همین دلیل نسل جوان و حتی نوجوان ارتباط خوبی با ایشان داشتند و...»
خراسان جنوبی و از جمله بیرجند از گذشته های دور مهد علما و انسان های وارسته ای بوده است که با وجود درجه های علمی بالا، عاشقانه در بین مردم زندگی و تا حد توان برای رفع مشکلات آن ها تلاش می کردند و پناهگاه مردم در امور مختلف، محضر این علما بود. علمایی وارسته و دانشمند مانند آیت ا...شیخ هادی هادوی، شیخ محمد باقر گازاری (آیتی)، آیت ا... آیتی، آیت ا...تهامی، آیت ا...حائری، آیت ا...عارفی و ...که هنوز نامشان در بین مردم با احترام زیاد مطرح می شود و نحوه سلوک مردمی آن ها نقل محافل است. وقتی پای صحبت افراد مسنی که محضر برخی از این علما را درک کرده اند می نشینی بعد از گذشت چندین دهه باز هم سراسر وجودشان احترام می شود.
با نظر علما کار می کردیم
«محمد علی مویدی مقدم» متولد سال 5 در بیرجند و از کاسبان قدیمی بازار با یادآوری خاطرات آن دوران می گوید: در زمان کودکی من، عالم اول شهر آیت ا... شیخ «محمد باقر گازاری» معروف به آیتی بود که نزد مردم احترام خاصی داشت، بعد از آن آیت ا...شیخ محمد حسین آیتی( عالم، شاعر و نویسنده آثاری چون بهارستان) مطرح بود که او هم از محبوبیت زیادی در میان مردم برخوردار بود.
وی با اشاره به ارتباط قوی مردم با این علما اظهار می کند: دهه 20 و 30 زندگی مردم وابستگی زیادی به علما داشت و همه به خصوص کسبه با نظر آن ها کار می کردند. اگر عالم می گفت حق شما فقط 10 به یک است همه بدون استثنا رعایت می کردند و 10 به 2 هم نمی شد. ما تحت فتوای آیت ا... آیتی بودیم و هر چه می گفتند حتی اگر به ضرر ما بود باز هم چشم می گفتیم.
«محمد حسین قنادان» متولد سال3 در بیرجند و ساکن تهران هم با یادآوری خاطرات خود از علمای گذشته شهر می گوید: در زمان کودکی من، عالم اول شهر شیخ «محمد باقر گازاری » معرف به آیتی بود که من رحلت ایشان را درحدود سال13 به یاد دارم و بعد شیخ محمد حسین آیتی و همچنین شخصی به نام شیخ فضل ا... بود که ارادت خاصی به ایشان داشتم و با این که در سن نوجوانی بودم همیشه پشت سر ایشان نماز می خواندم. خیلی خوش بیان بود و صبح ها بعد از نماز منبر می رفت و صحبت می کرد، آپاندیس داشت، برای عمل جراحی به مشهد اعزام شد که متاسفانه در بین راه درگذشت و خیلی ها برایش غصه خوردند.
بعد به جای وی آیت ا... تهامی آمد. آیت ا...حائری هم از نجف آمد و این ها هم با وجود این که وزنه های بزرگ علمی بودند، ارتباط بسیار نزدیکی با مردم داشتند.
احترام به بچه ها
سید «حسن حسینی نژاد» هم از قدیمی های بیرجند با اشاره به شخصیت مردمی آیت ا... تهامی می گوید: مرحوم «تهامی» شخصیتی منحصربه فرد داشت و با وجود موقعیت های خوبی که می توانست در جاهای دیگر داشته باشد، عمر خود را در این شهر وقف خدمت به مردم کرد. من توفیق رفتن به خانه ایشان را نداشتم ولی مردم خیلی راحت به منزل ایشان رفت و آمد می کردند و در بین مردم بود. بسیاری به حق گفتند که اگر در قم حضور داشت به طور قطع مرجع تقلید می شد.
وی ادامه می دهد: درمسجد چهاردرخت نماز می خواند. آن موقع ارتباط صمیمانه ای هم بین علما و مردم ، وجود داشت. روز عید مردم به دیدار وی می رفتند و روی یک سینی سکه های 2 ریالی و 5 ریالی به عنوان عیدی قرار داده بودند که مردم برای تبرک هر کدام یک سکه بر می داشتند.
او با اشاره به شخصیت آیت ا... عارفی هم می گوید: وی شخصیت مردمی و در عین حال جدی داشت و سرپرست مدرسه معصومیه بود و به همراه آیت ا...تهامی زحمت زیادی در آن جا کشید و عمده علمای شهرستان بیرجند و اطراف شاگردان این دو بزرگوار بودند که خیلی هایشان در کشور هم مطرح هستند. آقای عارفی دیدارهای مردمی زیادی داشت و خیلی ها بودند که از تهران برای دادن خمس و سهم امام به ایشان، راهی بیرجند می شدند.
وی با یادآوری خاطرات خود از آیت ا...حائری، می افزاید: آقای حائری، خیلی متواضع و مردمی بود. یک الاغ داشت و شخصی به نام «صیقلی» هم همیشه همراه ایشان بود و در بین مردم رفت و آمد می کرد و همانند اجداد خود به مردم مستمند کمک می رساند. در همه جا برای مردم منبر می رفت. بسیار وارسته و بی ادعا بود حتی یک بچه هم که پیش وی می رفت برایش بلند می شد و این برای ما که در آن زمان کودک و نوجوان بودیم خیلی ارزشمند بود.
برای نماز خیابان بسته می شد!
«حاج محسن چمنی»، متولد 18 بستنی فروش قدیمی بیرجند است که هنگام درگذشت آیت ا...حائری جوانی 18 ساله بود. او می گوید: قبل از تاسیس مسجد حائری، این محدوده آوازه خوبی نداشت و این برای عالمی مانند آیت ا...حائری بسیار سخت بود، بنابراین تصمیم به ساخت مسجد در این محل گرفت.
وقتی درباره رابطه آیت ا... با مردم می پرسم در حال بغض با انگشت خیابان را نشان می دهد و می گوید: خدا شاهد است وقتی به نماز می ایستاد با توجه به جمعیت آن زمان بیرجند که بسیار کمتر از حالا بود، آن قدر از همه قسمت های شهر جمع می شدند که سجاده آیت ا... را آن طرف خیابان پهن می کردند و تا پایان نماز خیابان بسته بود.
وی ادامه می دهد: از سویی آن قدر بین مردم محبوبیت داشت که وقتی درخواست کمک می کرد، با این که بیشتر آن ها وضع خوبی نداشتند، اما با همه وجود کمک می کردند. انسان بسیار متواضع و مردمی بود که مانند او کمتر دیده ام. تشییع پیکرش آن قدر شلوغ بود که خیابان جمهوری اسلامی فعلی که آن زمان رودخانه بود، مملو از جمعیت شد و تا چند روز مردم از شهرها و روستاهای اطراف برای عزاداری می آمدند.
«زیوری» کاسب 80 ساله بازار هم با اشاره به شخصیت علمی آیت ا...شیخ محمد حسین آیتی می گوید: نوجوان بودم که با تعدادی از نمازگزاران مسجد برای تبریک عید نوروز به دیدار مرحوم آیت ا... شیخ محمد حسین آیتی رفتم.
ایشان با وجود درجات علمی بالایی که داشتند بسیار مردم دار بودند، آن روز بسیاری از بزرگان و مسئولان شهر هم بودند. صحبت عیدی پیش آمد و مرحوم آیتی اول درباره عیدی کلی شوخی کردند و همه خندیدند و بعد به همه عیدی دادند. همیشه در بین مردم و در دسترس بودند.
عمق سادگی در زندگی
حجی سید حسین حسینی 53 ساله که از سال های دور افزون بر تحصیل و کار کارشناسی مسکن، در کار دام هم تجربه زیادی دارد خاطره جالبی از آیت ا...عارفی نقل می کند و می گوید: در دهه 60 شرایطی پیش آمد که به چشم خود عمق سادگی را در زندگی آیت ا...عارفی مشاهده کردم. در آن زمان از طریق یکی از وابستگان ایشان، از من خواستند که دو راس بز مسن تر را که در خانه دارند با خود ببرم و برایشان دو بز جوان تر بیاورم. آن جا متوجه شدم ایشان در باغچه های خانه علف های مورد نیاز برای این ها را کاشته اند وخود به آن ها غذا می دهند و جالب این که عمده برنامه غذایی ایشان از محصولات شیر همین بزها بود.
آن چیزی که برایم عجیب بود این که همان بزهای مسن حسابی شیر می دادند. حتی بزهایی که من برده بودم بعد از چند روز که سر زدم دیدم نسبت به آن چه باید خیلی بیشتر شیر دارند و در آن جا مفهوم برکت روزی را به خوبی حس کردم.
وی ادامه می دهد: نمی دانم چه چیزی در درون علمای بزرگی مانند آیت ا...عارفی ، آیت ا...آیتی و... بود که ناخودآگاه انسان را ملزم به احترام گذاشتن می کرد. الان هم هر زمان که به آرامستان بیرجند می روم ابتدا باید بر سر قبر آیت ا...عارفی عرض ادب کنم.
نکته سنجی آیت ا... عارفی
«حسن ریاسی» 55 ساله بازنشسته آموزش و پرورش و کاسب بازار هم با یادآوری خاطرات گذشته می گوید: یادم می آید در دهه 50 و زمانی که کودک 10 یا 11 ساله ای بودم روزی با پدر در خودرو در حرکت بودیم که متوجه حضرت آیت ا...عارفی شدیم که کنار خیابان منتظر وسیله بود. مرحوم پدرم توقف کرد. من به درخواست پدر به سرعت رفتم قسمت عقب ماشین نشستم ولی هر چه پدرم اصرار کرد، ایشان سوار نشد.
بعدها متوجه شدیم وی از این که پدر به من دستور جابه جایی داده بود ناراحت شده بود و اعتقاد داشت که این رفتار به شخصیت کودک لطمه وارد می کند.
این مسئله در کنار دیگر فضایل ایشان سبب شد که همیشه تصویر زیبایی از آن مرحوم در ذهنم باقی بماند.