کلک خیال

دو بیتی

بی صحبت دوست، زندگی، نه خوش است 
چون خضر حیات جاودانی، نه خوش است 
از بس که خوش است جلوه عارض دوست 
بی دوست هر آن چه خوش که دانی، نه خوش است 
***
بی عشق چگونه می توان عمری زیست 
آن کس که نه عاشق است مقصودش چیست 
در مذهب عاشقان، سعادت عشق است
بدبخت کسی بود که او عاشق نیست
***
دستی که زدل شکسته باشد دست است 
مستی که ز خود گسسته باشد مست است 
دستی که عصای دست مستی گیرد
با ساقی بزم معرفت همدست است
***
دل مرکز ثقل آسمان است و زمین 
بی دل نشود کار جهان راست یقین 
دل جام جم است و عشق مرآت وجود 
در آینه دل بنگر حق را ببین 
اثر غلامحسین یوسفی
 برگرفته از کتاب دیوان معرفت