یادداشت

فالِ ما و حالِ «خراسان جنوبی»

نویسنده : غلامرضا بنی اسدی
سپید مو شده ایم ماهایی که در فصل غرس نهال روزنامه خراسان جنوبی، مشکین موی بودیم مثل سطرهایی که می نوشتیم.
 اما امروز، موی سر و ریش مان، مثل صفحات روزنامه سفید شده است ولی به هر بار دیدن این روزنامه که از نهالی نو به درختی تناور و «نوآفرین» ارتقا یافته است، جوان می شویم.
قصه ما و «خراسان جنوبی» همان است که حضرت لسان الغیب، در جام غزل ریخته است تا به روزگاران، شرح حال مردمان باشد و ما نیز در شمار این مردمانیم و سخن ما، کلام حافظ است، علیه الرحمه که؛ «هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم/ هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم ...»
و جوان می شویم ما به هر روز که این روزنامه، نو می شود و از تولدی دیگر، خبر می دهد. از همان اول که در اتوبوس مشهد - بیرجند، به این دیار که زادگاهم نیز بود حرکت می کردم، در ذهن، طرحی را پر و بال می دادم که مطمئن بودم، به روزگاران به پر و بال دادن زندگی بهتر برای مردم و پیشرفت تمام ساحتی منطقه در تراز انقلاب، منجر خواهد شد. 
روزنامه، زاده شد، قد کشید، سایه گستر شد و ما پیر شدیم و توفانی که در تقویم پیچید ما را به فصل بازنشستگی رساند اما به هر انتشار روزنامه باز خود را در آغاز می بینیم و طرح اولیه را در اجرا و آرزوی خود را که خدمت به مردم شریف این دیار «آفتاب سرنوشت» است در حال تحقق می بینیم و امروز نیز سخن این قلم، همان است که حافظ فرمود:
«شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا 
بر منتهای همت خود کامران شدم»
و کام ران شدیم وقتی، با پیگیری رسانه ای در این روزنامه، گرهی گشوده می‌شود. وقتی افقی تازه، نگاه اهالی پیشرفت را به سوی خویش می کشد. وقتی خدمتی برای مردم به انجام می رسد.
 وقتی کلمات، چراغ می شود سر راه مردم. وقتی «وقت» به شادی مردم شکوفا می شود و عطر یاد صاحب وقت و زمان، در جان ها می پیچد و بهار می کند اقالیم قلب را. 
باری، روزنامه خراسان جنوبی که در تراز حرفه ای، هر روز زاده می شود و کلید پیشرفت، به دست می دهد، چون صدقه ای جاری و آفتابی بی غروب، در کارنامه همه ما، امضای روشنی می زند و نیت های خالص اولیه و همواره جاری در تحریر سطور صفحات را مانایی پر شکوه می بخشد و همین ما را بس. 
من فال یاران خویش را در این روزنامه فاخر، به همین غزل، تعبیر می کنم که؛
ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
در سایه تو بلبل باغ جهان شدم ...
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام می به کام دل دوستان شدم
ان شاء ا... این جام تا همیشه به کام دوستان و اهل معرفت و رسانه، خوش بنشیند و به کام یاران، شیرین تر از عسل، گوارا افتد و در روزگارانی که ما نباشیم «خراسان جنوبی»، باشد و مشق عشق کند.