علیرضارضایی- اولین جلسه رسیدگی به اتهام دو متهم که اقدام به قتل و جنایت روی میت کرده بودند پنج شنبه گذشته با حضور اولیای دم ، متهمان و وکلای آنان و با حضور قضات شعبه اول دادگاه کیفری یک استان برگزارشد.
به گزارش روزنامه خراسان جنوبی در ابتدای این جلسه قاضی «رمضانی» طرفین را به آرامش دعوت کرد و گفت: از روی احساسات هرگز سخنی گفته نشود اخلال گران به مدت 5 روز روانه زندان می شوند.
«رمضانی» در ادامه به بیان ماجرای پرونده پرداخت و افزود: ساعت 9:40 چهارم فروردین ماه امسال پدری نگران به پلیس آگاهی شهرستان سرایان مراجعه می کند و اظهار می دارد که پسرم روز گذشته (سوم فروردین) برای صرف ناهار به منزل پدر همسرش رفته و چون همسر او در منزل حضور نداشته از آن جا بیرون آمده و دیگر از او خبری نشده است.
کارآگاهان آگاهی و ماموران انتظامی با دریافت این اطلاعات تحقیقات برای یافتن فرد مفقود شده را آغاز می کنند که در هنگام بازجویی از افراد مظنون فردی به آگاهی مراجعه و عنوان می کند که در مسیر کاخک تردد می کردم که دیدم دود غلیظی جاده را فرا گرفته و در پایین دره خودرویی دچار آتش سوزی شده است.
با گرفتن اطلاعات در این زمینه ظن کارآگاهان نسبت به احتمال حضور فرد مفقود شده در این سانحه بیشتر می شود و به موقعیت اعزام می شوند که در بررسی صحنه کارآگاهان متوجه شدند فردی در صندلی شاگرد خودرو دچار سوختگی و جسد وی متلاشی شده است . کارآگاهان با بررسی دقیق دریافتند که خودرو واژگون نشده و نقص فنی نداشته است بنابراین احتمال وقوع جنایت قوت گرفت که کارشناسان آتش نشانی هم آتش سوزی عمدی را تایید کردند.
راز قتل
قاضی ادامه داد: تحقیقات برای روشن شدن زوایای پنهان این جنایت ادامه داشت تا این که فردی که همسایه برادر همسر مقتول بوده به آگاهی سرایان مراجعه می کند و اظهار می دارد که من خودروی فرد مفقود را ساعت 14:30 به رانندگی خانمی مشاهده کردم .
با دادن اطلاعات این شهروند روند رسیدگی و ظن کارآگاهان به همسر فرد مفقود بیشتر می شود و وی تحت نظر و بازجویی قرار می گیرد که خانم (آ-ط) در اعترافی تکان دهنده راز قتل شوهر با همدستی فرد دیگری را فاش می کند و کارآگاهان همدست خانم که مردی 24 ساله بود را با هماهنگی مقام قضایی دستگیر می کنند.
قاضی «رمضانی» پس از بیان جزئیات پرونده در ادامه از اولیای دم خواست تا شکایت خود را مطرح کنند .
پدر مقتول و ولی فرزند وی در جایگاه ایستاد و ضمن این که اشک می ریخت گفت: عروسم در حق پسرم نامردی کرده است .
پسرم وقتی همسرش را با این آقا تنها داخل منزل مشاهده کرده با آنها درگیر شده و چون این ها دونفر بودند او را کشته و سپس برای صحنه سازی ماشین و خودش را آتش زدند،حالا من از جانب خودم و فرزند 9 ساله پسرم تقاضا دارم اول زن جنایت کار و سپس متهم (ح-الف) را قصاص کنید تا عبرتی برای دیگران باشد.
در ادامه مادر مقتول در جایگاه ایستاد و همان ابتدا رو به عروسش با گریه گفت که چرا وقتی او را خفه کردی چیزی به من نگفتی؟ چرا فرزندم را سوختی؟ من نتوانستم موقع دفن با فرزندم خداحافظی کنم .
مگر پسرم چی برای تو کم گذاشته بود ؟ خانه آنچنانی و دو ماشین...
قاضی خطاب به مادر مقتول از وی خواست تا شکایت خود را بیان کند که وی پاسخ داد: من و شوهرم در جریان رابطه این دو نفر(متهمان) نبوده ایم اما از گوشه و کنار حرف هایی می شنیدیم اما فکر نمی کردم بچه ام را اول خفه کنند و بعد او را آتش بزنند.
الان من به اعدام با طناب راضی نیستم بلکه باید مثل پسر من با بنزین سوخته شوند.
قاضی در ادامه متهم ردیف اول (ح - الف) را به جایگاه فرا خواند.
خانم تلفن زد
متهم که پسر دایی خود را به قتل رسانده بود با سری پایین در جایگاه ایستاد و گفت: متولد 1370 هستم و سابقه کیفری ندارم.
وی درباره ماجرای روز حادثه گفت: صبح به اتفاق دوستان بیرون رفته بودم و وقتی تلفنم در محدوده آنتن دهی قرار گرفت خانم زنگ زد گفت که من خانه برادرم هستم بیا اینجا.
ابتدا قبول نکردم چون خانه خواهرم برای ناهار دعوت بودم اما خانم اصرار فراوان داشت و من هم قبول کردم و به منزل برادرش رفتم که وقتی وارد منزل شدم خانم در حال آب دادن به گل ها بود که ابتدا من رفتم داخل و سپس وی پشت سر من آمد.
هنوز از حضورم چیزی نگذشته بود که تلفن زنگ زد و خانم رو به من گفت که مادرش گفته پدرش دنبالش می آید ، اما پس از این مکالمه تلفنی خود مقتول دنبال همسرش آمد و تا به خودم آمدم زنگ خانه چندین بار به صدا درآمد.
داد و فریاد های مقتول را می شنیدم و من هم از ترس داخل کمد مخفی شدم که از داخل کمد صدای مقتول را شنیدم که می گفت: کجاست ، می کشم.
متهم ادامه داد: مقتول در همان ابتدا به سراغ کمدی که من مخفی بودم آمد و مرا که لابه لای لباس ها مخفی بودم بیرون کشید و من روی تخت افتادم که با هم درگیر شدیم خانم دست مقتول را گرفته بود و من هم گردن او را و هنگامی که بیهوش شد او را روی تخت رها کردم.
متهم عنوان کرد: پس از آن مقتول را لای پتو پیچاندم و کشان کشان به سمت مطبخ (انباری) بردم و از آنجا خانم به خانه پدرش رفت و من هم به خانه خواهرم رفتم اما فکر می کردم (ج) مقتول به من زنگ بزند یا به سراغم بیاید تا این که بعد از حدود یک ساعت خانم زنگ زد و گفت: زود بیا خانه برادرم . (ج) تمام کرده است .
من که دیگر حال خودم را نمی فهمیدم ماشین را سوار شدم و ابتدا رفتم به خارج از شهر و با خودم حرف می زدم که چرا اصرار های خانم را قبول کردم چرا....
خود را به دره پرت کردم
متهم جوان با بیان این که من در میان فرزندان دایی خود با مقتول راحت تر بودم افزود: به سمت خانه حرکت کردم دوکوچه مانده بود که به منزل برسم که ماشینم بی بنزین شد .
دویدم و زنگ خانه را زدم . خانم وسط حیاط گریه می کرد رفتم بالای سر(ج) که دیدم تمام کرده است.
خانم ماشین را آورد در حیاط و جسد را گذاشتم داخل ماشین و به سمت جاده کاخک حرکت کردم ابتدا 4 لیتر بنزین گرفتم و وقتی در جاده بودم تصمیم گرفتم خودم را با ماشین به دره پرت کنم که این کار را کردم اما با من هیچ کار نشد .
بعد 4 لیتر بنزین را روی فرمان و صندلی راننده پاشیدم و با فندکی که بغل در بود ماشین را آتش زدم چون نمی خواستم اثری از من در این ماجرا بماند. متهم با اشاره به این که بعد از 20 دقیقه خانم دنبال من آمد ،عنوان کرد: به خدا من با مقتول خصومت نداشتم و قصد دفاع از خودم را داشتم.
قاصی پرسید شما که در پرونده به قتل مقتول و جنایت علیه میت اعتراف کردید چراحالا گفته های شما با اظهارات در پرونده تناقض دارد؟
متهم در پاسخ گفت: ابتدا قصد کمک به خانم را داشتم چون فرزندش از نعمت پدر محروم شده بود دوست نداشتم مادرش را هم از دست بدهد بنابراین همه چیز را به گردن گرفتم.
وارد درگیری نشدم
در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه ایستاد و قاضی معاونت در قتل مقتول (ج-الف) را به وی تفهیم کرد و از او خواست از خود دفاع کند.
متهم(آ-ط) گفت: به مدت 10 دقیقه در خانه برادرم تنها شدم که به آقا(متهم ردیف اول) زنگ زدم و گفتم خانه داداشم هستم که او آمد اما بعد از مدت کمی تلفن خانه به صدا در آمد و مادرم آن طرف خط گفت: (ج) شوهرت دارد دنبالت می آید که در آن لحظه ترسیدم .
متهم که از زیر چادر و روی کاغذ تمام گفته های خود را می خواند با اعتراض اولیای دم مواجه شد که در پاسخ گفت: استرس دارم و برای خودم یادداشت کرده ام .
متهم پس از تذکر قاضی به حاضران ادامه داد: وقتی که(ح-الف) قصد داشت از منزل خارج شود از پنجره شوهرم را دیدم که می خواست از روی دیوار وارد حیاط شود. متهم(ح-الف) رو به من کرد و گفت من مخفی می شوم و تو طبیعی رفتار کن. تابلو بازی نکنی ، نترس او می رود.
وی عنوان کرد: شوهرم پس از ورود به هال یک مشت به بازوی سمت چپم زد و گفت: ماشین (ح) این جاست خودش کجاست ؟ دوباره جلوی او ایستادم که یک مشت دیگر به بازوی سمت چپم زد گفت: وای به حالت اگر او را فراری داده باشی.
متهم اضافه کرد: شوهرم به داخل اتاق رفت و من در هال ماندم که صدای درگیری دو نفر را شنیدم .
یکی دو بار (ح-الف) متهم ردیف اول مرا صدا زد اما از ترس خشکم زده بود و وارد اتاق نشدم اما وقتی صدای درگیری قطع شد در چارچوپ در اتاق قرار گرفتم که با کبودی دست شوهرم مواجه شدم و دیدم (ح-الف) از روی او بلند می شود. متهم ردیف دوم با بیان این که نقشه قتل شوهرم را از قبل نکشیده بودم و این حادثه خیلی اتفاقی و تصادفی رخ داد افزود : هرگز از قبل برای مرگش خط ونشانی نکشیده بودم چون شوهرم را دوست داشتم . (ح-الف) وقتی از اتاق بیرون آمد گفت کار تمام شده است.
به طور طبیعی برو خانه پدرت و من هم می روم خانه خواهرم . متهم گفت: بعد از گذشت یک ساعت پیامک زد که برو خانه برادرت من هم به بهانه حضور در خانه پدر شوهرم به منزل برادرم رفتم . از پا دری که در راه پله ها بود فهمیدم که جسد به مطبخ انتقال پیدا کرده است. ترس تمام وجودم را گرفته بود.
(ح- الف) آمد و گفت: ماشین را بیار داخل خانه که ماشین را آوردم داخل حیاط و او جسد را از لای پتو بیرون آورد و داخل ماشین گذاشت و من هم پتو را که به اندازه یک کف دست خون آلود شده بود شستم و با سشوار خشک کردم.
متهم افزود: من پشت سر ماشین (ح – الف ) و با فاصله به راه افتادم ، که در نزدیکی جاده کاخک دیدم(ح-الف) از پشت تپه بیرون آمد و بعد از توقف خودرو مرا به صندلی کنار هل داد و خودش راننده شد و برگشتیم . در ادامه با دستور قاضی «رمضانی» بخش هایی از بازسازی صحنه جرم در محل دادگاه پخش شد که اولیای دم و حتی همراهان متهم نیز گریه می کردند.
رضایت نمی دهیم
با اتمام فیلم اولیای دم با صدای بلند گفتند تا زنده هستیم بخشش نخواهیم کرد.
باید قصاص شوند.
قاضی یک بار دیگر متهم ردیف اول را به جایگاه فرا خواند و ضمن تفهیم اتهام از او خواست تا آخرین دفاع خود را عنوان کند.
متهم جوان گفت: خانم می گوید که وقتی که شوهرش را کشته ام داخل اتاق نبوده و بعد در چارچوب در قرار گرفته اما او دست های مقتول را گرفته بود و وقتی بی هوش شد خانم به اتفاق مقتول روی تخت افتادند ولی حالا می گوید من نقشی نداشتم.
متهم افزود: مقتول پسر دایی من است و من هم پسر عمه اش. اگر خانم آن روز اصرار نمی کرد حالا چند خانواده در این جا گرفتار نبودیم .
جناب قاضی من قصد کشتن مقتول را نداشتم فقط از خودم دفاع کردم اما دست های مقتول در دست خانم بود.
متهم در آخرین دفاع خود گفت: من هرگز قصد کشتن (ج) را نداشتم اما آتش زدن او را قبول دارم.
در ادامه متهم ردیف دوم (زن مقتول) آخرین دفاعیات خود را عنوان کرد و گفت: من فقط قصد کمک به متهم ردیف اول را داشتم. فکر می کردم دو نفر باشیم اعدام نخواهیم شد حالا می گویم من در آنجا حضور داشتم اما درصحنه درگیری نبوده ام . من دست های شوهرم را نگرفته بودم و معاونت در قتل را قبول ندارم. قاضی«رمضانی» ساعت 11:35 ختم رسیدگی به پرونده را اعلام و عنوان کرد رای دادگاه در مدت قانونی صادر و به طرفین پرونده اعلام خواهد شد.