علیرضا ابراهیمی-چند قدم آن طرف تر از هیاهوی این شهر شلوغ جای دنجی است برای مردن ! جایی که معتادان لحظه لحظه عمرشان را دود می کنند.
اینجا دالان های بازمانده از کوره های آجرپزی است که روزگاری تنورشان داغ بود و نان سفره مردم را با پختن خشت های خام مهیا می کرد ، محل رزق و روزی کسانی بود که با عرق جبین زحمت خشت مالی را به جان می خریدند و روزی خود و خانواده شان را در گرمی این کوره ها می یافتند، امروز اما سی سال از خاموشی کوره ها می گذرد و به جای اینکه آتش آن گرما بخش کانون خانواده ای باشد حالا دود خاموشی اش به چشم معتادان و خانواده هایشان می رود ، حال اینجا تونل مرگ است.
« ساعت 9 صبح که می شود موتور سوار و پیاده گاهی با سیم و گاهی با سرنگ ، سر فرو افتاده و لنگ لنگان به سمت این خرابه می آیند. عده ای تریاکشان را همین جا در سوراخی پنهان می کنند و بعضی ها وعده به وعده با خود می آورند».
این را زنی می گوید که در نزدیکی کوره ها مشغول چرای گوسفند است، او که طویله دام هایش در کنار این پاتوق فعال نا امن شده همچنان که آذوقه به آخور دام هایش می ریزد، می گوید: چندین گوسفندم به سرقت رفته و با اینکه می دانم کار افرادی است که به این خرابه می آیند اما دستم به جایی بند نیست .
این زن که از لهجه اش مشخص است بیرجندی نیست حکایت یکی از سرقت ها را چنین بازگو می کند : سر شب در حضور چوپان موتوری توقف می کند و معتاد جوانی که تازه سر از پیک نیک برداشته است خودش را می اندازد توی آغل و بی آنکه واهمه ای از چوپان داشته باشد گوسفندی را زیر بغل می زند و می رود! به قول این زن ، چوپان از ترس جانش نتوانسته کاری انجام دهد و وقتی هم موتور حرکت کرده داد و بیداد چوپان راه به جایی نبرده است.
زن هنوز حکایت دزدی را به آخر نرسانده که چوپان می رسد و گفت وگو را با این جمله خاتمه می دهد : به قیافه آدمیزاد نبودند ! او که گوسفند را بلند کرد تحت تاثیر موادی که مصرف کرده بود نعره زنان به آغل آمد !
منظورش این بود که اگر نتوانسته جلوی دزد را بگیرد به خاطر این بوده که دزد فرد عاقلی نبوده و اگر چنین بود هنگام دزدی نعره نمی زد !
در این لحظه مرد میانسالی از کنارمان می گذرد و سر درون خرابه می برد، چند دقیقه بعد پشت سرش می روم و اندام مچاله شده اش را در گوشه ای از این خرابه پیدا می کنم. با چشمانی سرخ و بدنی بی حال در تلاش برای برافروختن آتش است و زورش به کاغذ پوسیده کبریت نمی رسد. با اشاره می خواهد آتش را روشن کنم.
نفس در سینه ام حبس شده؛ انتخاب دشواری است یا باید قید گفت وگو را بزنم و یا بر ترسم غلبه کنم، بالاخره خودم را راضی می کنم که این معتاد بی خطر است و نمی تواند آسیبی به من برساند .
آتش را روشن می کنم ، " اوستا حبیب " شعله ای از آتش را به زر ورق نزدیک می کند و دود را بالا می کشد، می گوید: 50 سال بنایی کردم و بهترین منازل را برای مردم ساختم اما حالا سر وکارم به خرابه افتاده !
علت اعتیادش را که می پرسم علاقه ای به گفت وگو نشان نمی دهد و دوباره به مصرف گرد مشغول می شود ، درباره کوره می پرسم که چه افرادی رفت و آمد می کنند و ...
می گوید: همه رقم آدم ! اینجا در و پیکر ندارد و کسی اجاره نمی گیرد ، از جوانانی که تازه معتاد شده اند و مکانی ندارند بگیر تا کسانی که آخر خط هستند؛ همه می آیند . نمی دانم در توهم گرد است که گاهی پاسخ به سوالاتی می دهد که من نپرسیده ام یا اینکه واقعا با اجنه در ارتباط است ، یکی دو جمله بی ربط که می گوید خودم را جمع و جور می کنم تا بروم و با یک خنده موزیانه که بر لب هایش می نشیند، راه رفتن را در پیش می گیرم. از کوره که بیرون می آیم زن و چوپان مشغول آتش زدن زباله هایی هستند که مردم در نزدیکی کوره ها تخلیه کرده اند.
چوپان که ترس را در چهره ام دیده می گوید : مواظب باش آنجا پر است از سرنگ های آلوده و این جمله چوپان مرا یاد سرنگ هایی در خرابه انداخت که بی استفاده مانده بود. پرسیدم چرا از سرنگ های نو استفاده نمی کنند ، چوپان که بارها این صحنه را دیده بود گفت: پیش پای شما ماموران بهزیستی این سرنگ های جدید را آورده اند، هر چند روز یک بار برایشان سرنگ می آورند تا مجبور نباشند از سرنگ های آلوده استفاده کنند.
پاتوق را نا امن نکنید !
همین که ماموران بهزیستی به این خرابه ها سر می زنند و برایشان سرنگ و تجهیزات بهداشتی می آورند نشان دهنده این است که اینجا یک پاتوق فعال است و یک مکان ناشناخته با معتادان تفننی نیست.
یک مددکار اجتماعی که نخواست نامش فاش شود می گوید : این کوره ها پاتوق فعال هستند و مراکز گذری کاهش آسیب که زیر نظر بهزیستی یا دانشگاه علوم پزشکی هستند برای اینکه خطرات اعتیاد از جمله بیماری از طریق سرنگ های آلوده به مردم و شهروندان نرسد در این گونه مراکز داروهای بهداشتی و سرنگ های استفاده نشده می گذارند و نسبت به جمع آوری سرنگ های استفاده شده اقدام می کنند.
او می گوید: گاهی اوقات که اقدامات مقطعی برای جمع آوری پاتوق ها صورت می گیرد دردسر را بیشتر می کند و تا زمانی که راه حل قطعی برای از بین بردن پاتوق و درمان یا جمع آوری معتادان نداشته باشیم بهتر است که اینگونه پاتوق های فعال را نا امن نکنیم چرا که اگر چند روز گشت پلیس در این مکان ها مستقر شود این مکان از نظر معتاد نا امن شناخته می شود و برای مصرف موادش به مکان های دیگری پناه می برد که شاید زیر یک پل ، گوشه یک پارک و یا خانه مخروبه ای باشد.
این کار اگر چه در ظاهر رفت و آمد معتادان به پاتوق را کاهش می دهد ولی مسئله حل نشده می ماند، بلکه معتادان پاتوق های جدیدی ایجاد می کنند که دور از دسترس مراکز کاهش آسیب است و در آن مکان ها از سرنگ های آلوده چند بار استفاده می شود که آسیب آن برای شهروندان بیشتر است.
جدا از پاتوق شدن این محل که برای شهروندان ایجاد نا امنی کرده و فرصت بازدید از معماری شگفت انگیز این کوره ها را از هر بیننده ای سلب می کند ، ریختن زباله ها و نگهداری دام در این مکان نیز موجب نادیده گرفتن حقوق شهروندی است. معاون خدمات شهری شهرداری بیرجند در رابطه با تخلیه زباله و نخاله های ساختمانی در محل کوره های مخروبه آجرپزی واقع در تقاطع پیامبر اعظم(ص) و بلوار شهدای عبادی می گوید: تخلیه هر گونه زباله و نخاله ساختمانی در این مکان ممنوع است و با متخلفان برخورد می کنیم . مهندس «خانزاد» با بیان اینکه علایم مربوط نصب شده است می گوید: گشت شهرداری از این مکان ها بازدید می کند و در صورت مشاهده متخلف حتما برخورد قانونی صورت می گیرد . رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر استان نیز در رابطه با این پاتوق چنین پاسخ می دهد: چندین بار بر اساس گزارش مردمی طرح پاکسازی مناطق آلوده و دستگیری معتادان انجام شده و اخیرا در جلسه مشترکی با شهرداری خواستار تعیین تکلیف مخروبه ها شده که تاکنون پاسخی دریافت نکرده ایم. سرهنگ کاهنی با بیان اینکه برای این کوره ها باید متولی پیدا شود افزود: اگر کوره ها از نظر معماری اهمیت دارد و باید نگهداری شود نیازمند یک متولی است، در غیر این صورت باید تخریب شود.
خورشید به نیمه آسمان نرسیده ، ساعت حدود 11 است . میهمانان ناخوانده کوره هر از گاهی می آیند تا برای دقایقی در هیاهوی شهر گم شوند ، مرگ را به عمق جانشان تزریق کنند و «تن » هایشان را در کوره های اعتیاد بسوزانند.
خودرویی از راه می رسد و بارش را تخلیه می کند. دور تا دور کوره ها را نخاله های ساختمانی پر کرده،انبوهی از خاک و زباله روی هم تلنبار شده است و هرگونه تخلیه نخاله ساختمانی در این جا پیگرد قانونی دارد.