بازخوانی خاطرات عملیات بیت المقدس از زبان دو رزمنده
تعداد بازدید : 10
آزادسازی خرمشهر سند افتخار
قاسمی - سوم خرداد یادآور رشادت دلیرمردانی است که با روزها و شب ها پیکار، حلقه طولانی محاصره خرمشهر را شکستند و سیم خاردار، میدان مین و تله های انفجاری را پشت سر نهادند و بر موج های اروند خروشیدند و هر چند توان و تجهیزات چندانی در مقابل دشمن تا به دندان مسلح نداشتند اما به مدد ایمان و جانفشانی خرمشهر را پس از جدایی طولانی مدت از سال 59 تا سوم خرداد 61 دوباره به خاک وطن بازگرداندند.
اشغال خرمشهر توسط عراق مهم ترین برگ برنده این کشور برای وادار کردن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی می شد و آزادسازی این شهر می توانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز باشد.
منطقه عمومی غرب کارون آخرین منطقه مهم در اشغال عراق قرار بود که از یک سو فرماندهان نظامی ایران برای انجام عملیات در این منطقه اشتراک نظر داشتند و از طرف دیگر عراق که طراحی عملیات آزادسازی خرمشهر را پس از عملیات فتح المبین قطعی می پنداشت، با در نظر گرفتن اهمیت این شهر و جایگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ این منطقه معتقد بود. از این رو، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح المبین، در حالی که ارتش عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می شد، به تمام یگان های تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا ضمن بازسازی و تجدید قوا، به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند. در آستانه این روز حماسی پای صحبت دو نفر از رزمندگان عملیات بیت المقدس نشستیم تا از آن روزها روایت کنند.
کری خوانی صدام
«محمد حسین بهروش» افسر بازنشسته ارتش در عملیات بیت المقدس ستوان یکم و 26 ساله بود و در این عملیات فرماندهی دسته مخابرات تیپ 3 را بر عهده داشت. مخابرات سلسله اعصاب فرمانده شناخته می شد چرا که اگر ارتباطی با مجریان، ستاد و نیروهایش نداشت هیچ طرحی قابل اجرا نبود. او می گوید: صدام برای نگه داشتن خرمشهر خیلی کُری می خواند و می گفت ایران نمی تواند این شهر را پس بگیرد. خرمشهر و آبادان برای عراق خیلی مهم و جزو مناطقی بود که مانند اروند ادعای مالکیت آن را داشت. وقتی رزمندگان اسلام در سال دوم جنگ و پس از پیروزی در عملیات بیت المقدس، ثامن الائمه(ع) و طریق القدس پیش رفتند صدام احساس خطر کرد و خرمشهر را با نیرو و امکانات تقویت و موانع بسیار مستحکمی در این شهر ایجاد کرد. به گفته وی شکست شان در خرمشهر فقط نظامی نبود بلکه به لحاظ سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه برایش اهمیت داشت.
جریان فتح بعد از دو سال
وی درباره فتح خرمشهر بعد از حدود دو سال جدایی توضیح می دهد: عملیات سال دوم جنگ ثامن الائمه (ع)، فتح المبین و بیت المقدس هر کدام مولود قبلی هستند. بعد از طراحی و موفقیت عملیات ثامن الائمه(ع)، فرماندهان و مسئولان کشور به نتیجه خودباوری و باز پس گرفتن سرزمین خود رسیدند تا با تغییرات و شهادت پنج فرمانده معروف از جمله نامجو و جهان آرا در جنگ، شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی اعتقاد به عملیات مشترک سپاه و ارتش داشت و از این به بعد عملیات این گونه طراحی و با نام کربلاهای یک، دو، سه و... اجرا می شد اما نام دیگری هم بر آن می گذاشتند عملیات هایی که هر کدام باعث نبرد بعدی می شد و اگر به پیروزی نمی رسید دیگری شکل نمی گرفت.
بعداز نبرد فتح المبین و آزادسازی گسترده حدود دو هزار و500 کیلومتر از خاک کشور به این نتیجه رسیدیم که می توانیم سرزمین خود را پس بگیریم، حدود 12روز از عملیات نگذشته بود که نیروها بلافاصله برای آزادسازی خرمشهر به جنوب خوزستان منتقل شدند و انتقال نیروها به شرق کارون، بعد از عبور از جاده اهواز به جنوب هر کدام چند روز طول کشید تا به سوم خرداد رسید.
عملیات باید در شب چهارم انجام می شد اما شب سوم که قرار بود برای آزادسازی خرمشهر آماده شویم فرماندهان دیدند رزمندگان از نشانه ها و نقشه هایی می گویند که از محدوده عملیات جلوتر و در منطقه خرمشهر است و با روشنایی صبح در سوم خرداد همه شهر توسط رزمندگان اسلام محاصره و آزاد شد و 19 هزار و 500 عراقی اسیر شدند و طنین «خرمشهر آزاد شد» در همه جای کشور پیچید. وی به ویژگی های فتح خرمشهر اشاره می کند و ادامه می دهد: در مورد عملیات فتح المبین می توان گفت که دشمن غافلگیر شد اما در فتح خرمشهر چون بعد از سه عملیات مهم ما انجام شد عراق آماده و مهیای برخورد بود و نیروهای زبده ای آن جا مستقر بودند و حتی فکر شکست را هم نمی کرد.
به گفته وی فتح خرمشهر یکباره نبود، از قبل برنامه ریزی شده بود و وقتی شهید صیاد شیرازی فرماندهی جنگ را بر عهده گرفت تمام استادان جنگ ارتش را درستاد نیروی زمینی مستقر کرد تا برای هر منطقه جنگی یک عملیات طراحی کنند عملیات از قبل طراحی شده بود و سریع اجرایی شد و هر کدام نامی گرفت.
دشمن در هر عملیات روحیه خود را از دست می داد و قبل از تجدید قوا و انگیزه، عملیات بعدی را با روحیه بالا شروع می کردیم و هر عملیات موفق به فرماندهان انرژی و تصمیم برای مرحله بعدی را می داد و آزادی خرمشهر در چهار عملیات به هم پیوسته بود.
بعد از عملیات ثامن الائمه(ع) کم کم کمبود مهمات و تجهیزات نمایان شد و فقط در این نبرد از نظر تعداد سرباز، نفر، توپ و... حساب شده بود و بعد از آن یکسری نواقص مانند کمبود سلاح، مهمات، قطعه و ... وجود داشت اما کاستی ها با آموزش خوب و دقت بیشتر جبران می شد برای مثال گلوله های توپ با نشانه گیری و هدف شلیک می شد. وی روحیه رزمندگان را در همه نبردها و به ویژه فتح خرمشهر عالی می داند و می گوید: فاصله چندانی بین عملیات نبود تا رزمندگان خسته شوند، عملیات آن قدر به هم پیوسته بود که نشان از روحیه بالای رزمندگان داشت.
این رزمنده دفاع مقدس ادامه می دهد: دشمن تا می توانست در اطراف خرمشهر از سیم خاردار، مین تا تیر آهنی، درخت و ستون ماشین های سوخته همه چیز چیده بود تا علاوه بر موانع زمینی، راه هلی برن یا هوابرد رزمندگان ما بسته شود اما نیروهای ما با روحیه خوب و آموزش های نظامی و هرچند با دادن شهدایی توانستند از موانع عبور کنند و به خرمشهر برسند.
از سویی عراقی ها با اخباری که از عملیات فتح المبین و اسارت حدود 16هزار نیرویشان شنیده بودند زود تسلیم می شدند و صبح سوم خرداد صدها عراقی اسیر یک سرباز ایرانی می شد.
وی به شرایط رزمندگان ایران اشاره می کند و می افزاید: آن ها از ایثارگری و شهادت طلبی سرشار بودند و بعد از آن آموزش های نظامی، همکاری، هماهنگی نیروها، طراحی خوب و جانفشانی یگان های تخصصی مثل نیروی هوایی و توپخانه های ارتش از عوامل موثر در فتح خرمشهر بود. از ماندگارترین خاطرات فتح خرمشهر صحنه مسجد شهر در یادش ماندگار شده است ، وقتی ظهر رزمندگان به رسم ارادت و علاقه به مسجد آن جا دور هم جمع شدند دشمن با ستون پنجم یا اطلاع از تعصب رزمندگان ما به مسجد تیراندازی و تعداد زیادی را شهید کرد اما خرمشهر آزاد شد.
دژ عراق در خرمشهر
رزمنده دیگر بازنشسته سپاه و جانبازی است که در عملیات بیت المقدس اولین یادگارهای جنگ بر پیکرش ماندگار شد. حالا هر چند از مصدومیت شیمیایی رنج می برد اما حال و هوای سوم خرداد را از یاد نبرده است. «علی دوستی» از آن روزها می گوید: نام عملیات با مناسبت های روز همخوان بود. در همان ایام اسرئیل در حمله به جنوب لبنان بخشی از خاک این کشور را تصرف کرد و به همین مناسبت عملیات فتح خرمشهر الی بیت المقدس نام گرفت.
شب شروع نبرد، مستشاران شرق و غرب به صدام بشارت دادند با دژ و مانعی که پیرامون خرمشهر کشیده هیچ ارتش و نیرویی قادر به نفوذ در آن نیست. وی ادامه می دهد: این مشخصات منطقه ای است که رزمندگان اسلام باید برای نجاتش تلاش می کردند و با خلوص نیت، امکانات کم و ساده و سلاح ایمان پیش رفتیم. عملیات بیت المقدس چند قرارگاه شامل نصر، فتح و قدس داشت زیرا منطقه عملیاتی طولانی بود و عبور از کرخه اولین قسمت بود در حالی که قدرت دشمن زیاد و پشتیبانی ما کم و ضعیف بود بنابراین موفق نبودیم. در مرحله دوم عبور از کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز - خرمشهر بود که به موفقیت رسید اما سومین مرحله دشوار و قدرت زرهی و هوایی و آتش بار توپخانه عراق شدید بود.
اول خرداد مرحله چهارم عملیات اجرا شد و 24 ساعت جنگ بی امان رزمندگان برای آزادی خرمشهر رخ داد و قبل از 10 صبح سوم خرداد نیروهای عراقی تسلیم شدند.
دستاوردهای فتح
در این نبرد دشمن خط و نشان کشیده بود که خرمشهر و خوزستان جزو خاک عراق است، مستشاران غربی و شرقی هم برایشان مسجل بود که ایران توان حمله ندارد اما غرور آن ها در بیت المقدس و فتح خرمشهر شکست.
خرمشهر اهمیت زیادی داشت، عراق هم ادعای زیادی کرده بود و علاوه بر تله و میدان های انفجاری اطراف شهر دژ و کانال مستحکمی ساخته بود و هر جا هم خالی از نیرو بود مسلح شده بود تا هوابران ایران قادر به هلی برن نباشند.
وی ادامه می دهد: به امام خمینی (ره) درباره وضعیت خرمشهر عرض شده بود و ایشان فرمودند کار و وظیفه تان را انجام دهید، خدا کمک تان می کند و همین فرمان رهبر و توکل برخدا آن قدر بر دل رزمندگان نشسته بود که با اعتماد به نفس جلو رفتند تا خرمشهر آزاد شد.
وی به وضعیت امکانات و مهمات اشاره می کند و می گوید: امکانات ما فوق العاده پایین و سطحی بود و به ندرت یک آر پی جی داشتیم، سلاح یا تیربار تا قبل آن نداشتیم هر چند در نبرد ثامن الائمه(ع) غنیمت خوبی مثل توپ، تانک و اسلحه و در عملیات بیت المقدس اسلحه کلاش گرفته بودیم اما فشنگ نداشتیم.
نبرد نفر با تانک
به گفته این رزمنده مهمات در حد قناعت بود و با صرفه جویی و نشانه گیری درست مصرف می شد اما بارانی از گلوله و آتش دشمن بر ما می بارید، تانک ها زنجیره وار جلو می آمدند و درگیری و نبرد به تن به تن می رسید. دشمن همه چیز داشت نبرد نفر با تانک بود، اما رزمنده ایرانی نارنجک دستی داخلش می انداخت و منفجر می شد و بقیه باز می گشتند. وضعیت جنگ ما، مهمات و امکانات صحنه سختی بود اما غیرت ایرانی و اسلامی، تعصب ایرانی و ناموس برای پس گرفتن خاکشان بود که رزمندگان را به موفقیت رساند، روحیه و صحنه هایی که هیچ گاه تکرار نشدند.