آن سوی یکی از خیابان های پرتردد مرکز شهر و پشت صف بزرگی از اتوبوس ها که در ایستگاه برای سوار کردن مسافران توقف کرده اند، جای سوزن انداختن نیست، هر چند خورشید رنگ مهرش را از آسمان برچیده و در کوره نارنجی غروب محو می شود اما از گوشه گوشه میدان، صدای حراج به گوش می رسد.
ابتدای معبر فرزان و صف خودروهای منتظر برای ورود به پارکینگ مصلی و به احتمال زیاد رسیدن نمازگزاران به صف نماز، ترافیک سنگینی ایجاد کرده است.
در میدان خاکی و قبل از رسیدن به میوه فروشان، فرمان خودرو را به هر سمت که راه گریزی باشد می چرخانند تا جایی برای پارک پیدا کنند، با عبور هر خودرو گرد و خاکی در فضا پخش می شود و گاه چشم، چشم را نمی بیند.
در این میان خرمافروشی از تازگی خرماهایش می گوید و بازار گرمی می کند، جوانی هم در انتهای میدان با صدای بلند «آتیش زدم به مالم» توجه همه را به خود جلب می کند و بلافاصله ادامه می دهد: کلم، کدو، بادمجان، سیب زمینی، سیب و ...، هر چه که هست نصف قیمت بازار. زمان زیادی نمی گذرد که سرش حسابی شلوغ می شود و جمعیت زیادی اطرافش حلقه می زنند.
دیگر فروشنده ها هم با دیدن این صحنه و برای این که مشتری هایشان را از دست ندهند شریک آتش تند بازار می شوند و با کاهش 500 تومانی قیمت ها آتش به مالشان می زنند تا بلکه مشتری بیشتری را پای بساط خود نگه دارند.
جلوی هر میوه فروش ظرفی از آتش مهیاست تا علاوه بر بازار گرمی برای مشتریان، خودشان را نیز در خنکای عصر یک روز پاییزی گرم کنند.
این روزها بازار فروش گل زعفران نیز داغ تر از همیشه است و این جا هر کیلو گرم گل را 85 هزار تومان هم می فروشند.
نمایش در بازارچه
بیشتر از بازارگرمی میوه فروشان، حضور جمعیت زیادی در انتهای میدان خودنمایی می کند، از میان جمعیت، جوانی معرکه گردانی و افراد را به دیدن کارهایش دعوت می کند و پسر بچه ای را به سمت خود می برد و ...
در ادامه از بازوبندش می گوید و این که بخت جوان ها را باز و برایشان کار پیدا می کند! قیمت بازوبندهای دست سازش را پنج تا 10 هزار تومان اعلام می کند و می خواهد هر فردی که اعتقادی به گفته هایش دارد برای رسیدن به مقصودش از این بازوبندها بخرد. از میان جمعیت تعدادی جوان و میان سال با پرداخت هزینه برای خودشان دست بندی می خرند دو سه نفری هم بدون خرید دست بند، با حالت ترحم مبلغی به جوان می دهند.
معرکه اش که تمام می شود، شماره ای بلند اعلام و اضافه می کند: هر فردی سوال یا خواسته ای دارد از ساعت 10 تا 12 شب با او تماس بگیرد.
همان طور که مشغول جمع کردن بساطش است مردم را به دیدن نمایش خیابانی اش در بقیه نقاط شهر دعوت می کند.
جمعیت پراکنده می شود و هر کسی مسیری را در پیش می گیرد. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته است و بازار دست فروشانی که از صبح این جا بساط پهن کرده اند همچنان شلوغ است.
برخی با اندک روشنایی به زحمت مشغول جدا کردن سیب زمینی و پیاز از روی زمین هستند. در ورودی میدان، راننده ها برای خروج از یکدیگر سبقت می گیرند و مسیر برای دقایقی بسته اما با هدایت پلیس راه کمی باز و عبور و مرور، روان انجام می شود.
در گوشه ای از میدان گرد و خاکی به پا شده و شخصی جارو به دست در حال جمع آوری پوست های پیاز و ته مانده ها از روی زمین خاکی است.
شهروندی از قیمت بالای این روز بازار و تفاوت اندک قیمت های آن با برخی مغازه های شهر گلایه می کند که فروشنده بی تفاوت می گوید: از همان مغازه ها خرید کن.
دیگر شهروند هم از نبود ثبات در قیمت گذاری و نرخ های متفاوت در بازار گلایه دارد و می گوید: قیمت ها ثبات چندانی ندارد و هر لحظه به یک صورت اعلام می شود، این موضوع افراد را برای خرید مردد و دچار سردرگمی می کند.
وی این بازارچه را مکان مناسبی برای خرید می داند و می افزاید: در مقایسه با قیمت مغازه ها نرخ محصولات عرضه شده در این مکان کمی مناسب تر است و می توان راحت تر خرید کرد اما مکان آن مشکلاتی دارد که باید رفع شود.
تردد خودروها
یکی از فروشندگان قدیمی حاضر در این میدان با گلایه از رفت و آمد خودروها از وسط بساط میوه فروشان، استقبال مشتریان را از این مکان مطلوب می داند و می گوید: این ملک که در اختیار بازارچه قرار گرفته، شخصی است و فروشنده های حاضر در این محل هزینه ای برای اجاره پرداخت نمی کنند اما تردد زیاد خودروها وسط بازارچه کار را برای همه سخت می کند و هر لحظه امکان تصادف وجود دارد. او به برخی مغازه های روبه روی معبر فرزان که مدتی است به حالت نیمه تخریب درآمده است، اشاره می کند و خواستار تخریب کامل آن برای عبور و مرور بهتر می شود.
یکی از عرضه کنندگان محصولات محلی در این میدان هم با اشاره به محدود بودن مکان می گوید: برای کسب درآمد چاره ای جز عرضه محصولاتی مانند سبزی، میوه های محلی و ... در کنار خیابان و ورودی بازارچه ندارم.
بانویی هم که به گفته خودش، سه هفته است برای فروش محصولاتش پا در این مکان گذاشته است، با اشاره به پرداخت روزی پنج هزار تومان برای نظافت این فضا می گوید: زمین این مکان خاکی است و با تردد خودروها گرد و خاک زیادی به پا و این موضوع سبب بروز آلودگی و مشکلات متعددی برای خریداران و فروشندگان می شود.
اقدام غیر قانونی
مسئول واحد بهداشت محیط و حرفه ای مرکز بهداشت بیرجند درباره خاکی بودن زمین و فروش مواد خوراکی روباز مانند خرما و ... از غیر قانونی بودن این اقدام می گوید چرا که به ضرر سلامت افراد است و می افزاید: بر اساس مصوبات کار گروه سلامت، باید مراجع قضایی برای جمع آوری آن ها اقدام کنند.
«کربلاییان» با بیان این که موضوع های این چنینی به کارگروه سلامت متشکل از 30 نفر ارجاع داده شده است، اضافه می کند: شهرداری که معابر شهری متعلق به آن هاست، نه جلوی دست فروشی در این معابر را می گیرد و نه در انعکاس موضوع، عکس العملی نشان می دهد.
سامان دهی بازارچه
«جاوید» شهردار بیرجند وجود این بازارچه را برای مردم این منطقه مفید می داند و از سامان دهی بازارچه تا پایان امسال خبر و ادامه می دهد: با توجه به شخصی بودن ملک بازارچه و بلاتکلیفی در این زمینه، هر گونه تصمیم درباره این موضوع بعد از پایان کار معبر انجام خواهد شد.