قاسمی - «الا لالا گل آلو، نهال سیب و زردآلو... الا لالا گلم باشی، بخوابی بلبلم باشی، تسلای دلم باشی ...»این جملات، نغمه دل انگیز مادرانی است که سال ها قبل آرام آرام گوش کودکان را نوازش و آرامش را از مادر به فرزند منتقل می کرد. آواز خوشی که دیگر کمتر از خانه ای به گوش می رسد، مادران جوانی که این شعرها را نشنیده و یاد نگرفته اند، لالایی نمی خوانند و با فوت مادربزرگ ها شعرهای آرام بخش هم زیر خاک فراموشی دفن می شود!
مادر بزرگ ها زمانی، تحمل سختی های زندگی را در قالب شعر و لالایی به کودکانشان می آموختند و هنگامی که کودک نیاز به استراحت و خواب داشت نغمه های مادرانه ای می خواندند که درون مایه اش را مفاهیم زندگی، صبر و تحمل، احترام، دین و ... تشکیل می داد، این ها یعنی تزریق آرامش و دور کردن کودک از اضطراب و خوابی دلنشین که فرزند هم طالب آن بود. از نظر روان شناسی هم لالایی ها بدون هیچ تحکمی نقشی ماندگار در تربیت فرزند دارد در حالی که نوای دلنشین لالایی رو به سکوت و خاموشی دارد و برای جمع آوری یا پرداختن به این بخش از ادبیات شفاهی متولی خاصی نیست.
دخترهایی که لالایی نمی خوانند
«صفیه نیک رفتار» مادر بزرگ 60 ساله ای است که می خواند الا لالا گل دشتی، همه رفتن تو برگشتی، الا لالا خداوندا تو ستاری، همه خوابن تو بیداری، به حق خواب و بیداری عزیزم را نگه داری. او می گوید: لالایی ها را از مادرش یاد گرفته و آن قدر برای فرزندان و نوه هایش خوانده است و می خواند که دو دخترش هم بعضی لالایی ها را یاد گرفته اند البته این را هم اضافه می کند که دخترها به اندازه خودشان لالایی بلد نیستند و کمتر می خوانند شاید دغدغه های زندگی سبب شده است از این کار باز بمانند هر چند که حالا با وسایلی مانند رادیو و تلویزیون و ... برای بچه ها لالایی خوانده می شود. «فاطمه انصاری» هم مادر و مادر بزرگ 60 ساله دیگری است که لالایی های زیادی از مادرش آموخته و برای فرزندان و نوه هایش خوانده است و می خواند. او می خواند: لالا لالا گلم باشی، به پای تخت مولا شی، اگر مولا بفرمایه، تو جاروکش ز مولاشی، لالا لالا گلم باشی، همیشه در برم باشی، علی اکبر، علی حیدر، علی داماد پیغمبر، برکنده در خیبر، به حکم خالق اکبر و ...
او هم تکرار می کند که همه دخترهایش لالایی بلد نیستند و با این که او برایشان لالایی می خوانده اما آن ها شعر و دوبیتی های معروف را برای کودکانشان میخوانند چون لالایی بلد نیستند.یکی از دخترهایش هر شعری که به ذهنش رسید برای خواباندن فرزندش می خواند و دیگری هیچ مهارتی در این کار ندارد. نغمه موزون لالایی که مادران قدیمی می خواندند این روزها کمتر شنیده میشود. بانوی جوانی با این گفته، می افزاید: مادران جوان امروز کم حوصله هستند و بیشتر فرزندانشان را جلوی تلویزیون می گذارند یا با صداهای دیگری سرگرم می کنند. لالایی خواندن کم شده است و شعرهای قدیمی شنیده نمی شود و مادرهای امروزی ترانه ها و شعرهایی را می خوانند که از رسانه ها می شنوند. «طاهره سورگی» تاکید می کند: مادران امروزی لالایی های قدیمی را یاد ندارند و اگر هم چیزی بخوانند شعرهای جدیدی است که در گذشته ها به عنوان لالایی خوانده نمی شد.« لالا لالا گل پونه، بابات رفته در خونه، لالا لالا گلم باشی، همیشه در برم باشی، لالا لالا گل آلو، درخت سیب و زردآلو، لالا لالا گلی دارم به گاچو بلبلی دارم، لالا لالا گل خشخاش، بابات رفته خدا همراش، لالا لالا گل زیره بابات دستش به زنجیره، لالا لالا گل دشتی همه رفتن تو برگشتی، خداوندا تو پیرش کن، خط قرآن نصیبش کن، لالا لالا گلم باشی، بزرگ شی همدمم باشی، کلام ا... تو پیرش کن، زیارت ها نصیبش کن». این لالایی را مادری 60 ساله می خواند در حالی که دخترش دوبیتی هایی از بابا طاهر زمزمه می کند.
ماهیت لالایی ها
مسئول حوزه پژوهش و مطالعات اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم می گوید: از گذشته های دور لالایی ها اولین نغمه های دل انگیز مادرانی بود که برای فرزندان خوانده میشد، شعرهایی که موضوع های مختلفی مانند گلایه و شکایت از روزگار، توصیف یک منطقه یا گل، ناملایمات یکی از اعضای خانواده، دلتنگی و ... داشت. «برآبادی» تاکید می کند: بسیاری از جنبه های زندگی، مباحث اجتماعی، تربیتی، عاطفی و ... و مباحثی که فرزندان در آینده با آن مواجه میشوند در قالب لالایی ها به فرزندان منتقل می شد، کارکرد ظاهری لالایی ها خواباندن فرزند است در حالی که اهداف پنهان و کارکرد واقعی آن انتقال مفاهیم اجتماعی است. وی می گوید: بخش هایی از لالایی ها مربوط به منطقه ای در استان است که نشان دهنده بومی بودن آن است، فرد دیگری هم از پدری می گوید که به سفری رفته است و دیر می آید و بعضی هم درون مایه مذهبی دارد و در بیشتر آن ها مباحث فرهنگی دیده می شود. وی کمرنگ شدن لالایی ها در جامعه را تایید می کند و توضیح می دهد: مانند گذشته ها به این موضوع توجه نمی شود و بسیار دیده می شود که فرزندان را جلوی تلویزیون می خوابانند در حالی که لالایی های قدیمی و در آغوش گرفتن فرزند، یک راهکار انتقال مفاهیم است. با این وجود او تصریح می کند: طرح مردم نگاری سرزمین برای هر شهرستان تهیه می شود که قسمتی از آن مربوط به ادبیات شفاهی است و لالایی هم بخشی از آن است اما به طور خاص و ویژه به موضوع لالایی ها و جمع آوری آن ها پرداخته نشده است، البته برخی دانشجویان در قالب پایان نامه به این موضوع پرداخته اند.کارشناس و مربی فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان به جلد اول کتاب تاریخ ادبیات کودکان ایران- ادبیات شفاهی دوران باستان که در زمینه لالایی هاست استناد می کند و ادامه میدهد: بر اساس این کار پژوهشی، قدمت لالایی ها در قهستان به دوران ساسانیان برمیگردد، آن زمان پدرها برای تامین معاش زندگی به سفرهای طولانی می رفتند و مادرها حسب شرایط دلتنگی، دغدغه و حرف های خود را در قالب شعرهای کوتاه به فرزندان شان منتقل می کردند. «حمیده ابریشمی» مضمون لالایی های رایج در استان را مفاهیم اجتماعی، مذهبی و فرهنگی بیان و تاکید می کند: بیشتر این شعرها به مسائل مذهبی و به ویژه توسل به حضرت علی (ع) ختم می شد تا عشق به امامان از بچگی فرزند با آن ها عجین شود. وی که خود برای فرزندان و نوه اش لالایی خوانده است و می خواند دلگیر است که امروز همه درگیر سرگرمی هایی مانند تلویزیون، گوشی تلفن همراه و ... شده اند و حتی بچه ها هم با این ابزار به خواب می روند و مادران جوان نیز به همین دلیل با لالایی های قدیمی بیگانه هستند. به گفته وی، آنان کمتر برای فرزندانشان لالایی میخوانند اما در گذشته تقید و توجه به اصول مذهبی و تربیتی حتی در قالب لالایی بروز می کرد.