مهارت هایی برای پیشگیری از کودک آزاری
قبل از طرح این سوال که چرا کودک آزاری ایجاد می شود، باید چند پله عقب تر برویم و ببینیم خانواده چقدر آمادگی فرزندآوری را دارد. زوج ها قبل از ازدواج باید بدانند که چقدر آمادگی لازم را برای ازدواج و بعد از آن برای فرزندآوری، دارند. موضوع بعدی این است که آیا زوج ها آمادگی لازم برای تربیت فرزندان دارند. خانواده ها بهتر است بدانند خودشان می توانند با بی توجهی، سهل انگاری، چزاندن و آزار روانی و عاطفی سبب اذیت و آزار کودکشان شوند و فقط تنبیه، کودک آزاری به حساب نمی آید. حال «آکا» چند مهارت ساده برای پیشگیری از این معضل را ارائه می دهد.
بیشتر مشکلات امروز کودکان ما به دلیل ارتباط نامناسب بین پدر و مادر و همچنین ارتباط آنان با فرزندان است. مهارت ارتباط کلامی می تواند زیربنای بسیاری از مهارت های دیگر باشد که گفت و گو نیز شامل آن می شود که بسیاری از مشکلات را برطرف می کند. مهارت بعدی برای زندگی بین زوج ها، مهارت همدلی و درک کردن یکدیگر است. مهارت بعدی برای زندگی، مهارت مقابله با استرس است که میزان آن بین خانواده های ایرانی بسیار کم است. مدیریت بر هیجانات، خلاقیت و تفکر نقادانه از دیگر مهارت های لازم برای زندگی محسوب می شود و باید بررسی شود که چقدر کودکان ما حق نقد دارند و چقدر ما نقدپذیر هستیم.
لازم است که در زندگی، حد و مرز مسئولیت ها را مشخص کنیم. زمانی پدر مالک همه تصمیم گیری ها و در برخی جاها، مادر بود. امروز در بسیاری جاها، فرزندان مالک تصمیم گیری ها شده اند. باید به طور حتم حد و مرز این موضوع مشخص شود تا تصمیم گیری آن عاقلانه باشد. مهارت مدارا با ناکامی ها در خانواده های ایرانی کم است. خانواده ها فکر می کنند فرزندان هیچ جا نباید شکست بخورند در حالی که ناکامی، لازمه زندگی است. در توضیح مهارت به تعویق انداختن تمایلات نیز باید گفت خانواده ها در برابر خواسته های کودکان، بی نهایت بی حوصله هستند و فکر می کنند تمایل و خواسته های کودکان سریع باید برطرف شود در حالی که این طور نیست و گاهی اوقات سختی ها سبب پیروزی و موفقیت فرزندان می شود.
نبود محبت جسمانی، نداشتن تحسین و تشویق مثبت، فریاد زدن، جیغ کشیدن بر سر کودک، تهدید کردن، ترساندن، مقایسه منفی کودک با دیگران، تحقیر کودک و گفتن این که کودک بی ارزش یا کودک بدی است و استفاده از واژگان تحقیرآمیز برای توصیف کردن کودک و با کنایه صدا زدن، مصادیق کودک آزاری عاطفی به شمار می رود. خجالت دادن، شرمنده کردن کودک، توهین، تحقیر، سرزنش کردن کودک به عنوان مقصر شناختن او، استفاده از اشکال بد و زننده، تنبیه مانند حبس کردن، در کمد را بستن، روی صندلی نشاندن و جدا کردن کودک از والدین را می توان از دیگر مصادیق کودک آزاری عاطفی بیان کرد.
والدین باید بیاموزند اگر کودک، تندی می کند، مستلزم تنبیه نیست و با دوره های رشدی کودک آشنا باشند که هر کودک در هر دوره رشدی، چه ویژگی هایی دارد، آن گاه مقابله کودک چهار و پنج ساله با والدین را به حساب پررویی کودک نمی گذارند بلکه به حساب این می گذارند که کودک در حال ابراز خود است. این سنین، دوران نوجوانی کودکی است و کودک در این دوران با والدین مرتبا مخالفت می کند، اما برخی والدین که با این دوران آشنا نیستند می گویند کودک چشم سفیدی و خیره سری می کند و در برابر کودکان موضع می گیرند.