printlogo


یادداشت
نوروز می رسد از راه ، شادمان باشیم
غلامرضا بنی اسدی

روزِ نو و نوروز و بهار، آیت خداست که چون بر زمین می نشیند، از هر گوشه اش، ده ها نشانه بر می خیزد که به شادمانی، نگاه ها را تا بر دوست می برد. از یک سو چشمه می جوشد و آب، قطره، قطره، زندگی را بر لب زمین و درخت، می نشاند.
از دیگر سو گل بر می خیزد و در وزش نسیم، گیسو پریشان می کند. آن سو هم آهوان می خرامند و زیبایی چشمان خویش را با آدم ها قسمت می کنند. از گوشه دیگر هم، حرف پرواز است و باران و کبوترانی که در باران بهاری، بال می شویند. بهار است دیگر و طبیعت، به شرح آیات خدا، شادی ها را با آدم ها به اشتراک می گذارد و این خط فرحناکی، از دل طبیعت بکر تا دل شهر امتداد می یابد.
نگاه کنید به کوچه ها و خیابان های شهر. میدان ها و بلوارها را ببینید که دارند می شکفند با دست های نجیبی که گلدان ها را کنار هم می چینند و گل ها را چنان می کارند که از همنشینی آن ها ، باز طرحی تازه بر زمین می نشیند و در نگاه مردم به شادمانی برمی خیزد. این طراوت و ترانه چنان در شهر جاری است که در و دیوار و حتی بلوکه های سیمانی هم به شوق، چهره نو می کنند در رقص هنرمندانه نگاه های مهربان. آری ، طبیعت دارد نو می شود و به نو شدن می خواند.  
در و دیوار شهر هم پیغام را شنیده اند و نو پوشیده اند و به نو شدن می خوانند. اصلا همه نو شده اند برای انسان ، آیا حیف نخواهد بود ما برای نوتر شدن همت نکنیم؟ این حال خوش طبیعت و این تلاش و تکاپوی شهر را که می بینم یاد آن بیت معروف می افتم که  شیخ اجل، سعدی می فرماید؛« همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار * شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری»
باری، شرط انصاف نیست که در این نوکده، باز کهنه پندار و کهنه گفتار و کهنه رفتار باشیم و قهرها و کینه های کهنه را با خود داشته باشیم. وقتی جامه کهنه ، ناخوش و نازیباست در فصلِ نو، چگونه کهنه جانی را می توان تاب آورد؟ این کفران نعمت نو شوندگی است و کفران نعمت نوروز، حال آن که وظیفه انسان، شکر گزاری است.
شکر نعمت هم فقط به سجده و نماز نیست که شکر نعمت باید از جنس خود نعمت باشد. وقتی خداوند به نعمت نوشدگی، می نوازدمان و بر سفره کرامت می نشاند باید که ما هم به نوشوندگی همت کنیم . نتیجه این همت هم آن که همه چیز را زیبا خواهد کرد، آن گونه که شایسته اهل ایمان و صاحبان خرد و اخلاق باشد.