printlogo


یادداشت
رمضان فصل عشق خداست
غلامرضا بنی اسدی

عشق که باشد، سختی ها هم آسان می شود. اصلا سختی و مرارت در راه عشق به زیبایی تبدیل می شود. من معتقدم وقتی به شوق کعبه در خیابان قدم می زنی، نه تنها از سرزنش خارهای مقیلان نباید غمگین شد که اگر نباشد، جایش را باید خالی یافت. 
این سرزنش، نوش آفرین است برای وصال و شاید بتوان گفت در مراحل بالاتر، توجه به عشق چنان شوری می آفریند که دیگر جز او نمی بینی و جز سخن او نمی شنوی که بخواهد نیشی زند به ملامت و زخمی بنشاند به سرزنش. این نگاه است که زیبایی را روزافزون می کند و چنان بر دیده معشوق می نشیند که همه جانش را اریکه فرمان روایی خویش می کند. وحشی بافقی عشق را در قامت لیلی از زبان مجنون به زیبایی روایت می کند در محاجه با کسی که ترازودارانه درباره لیلی سخن می کند؛
به مجنون گفت روزی عیب جویی / که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریست / به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیب‌جو مجنون برآشفت / در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیده مجنون نشینی / به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است/ کزو چشمت همین بر زلف و روی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز/ تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو/ تو ابرو، او اشارت‌های ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خونست/ تو لب می‌بینی و دندان که چونست
کسی کاو را تو لیلی کرده‌ای نام/ نه آن لیلی‌ست کز من برده آرام
اگر می‌بود لیلی بد نمی‌بود/ ترا رد کردن او حد نمی‌بود
مزاج عشق بس مشکل پسند است/ قبول عشق برجایی بلند است
شکار عشق نبود هر هوسنانک/ نبندد عشق هر صیدی به فتراک...
آری عشق چنین است؛ زیبا و زیبابین. عاشق هم جز زیبایی نمی بیند. حق هم همین است که هیچ زیبایی، جز زیبایی نبیند و زشتی را هرگز قامت به آن اندازه نرسد که در چشم زیبایی بنشیند. عشق که بیاید، نه تنها مشکلی در میان نمی افتد که مشکلات هم از میان برمی خیزد و رمضان هم فصل عشق خداست. 
باید به تغزل برخاست حضرت دوست را و جز او ندید. دیدن او هم نهایت زیبایی است. شورآفرین و نورافزاست. خوش به حال آنان که در سِحرِ سحوری، مست می شوند و در افطار عنایت های یار، جانی دوباره می یابند و جنان را نفس می کشند.
 عجیب نیست اگر بگوییم، به شکرانه رمضان و سعادت روزه، باید رکعتانی گذاشت که این فرصت بهشتی و شکوه زیبایی را جز به شکر و سپاس نباید استقبال کرد...