گفت و گو با هنرمند طنز تلویزیون و بازیگر سریال «همسایه ها »
تعداد بازدید : 114
تجربه چالش و خلاقیت را دوست دارم
با بازی در مجموعه «پرواز ۵۷» به کارگردانی «مهران مدیری» به تلویزیون آمد با «ساعت خوش» به شهرت رسید ، پس از چند سال با ایفای نقش «حیف نون» در مجموعه «باغ مظفر» به کارگردانی «مهران مدیری» و مجموعه مسافران کاری از« رامبد جوان» دوباره نامش بر سر زبانها افتاد در مجموعه های روزگار جوانی، در حاشیه، مسافران،مردهزار چهره ، زیر آسمان شهر و...هم به ایفای نقش پرداخت.
«نصر ا... رادش » از هنرمندان آبادانی است و از بازیگران مطرح فیلمها و مجموعههای طنز سینما و تلویزیون کشور محسوب می شود. یک کار جدید و در کنار آن فعالیت در دفتر سینمایی کمی او را از جلوی دوربین دور کرده است.
در سریال «همسایه ها» ی مهران غفوریان که این شب ها از تلویزیون پخش می شود به ایفای نقش پرداخته است. با همان خونگرمی آبادانی ها که ویژگی خاص آنان است به سوالات تلفنی «خراسان جنوبی » پاسخ می دهد.
چطور از بازیگری درتلویزیون سردر آوردید؟
سال 68 در فرهنگسرای نیاوران تهران یک دوره دوساله بازیگری زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذراندم و بعد از آن، دو تئاتر حرفه ای با «اکبر زنجان پور» کار کردم . گل کار یا به اصطلاحی دیده شدنم در پرواز 57 بود.
«گلرخ حقیقی» از همکلاسی هایم با «مهران مدیری» کار می کرد و در جشن فارغ التحصیلی نمایشی با دوستانی چون نادر سلیمانی ، اصلانی و...داشتیم که توسط خانم حقیقی به مدیری ارایه و زمینه آشنایی و کار با وی شد این گونه بود که کار در پرواز 57 اثر «مهران مدیری» را شروع کردم و پس از آن با کارهای نمایشی و دوستانی چون سعید آقا خانی و مهرداد نظری ادامه دادم .
« شوخی با فضای وسترن» ونقش جک کوچیکه را اجرا کردم تا نوبت به ساعت خوش هم رسید که در این اثر هم خوب دیده شدم. روال این طور بود که عده ای را دعوت می کردند یکسری افراد از قبل آشنا بودند و من هم این طور انتخاب شدم .
بعداز ساعت خوش خیلی از دوستانتان سراغ کارگردانی رفتند چطور شد که این مسیر را ادامه ندادید؟
چندسال است که کارهای غیرهنری انجام می دهم که البته خیلی علنی نشده و بیشتر شخصی است. یک کار جدید است و در کنارش هم دفتر سینمایی باز کردم که فعالیتم را با حوصله و زیربنایی تر ادامه دهم. مجوز آموزش گرفتم و این کار را به صورت جسته وگریخته برای آقایان شروع کرده ام و بعد از تمام کردن روال اداری، با توجه به حساس بودن کار، آموزش برای خانم ها را هم در برنامه دارم.
چرا در چندسال اخیر کم کار شده اید؟
این موضوع را قبول دارم ، بخشی از علت مربوط به راه اندازی دفتر و کار جدیدم هست که باید پای آن بایستم و مدتی شاید نتوانم حضور جدی داشته باشم البته این طور نیست که به خاطر دفتر ، کار جدیدی نپذیرم در مقطعی این طور شد اما بعد از این احتمال فراهم شدن زمینه پذیرش کار فراهم می شود و مشکل جدی ندارم از خوزستان هم پیشنهاداتی داشتم که بحث سر توافقات مالی است.
پیشنهادی از «مهران غفوریان »را نیز چندی قبل به خاطر کار شخصی رد کردم.
بازیگری را به عنوان شغل به کار آموزانتان توصیه می کنید؟
این کار را صد در صد توصیه نمی کنم که تمام زندگی خود را روی بازیگری بگذارند. زمانی که وارد ا ین کار شدم شرایط فرق داشت و نمی شد گفت اوضاع خوب نبود اما الان وضعیت متفاوت است بنابراین به جوانان توصیه نمی کنم راه ما را بروند ما به اندازه خودمان دیده شدیم و شهرت آن زمان وضعیت مالی خوبی به دنبال داشت اما حالا الزاما این اتفاق در شرایط موجود نمی افتد و نمی توان توصیه کرد که این ریسک را بقیه هم انجام دهند.
از آخرین کارهایتان بگویید؟
یک کار برای عید پیشنهاد شده که هنوز البته پیگیری نکردم . از خوزستان هم پیشنهاداتی داشتم که روی قیمت ، اختلاف نظر کوچکی داشتیم باید در مورد هر دو برنامه پیگیری شود ، متن هیچ کدام را نخوانده ام اما دوست دارم از آنها بدانم .
آخرین اجرایم در مقابل دوربین ، یک ماه قبل در سریال «هم سایه ها» بود نقش یک مرد جنوبی که همراه خواهرش به دفتر خدمات مجالس عزا وشادی می آید وبه خانم مدیر آنجا علاقمند می شود. کارگردان آن مهران غفوریان است که درخواست ادامه کار را مطرح کرد اما آن موقع به خاطر مسایل دفتر خودم، از ادامه کار عذرخواهی کردم .
کدام نقش هایتان را بیشتر می پسندید و علت انتخاب آنها چیست؟
5-4 اثری که بیشتر دیده شد همان ها را بیشتر دوست دارم . «روزگار جوانی، باغ مظفر، حیف نان و مسافران » ولی اوج نقش هایم که گل کرد در ساعت خوش بود.
این مجموعه را هم خیلی می پسندم البته به خاطر شهرت نیست بلکه به دلیل خلاق بودن فضای آن است که در آن ، مرتب خلاقیت را تجربه می کردم . در هر قسمت، نقش هایم عوض می شد و رنگ جدیدی را تجربه می کردم به همین دلیل فضای آن را بیشتر دوست داشتم چون هر روز چالش داشتم و خراب کردن وساختن را می آموختم و امکان خراب کردن و جرات یافتن وجود داشت .
خوب است که جرات خراب کردن پیدا می کنی اما در یک سریال خوب، باید خوب بود و این باعث می شود که سراغ چیزهایی بروی که بلدی و خلق جدیدی صورت نمی گیرد ساعت خوش مجموعه تکه نمایشی بود که در فضای آن، ترس از خراب کردن و بد بودن نداشتم و هر جا خوب نمی شد می توانستی در نقش دیگر جبران کنی. به نظرم تا وقتی بد نشوی و کاری را خراب نکنی، یاد نمی گیری.
خلاقیت و چالش را در بازی های جدید چگونه می بینید اثری از آنها هست؟
در کارهای الان هم بازیگران خوب و لایق زیادند برای مثال با این که فقط چند قسمت سریال پایتخت را دیدم اما آن را دیوانه وار دوست دارم، بازیگران عالی هستند یکی از کارهای خوب است که به نظرم روح دارد یا سریال لیسانسه ها را هم هر چند ندیدم اما شنیدم که بازی های خوبی دارد بنابراین حالا هم کارهای خوبی انجام می شود و همه اجراها بد نیست .
چقدر تلویزیون می بینید به نظر می رسد زیاد برای این کار وقت ندارید؟
این نقطه ضعف من است که در یکی دو سال اخیر درست تلویزیون نمی بینم در حالی که آدم باید ببیند و از موضوعات مطلع باشد که در حدی اطلاعات می گیرم که از سوژه کارهای در حال پخش بدانم تا سراغ آن نروم و دیگر این که بازیگران خوب را برای کارهایم انتخاب کنم چون وقت آزادم کم شده است .
زمانی که بخواهی کار جدیدی را شروع کنی یا برای مثال سوژه ای را بنویسی شاید یک سال طول بکشد که سرنخ دستت بیاید چون تولید خوب، کار آسانی نیست و سخت شده است باید رقابت کنی و کار باید با آرامش باشد. هزینه می کنی و...یک باره می بینی که نمی توانی سر دوکار حاضر شوی و باید برای آینده زمان بگذاری، به همین دلیل شاید در مقطعی زیاد حضور نداشته باشی.