فرخ نژاد- برقش در بیابان و آن هنگام که درپی گوسفندان در صحرا بود چشم او را گرفت به هیچ وجه هم فکر نمی کرد که این سنگ های رنگارنگ و زیبا که توجهش را به خود جلب کرده گوهر ناب است که خیلی ها در پی آنند تا منبع و محل آن را بدانند.
شاید به همین دلیل هم بود که وقتی تعدادی کارشناس از خارج استان به روستا آمدند و سراغ این سنگ ها را گرفتند محلی که آن ها را یافته بود لو نداد. وقتی قدر آنچه را که فقط برای زیبایی و قشنگی از بیابان جمع آوری می کرد و گوشه ای از خانه آن را می انداخت دریافت، خودش به دنبال آموختن فوت و فنش رفت و شد استاد گوهر تراشی ، آن هم عقیق های رنگارنگ در روستای خور خوسف.
تشعشع و درخشش این عقیق های رنگی از روزنه های کارگاه کوچکش به بیرون که می تراوید سبب شد تا همه اهالی روستا که مالدار و عشایر بودند وقتی در بیابان و صحرا در پی دام ها برای چرا بودند برای جمع آوری آن از دل خاک های تیره و سیاه بیابان اقدام کنند طوری که در حال حاضر در هر خانه ای از اهالی خور را بزنی به طور حتم با کیسه هایی از عقیق های رنگارنگ که در گوشه و کنار این خانه ها جا خوش کرده مواجه می شوی. حالا دیگر تنها« حسین خرمی» نیست که گوهرها و گنج های رها شده در بیابان های خور را می شناسد بلکه همه اهالی روستا در این زمینه کارشناس زبده اند و هر کدام هم با جمع آوری سنگ های عقیق آن هم به صورت فله ای صاحب سرمایه ای هستند به نسبت خوب که فقط کمی حمایت می خواهند تا این سرمایه را که به قیمت اندکی از آن ها می خرند به بالفعل تبدیل کنند و خود صاحب سرمایه شوند.
خانواده کارآفرین
تنها «حسین خرمی» این کارآفرین نمونه نیست که استاد هنر گوهر تراشی سنگ های رنگارنگ عقیق در خانه است بعد از این که او فوت وفن لازم را فرا گرفت به همسر و پسر بزرگش که 15 سال دارد هم این هنر را آموخت و در حال حاضر خانواده او کارآفرینند و از دسترنج خویش بدون این که منت کسی را بکشند نان می خورند.
از او می پرسم سررشته آشنایی با این سنگ ها به کجا برمی گردد؟ پاسخش این است که چون عشایر و مالدار هستیم در بیابان رفت و آمد زیادی داریم. در زمان رفت و آمد به بیابان بود که یک نوع سنگ را دیدم که به نظرم جذاب و جالب آمد بنابراین تعدادی از آن ها را جمع آوری کرده و به خانه آوردم.
مدتی گذشت که چند نفر به روستا آمدند و به دنبال سنگ می گشتند ابتدا به پرس وجوی آن ها توجه نکردم اما بعد یادم آمد چند تکه سنگ زیبا دارم و به آنها گفتم اگر شما سنگ ها را می شناسید تا نشانتان دهم. وقتی سنگ ها را به آن ها نشان دادم گفتند: خیلی عالی است.
خوشحال شدم و گفتم نکند جواهر یا در است که گفتند نه ، سنگش عقیق است آن هم با رنگ های مختلف. این افراد مکان و محلی که سنگ ها را از آنجا پیدا کرده بودم از من جویا شدند که مکان و موقعیت دقیقش را با وجود این که می دانستم نگفتم.
همین مسئله سرآغازی شد تا دیگر مالداری را که به دلیل قهر طبیعت چندان درآمدی نداشت کنار گذاشته و هنر گوهر تراشی شود منبع درآمدم.
او دستگاه مخصوصش را خرید و شروع کرد به کار، بعد هم به دلیل این که بیشتر با فوت و فن این هنر آشنا شود برای بازدید به کارگاه های موفق گوهر تراشی در مشهد، نیشابور و تهران رفت.
در حال حاضر هم انواع سنگ هایی که در کارگاهش وجود دارد را برش می دهد که بیشتر به عنوان نگین یا پلاک از آن استفاده می شود.
مخالف با خام فروشی
او که حدود یک سال و نیم است کارش را به صورت حرفه ای شروع کرده با خام فروشی مخالف است به همین دلیل به طورحتم سنگ های راف یا خامی را که در اختیار دارد به اشکال مختلف درآورده و روانه بازار می کند. مشکل عمده و اصلی که این کارآفرین نمونه در کارش دارد نداشتن بازار است یعنی فروش دارد اما نه به صورت کلی.
به عنوان مثال اگر بازار باشد ماهانه می تواند حدود 200 تا 300نگین و پلاک آماده کند اما چون شاید میزان فروشش در ماه 50 دانه بیشتر نباشد به همین دلیل شوق و ذوق کمتری برای تولید این محصول دارد. به گفته وی اگر بازار دائمی باشد و هرچه را تولید کند خریداری برای آن باشد به طورحتم کارش بیشتر از حال حاضر رونق می گیرد.
آن طور که «حسین خرمی» می گوید: بیشتر مسئولان به ویژه مسئولان شهرستان خوسف برای دیدن کارگاه او به خور آمده اند اما حمایت اصلی در این زمینه را کمیته امداد امام خمینی(ره) داشته است طوری که با حمایت و کمک این نهاد توانسته در دوره های مختلف آموزشی در دیگر نقاط کشور شرکت کند.
حمایتی که کمیته امداد امام خمینی(ره) از این کارآفرین نمونه کرده سبب شده تا او هم به 18 نفر از اهالی خور که زیر پوشش این نهاد بودند آموزش های لازم را بدهد و هرکدام از آن ها یک کارآفرین شوند.
بعلاوه میراث فرهنگی هم از وی حمایت و پشتیبانی کرد طوری که او را برای دریافت وام کارآفرینی به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی معرفی کرده است.
به نظر «خرمی» چون در این سال خشکی ها دیگر مالداری رونق گذشته را ندارد بهترین شغل برای روستاییان شاید همین مشاغل خانگی باشد زیرا اگر فردی مکان سنگ های مورد نظر را در اختیار داشته باشد با 500 هزار تومان می تواند شغل گوهر تراشی را برای خود دست و پا کند اما اگر فردی بخواهد کارگاه، دستگاه، ابزار آلات و مواد خام مورد نیاز را هم تهیه کند حدود 5 میلیون تومان برای راه اندازی این حرفه نیاز دارد. این سنگ های رنگارنگ که نوع با کیفیت و مرغوب آن فقط در مناطق کویری یافت می شود همسر و فرزند 15 ساله «حسین خرمی» را برآن داشته تا همانند پدر خانواده وارد این هنر شوند.
«نجیبه نوخواه» همسر این هنرمند گوهر تراش که در کنار این هنر، به حرفه جاجیم و گلیم بافی و از همه مهم تر خانه داری مشغول است می گوید: هم کار گوهر تراشی می کنم و هم جاجیم و گلیم بافی و بافت گلیم ها و جاجیم ها گاهی وقت ها 6 ماه زمان می برد.
فرا گرفتن هنر از مادر
او که هنر بافت جاجیم و گلیم را از مادرش فرا گرفته نقش هایش را خودش روی صفحه شطرنجی یا به اصطلاح محلی خودشان(علجه) می کشد، برخی نقش ها را هم در تلویزیون می بیند و همسرش آن را روی صفحه شطرنجی نقشه می آورد و او می بافد.
گلیم هایی هم که می بافد از نوع ساده است تا برجسته یا همان ورنی قایقی. گاهی هم انواع بافت ها را باهم ادغام کرده و طرحی نو درانداخته است.
علاوه براین خورجین، قیلوق (جا سوزنی و قرقره ای) و... هم می بافد گاهی هم از لباس کهنه ها جاجیم و پلاس می بافد.
او هم از این می گوید که با همکاری همسر و پسرش 18 کارآموز را برای فراگرفتن هنر گوهرتراشی آموزش داده و در حال حاضر هرکدام در خانه های خود مشغول به کارند. آن طور که«نوخواه» مطلع است همسرش 17 سال قبل که به دنبال گوسفندان به بیابان می رفت سنگ های زیبایی می آورد که خودش هم از ارزشش بی اطلاع بود و گاهی هم به دلیل جمع کردن این سنگ ها مورد تمسخر دیگر اهالی قرار می گرفت. 6 سال قبل بود که با مهندسانی از اصفهان آشنا شد که آن ها به او گفتند این سنگ هایی که در بیابان یافته اید بهترین نوع سنگ عقیق است و بعد دنبال کارش را گرفت و برای آموزش به کارگاه هایی در تهران، نیشابور، اصفهان و... با هزینه کمیته امداد امام خمینی(ره) رفت و در آزمونی که از طرف فنی و حرفه ای هم در این زمینه برگزارشد امتیاز بالایی را کسب کرد. در حال حاضر هم سه دستگاه گوهر تراشی داریم که من، همسرم و پسرم با آن کار می کنیم.
درآمدش از کارگری بهتر است
به گفته وی درآمدش از کارگری که در گذشته انجام می داده خیلی بهتر است و اختیارم دست خودم است. مادر و پدر پیرم مریض هستند و نیاز به کمک دارند که به آن ها خدمت می کنم.
بعلاوه از قدیم هم گفته اند به دست آهن تفته کردن خمیر / به از دست برسینه پیش امیر.
آن طور که او می گوید: درآمد این هنر هم هرچند هنوز بازار عمده خود را پیدا نکرده اما خوب است . همسرم در شهرهایی مانند بندرعباس، قزوین، شیراز، اصفهان و... بازار یابی کرده طوری که در حال حاضر نیز بیشتر فروش مان در شیراز، قزوین و کرمان است.
به گفته «نوخواه» خریدارانی که مشتری شدند اگر سنگ های تراش داده آماده باشد شاید در یک نوبت 10 تا 20 عدد هم خرید کنند و گاهی هم یک سال می گذرد اما خریداری به ما سرنمی زند.
او که مدرک گلیم، جاجیم، حوله بافی و... را دارد معتقد است اگر میم مدرک را برداریم می شود درک یعنی هیچ مدرکی بدون درک به درد نمی خورد و در حال حاضر برای این که کاری قانونی باشد باید درک و مدرک در کنار هم قرار گیرد.
گلایه
گلایه او این است آن طور که باید و شاید از آن ها حمایت نمی شود طوری که میراث فرهنگی فقط تورهای گردشگری را برای دیدن هنر گوهر تراشی به این روستا می فرستد یا در جلسه های مختلفی که دارد از ما دعوت می کند.
بعلاوه تمام مسئولان هم برای دیدن کاری که داریم به خانه ما آمده اند اما دریغ از یک لوح تقدیر.
هرچند که به گفته خودش برای این که مسئولان به خانواده او لوح تقدیری بدهند ضعف ندارد اما تنها دلخوشی مردم روستا همان تشویق و قدردانی مسئولان از کار آن هاست.
او هیچ منتی بر کسی ندارد و خدا را شاکر است چون با کاری که دارد می تواند به پدر و مادرش در دوران پیری خدمت کند و همین خدمت به والدین برایش بهترین چیزی است که خدا نصیبش کرده است.
«نوخواه» که 4 دهه از عمرش گذشته خیلی خوشحال است که توانسته به آرزویش برسد و اربعین امسال به کربلا برود.
این خانواده کارآفرین تنها چیزی که نیاز دارند حمایت مالی است زیرا این کار را از صفر شروع کرده اند.
همسر خانم«نوخواه» که 6 سال است کارش را به صورت رسمی شروع کرده همه مردم منطقه که شامل سه پارچه آبادی و حدود 600 خانوار است را با نمونه سنگ های واقعی یا همان راف آشنا کرده تا وقتی که به بیابان های خور رفته و زحمت جمع آوری سنگ ها را می کشند این زحمت بیهوده نباشد طوری که در حال حاضر تمام اهالی این سه پارچه آبادی تاجر سنگ های عقیق رنگی بوده و از این راه روزگار می گذرانند و درآمد آن ها هم تا حدودی خوب است.
اما خانواده«خرمی» با راف فروشی یا همان خام فروشی مخالفند زیرا اهل فن از اصفهان، یزد و... سنگ هایی را که اهالی با زحمت زیاد از بیابان هم جمع می کنند کیلویی 3 هزار تومان می خرند در صورتی که اگر از هر کیلو 50 نگین انگشتر درآید و حداقل هر نگین را 20 هزار تومان بفروشند می شود یک میلیون تومان.
تا کنون گردشگرانی از اروپا و یک تور گردشگری هم از چند جهان آمدند و از هنر آن ها دیدن کردند.
به علاوه میراث فرهنگی هم مستندی از کار آن ها تهیه کرده و برای کشورهای اروپایی فرستاده است.