
زهرا خسروی- چنان پدال دستگاه را با عشق، شوق و با تمام توان می فشارد که برای لحظاتی چشمانم میخکوب می شود و ترمز می زند.
بانوی هنرمند خراشادی پشت دستگاه حوله بافی خود چنان با امید و شوق نشسته بود که مطمئنا بانوانی که پشت فرمان خودروهای گران قیمت خارجی نشسته اند آن شوق و عشق را ندارند.
دستان او مجری عقل سیال و ذوق سرشارش بود که روی تار و پود نخ ها نقش های متنوع را خلق می کرد و روح انسان را با خود گره می زد.
هنر حوله بافی تنها صدایش در استان به گوش نمی رسد بلکه سمفونی این هنر بازاریان تهرانی را به خراشاد کشانده وآنها آمدند تا تولیدات هنرمندان این دیار را به تهران ببرند.
وقتی خبر مشتریان تهرانی را مدیرعامل شرکت تعاونی روستایی زنان خراشاد گفت: دریافتم صدای ساز هنرمندان این منطقه در تهران این قدر ارزشمند بوده که 2 هزار و500 کیلومتر راه بدون این که بازاریابی و واسطه ای باشد تهرانی ها را به خراشاد آورده است زیرا قدر گوهر پوشیده نمی ماند. حوله بافها ،هنرمندان خوبی هستند ولی سخنگویان، نویسندگان یا تبلیغات چی های خوبی نیستند و حتی این خصوصیت را ندارند لذا فقط چند صدم صدای آنها به بیرون می رسد، دولتی ها اگرچه در پی اشتغالند ولی موتور آن ها در معرفی ، تشویق و ترویج این نوع هنرها چندان تحرکی ندارد و باید گفت غبار مظلومیت مهمان ناخوانده روی حوله بیرجندی هاست.
مدیر عامل شرکت تعاونی روستایی زنان خراشاد که از پیشکسوتان این کار در استان است تاسیس این شرکت تعاونی را از سال 82 عنوان می کند و می گوید : سال 83 مسئولیت شرکت را برعهده گرفتم و شرکت موقع تحویل، زیان ده و با حدود 4 میلیون تومان ضرر مواجه بود اما زنان روستایی با همت و عزم دوباره، رشد اقتصادی را مثبت کردند .
«ذاکریان» به برگزاری جلسات متعدد اعضای هیئت مدیره برای رسیدن به درآمدزایی و اقتصاد شرکت اشاره می کند و ادامه می دهد: اعضا در جلسه ها به سوددهی و راه های رسیدن به آن می اندیشیدند. از طرف دیگر با توجه به گذشت سال ها از خشکسالی ها و نگرانی مردم در این زمینه، این کار شغلی برای بانوان روستا بود تا مرهمی بر درد خشکسالی ، بیکاری و مهاجرت باشد.
احیای پارچه بافی
به گفته وی، یکی از اعضای هیئتمدیره پیشنهاد احیای دوباره پارچهبافی را که در گذشته در خراشاد رونق فراوان داشته مطرح کرد که از این ایده استقبال شد چرا که هنر حوله بافی با پشتکار زنان روستا در گذشته هم رونق داشت.
به همین منظور جلسه ای در مسجد روستا برگزار شد و بانوان روستا جمع شدند و وقتی این موضوع در حضور بانوان مطرح شد ابتدا هیچ کدام از آن ها رغبتی نشان ندادند و همهمه مسجد را فرا گرفت.
هنوز آن روز را به یاد می آورد که زنان روستا در گوش هم پچ پچ می کردند و گاه وی را به باد تمسخر می گرفتند و به نشانه اعتراض یکی یکی مسجد روستا را ترک می کردند. این پیشنهاد قدم اول بود و باید عزم را بیشتر جزم می کردیم چرا که مسیری دشوارتر از آنچه فکر می کردیم در پیش بود.
راه اندازی دو کارگاه
قدم دوم را با اقتدار برداشتیم و دو دستگاه را به نشانه شروع کار، راه اندازی کردیم. وی می گوید: یکی از اهالی روستا خانه ای برای این کار در اختیار گذاشت و بعد از انجام کارهای اولیه، 2 دستگاه را در این منزل راه اندازی کردیم.
بعد از راه اندازی 2 دستگاه نوبت اطلاع رسانی و برگزاری جلسه بعدی بود و دوباره مکان نیز همان مسجد روستا شد، باز هم بانوان روستا کنار هم نشستند و حواسشان را جمع کردند تا ببینند چه خبر شده است.
در جلسه از راه اندازی 2 کارگاه در روستا خبر دادیم و این که اگر فردی مایل به همکاری باشد آمادگی خود را اعلام کند اما باز هم بانوان روستا همچنان تمایلی به این کار نشان ندادند و هیچ کدام استقبال نکردند و مانند جلسه قبلی و بعد از کمی پچ پچ یکی یکی مسجد را ترک کردند.
بعد از تشکیل جلسه عازم بیرجند شدم که یک نفر از اهالی روستا تماس گرفت و شرطی برای همکاری مطرح کرد و گفت که مادربزرگم حاضر به همکاری است اما در این مورد به کسی چیزی نگویید و هیچ کدام از اهالی روستا متوجه این موضوع نشوند.
با این پیشنهاد گره های کور یکی یکی شروع به باز شدن کرد و تلاش ها سرانجام نتیجه گرفت. چند روزی نگذشته بود که یکی دیگر از اهالی روستا تماس گرفت و برای کار با دستگاه دوم اعلام آمادگی کرد البته با همان تاکید که به فردی چیزی نگویید و کسی متوجه این موضوع نشود.
مدیر عامل شرکت تعاونی روستایی زنان خراشاد، دلیل این موضوع را خجالت بانوان روستا از این کار عنوان می کند و ادامه می دهد: حتی دختران کسر شأن خود می دانستند که مادرشان چنین هنری دارد.
شرکت در اولین نمایشگاه
یک ماه از این موضوع گذشت که از میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تماس گرفتند و از ما برای شرکت در نمایشگاه تهران دعوت کردند که بلافاصله دست به کار شدیم و به 5 نفری که در روستا مشغول کار بودند خبر دادیم و از آن ها خواستیم با تمام توان کار کنند تا با دست پر به نمایشگاه برویم.
وی از شرکت در اولین نمایشگاه می گوید و این که ظرافت و بافت زیبای محصولات تحسین همه را واداشت و تعجب از این که چنین پارچه ای با ظرافت ، محصول دست هنرمندان باشد و روز دوم حضور در نمایشگاه بود که تمام محصولات به فروش رفت.
از تهران با دست پر برگشتیم و تمام سود بدون آن که مبلغی کسر شود تحویل بانوان هنرمند روستا شد و این خود انگیزه ای بود برای کار بیشتر. این کار مانند توپ صدا کرد و گوش به گوش در روستا پیچید که «ذاکریان» از تهران برگشته و همه اجناس نیز به فروش رفته است.
یک هفته بعد از نمایشگاه درخواست ها برای راه اندازی کارگاه زیاد شد. البته در این بین نیاز به کلاس آموزشی نبود چرا که بانوان خراشاد، نسل به نسل این هنر را از مادران خود به ارث برده بودند.
او به تقاضای دیگر روستاها برای آموزش این هنر اشاره می کند و می افزاید: بعد از آن، درخواست ها برای آموزش، یکی پس از دیگری شروع شد و در حال حاضر شاید کمتر روستایی باشد که دوره آموزشی در آن برگزار نشده باشد هرچند هنوز هم پیگیری برای برگزاری کلاس آموزشی در بقیه نقاط ادامه دارد چرا که پارچه بافی هنر بومی استان است و نه تنها روستای خراشاد بلکه بیشتر روستاها مهد این هنر ارزنده بوده اند.
تقاضای کشوری
وی به این موضوع اشاره می کند که در حال حاضر برای آموزش حوله بافی کشوری تقاضا شده و از شیراز، اصفهان، کاشمر، نیشابور، کاشان، مشهد، زابل و... متقاضی دارد و می توان گفت به نوعی تمام ایران متقاضی آموزش پارچه بافی هستند و حتی در مشهد، زابل و شیراز هم کارگاه های آموزشی توسط این شرکت تعاونی برگزار شده است.
این هنر به نوعی ورزش است چون در این کار دست، پا و فکر درگیر است و فرد تمام تمرکز خود را به کار می گیرد .
درآمد یک میلیونی
حال مدیر عامل شرکت تعاونی روستایی زنان خراشاد درآمد ماهانه هر فرد از این کار را بین 600 هزار تا یک میلیون تومان عنوان می کند و از زنان سرپرست خانواری می گوید که حالا با این کار توانمند و از این راه صاحب منزل، ماشین و یک زندگی مناسب شده اند.
«ذاکریان» با بیان این که در حال حاضر 250 بافنده داریم، از بیمه اعضای بالای 18 و زیر 50 سال در این شرکت تعاونی و پیگیری برای بیمه هنرمندان می گوید و این که حدود 3 سال است نه تنها به این شرکت تعاونی برای مشاغل خانگی بیمه ای تزریق نشده بلکه از حذف افرادی خبر می دهد که فقط 2 یا 3 روز در پرداخت بیمه خود تاخیر داشته اند.
وی تمایلی به طرح مشکلات ندارد اما این را مطرح می کند که در گذشته شرکت در نمایشگاه ها رایگان بود اما در حال حاضر شرکت در 4 نمایشگاه به وی پیشنهاد شده که حداقل 700 هزار تا یک میلیون و 200 هزار تومان هزینه اجاره غرفه آن بدون اسکان، غذا و هزینه رفت و آمد است.
تولیدات
وی تولید سفره نان، شال، روسری، دستمال جیبی، دستمال سفره، رومیزی، روانداز، انواع پارچه ها برای لباس و... را از تولیدات این شرکت تعاونی عنوان می کند و توضیح می دهد: علاوه بر این، بافت روی پارچه های پشمی با تار و پود پشم برای تهیه پالتو، مانتو، کت مردانه و... نیز به این مجموعه اضافه شده است.
به گفته وی، در حال حاضر در روستای خراشاد به ازای هر بانو یک دار پارچه بافی در منازل وجود دارد و حتی برخی مواقع آقایان نیز بخشی از وقت خود را به پارچه بافی اختصاص می دهند.
وی از راه اندازی 2 دستگاه با ابعاد بزرگ تا پایان دهه فجر سال جاری خبر و توضیح می دهد: با این اقدام دیگر پارچه های بزرگ دو تکه عرضه نخواهد شد.