برخی از کارشناسان جغرافیایی بر این عقیده اند که نباید مانع و سدی در مقابل روان آب هایی که از مرزها خارج می شود ایجاد کرد زیرا اگر این اتفاق بیفتد پهنه کویر افزایش یافته و هر چه بر عرصه های بیابانی و کویری افزوده شود ریزگردها و غبارها افزایش می یابد.
موقعیت جغرافیایی خراسان جنوبی آن را در فهرست دومین استان بیابانی کشور قرار داده است و این موقعیت نیز در نتیجه تغییر اقلیم رخ داده و در دو دهه اخیر وخیم تر از قبل شده است طوری که روز به روز پهنه های بیابان استان رو به افزایش است و حتی زمان بادهای 120 روزه سیستان نیز با دو ماه افزایش به 180 تا 190 روز رسیده است.
پس لازم است به طور حتم در کنار فعالیت های بیابان زدایی که هر سال به تناسب اعتباری که اختصاص می یابد انجام می شود در زمینه کنترل روان آب ها و سیلاب هایی که بر اساس صحبت مسئولان حدود 89 درصد آن یعنی 622 میلیون متر مکعب هر سال از مرزهای جغرافیایی خراسان جنوبی خارج و راهی دیگر نقاط می شود اقداماتی انجام شود. به عبارت دیگر با پروژه های آبخیزداری که ایجاد شده فقط 78 میلیون متر مکعب از روان آب ها به کنترل در می آید.
پرسش این جاست که آیا لازم است بنابر آن چه برخی کارشناسان می گویند بخشی از روان آب ها و سیلاب ها از مرزهای استان خارج شود تا شاهد پدیده ریزگرد و گرد و غبار در استان نباشیم یا به تعبیر دیگر روند بیابان زایی را نداشته باشیم؟
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان خروج 700 میلیون متر مکعب روان آب از مرزهای خراسان جنوبی را مطلوب نمی داند و بر این عقیده است که براساس مدیریت جامع حوضه آبریز این مدیریت شامل فرایندی است که از نوک قلعه تا دق و پهنه های رسی را به عنوان کانون های برداشت در برمی گیرد.
«نصرآبادی» می افزاید: به تعبیر دیگر منابع طبیعی برای همه بارانی که نازل می شود برنامه دارد و زمانی که کارشناسان و اهل فن می گویند نباید سد و مانعی برای روان آب ها ایجاد کرد منظور مازاد سیلاب و زمانی است که تمام سازه های آبخیزداری اجرا شده پر شود.
به گفته وی تا این لحظه ظرفیت آبگیری همه سازه های آبخیزداری استان 78 میلیون متر مکعب است که تا 700 میلیون متر مکعب فاصله زیادی دارد.
به علاوه در زمینه مهار روان آب ها باید چند اولویت را مدنظر داشت؛ ابتدا تامین آب جامعه روستایی که در سرشاخه ها زندگی می کنند و حیات آن ها بستگی به قنات ها دارد و از همان سیلابی که از جلوی چشم روستایی رد می شود باید آن را تامین کرد.
همچنین این را هم باید در نظر داشت که تعداد قنات ها در خراسان جنوبی به بیش از شش هزار رشته یا بیشتر می رسد.
همین طور که پله پله این سیلاب پایین تر می آید به سمت سفره های آب زیرزمینی که به دلیل برداشت زیاد در حال نشست است راه پیدا می کند و اگر به مقابله با این پدیده برخاسته نشود به طور حتم غیر قابل جبران خواهد بود. به گفته این کارشناس باید پله پله از سرشاخه روان آب ها به سمت پایین حرکت کنیم تا در نهایت به سرمنشا ریزگردها برسیم که برای مقابله با این پدیده نیز برنامه هایی در همین زمینه اندیشیده شده است.
مهندس«نصرآبادی» اشاره ای به سرشاخه های جریان روان آب ها دارد و این که سال های سال است بیش از 47 درصد جمعیت استان که اترزاق آن ها وابسته به بخش کشاورزی است و 35 درصد تولیدات استان را به خود اختصاص داده اند در همین سرشاخه ها زندگی می کنند یعنی منابع آبی این جمعیت که بیش از هفت هزار رشته قنات است به روان آب ها بستگی دارد.
جمعیت روستایی بیش از 47 درصد
همچنین به اعتقاد وی جمعیت روستایی استان خیلی بیشتر از رقم 47 درصد است زیرا تعداد زیادی از جمعیت شهرنشین استان در روستاها نیز خانه دارند و بین شهر و روستا در رفت و آمد هستند پس باید برای حفظ این جمعیت به طور حتم از استحصال روان آب ها استفاده کنیم.
مسئله اساسی تر که بر آن تاکید دوباره دارد سفره های آب زیرزمینی است که نشست کرده و به هیچ عنوان قابل جبران نیست پس برای حفظ این منابع نیز باید تزریق روان آب ها را به سفره های زیرزمینی منابع آبی داشته باشیم.
دیگر این که برای 700 میلیون متر مکعب روان آب می توان علاوه بر تامین آب در سرشاخه ها و سفره های زیرزمینی برنامه ریزی کرد و هنوز مازاد داشت.
به نظر این استاد دانشگاه مازاد این روان آب ها وارد عرصه هایی می شود که پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی سفره های آب زیرزمینی دنبال می شود و از این نقطه به بعد روان آب مازاد به نقطه ای می رسد که جمعیت ندارد و می تواند از آن خارج شود.
چرخه کنترل روان آب ها اگر به طور کامل به اجرا درآید باز هم آبی باقی می ماند تا از مرزها خارج شود. علاوه براین در همان پهنه کویر و دق رسی نیز باران که می بارد زمین مرطوب است.
به گفته وی وقتی توفان بلند می شود که بارانی نبارد. همچنین منشا توفان ها متفاوت است که برخی از آن ها منشا داخلی و بعضی خارجی دارد اما آن چه خراسان جنوبی را متاثر می کند توفان هایی است که منشا خارجی دارد و از سمت غرب می آید.
این مسئول با بیان این که منابع طبیعی برای کنترل گرد و غبار در دق ها و پهنه رسی نیز برنامه دارد می افزاید: به عنوان مثال در عرصه های بیابانی سرچاه عماری، کجه و چهنو طرح هایی برای مقابله با بیابان زایی اجرا شده است.
مسئله اساسی
مسئله اساسی این است که اگر بخواهیم کنترلی در مورد 700 میلیون متر مکعب روان آبی که هر سال از مرزها خارج می شود نداشته باشیم مرزنشینان و ساکنان آن منطقه، مرزها را رها کرده و به شهرها مهاجرت می کنند که تبعات و ناهنجاری های خاص خود را مهاجرت ها و حاشیه نشینی ها در پی خواهد داشت. به گفته وی باید دغدغه دق ها و افزایش پهنه های بیابان را نیز در جای خود داشت اما ابتدا باید به اولویت ها توجه کرد.
اگر پنج برابر عرصه های موجود پروژه های آبخیزداری داشته باشیم هنوز روان آب خواهیم داشت و اگر این روان آب ها نباشد بارندگی هایی در سطح خود منطقه است به عنوان مثال در بارندگی های اخیر که اتفاق افتاد دق مسیر چاهک موسویه به دریاچه ای از آب مبدل شد و هنوز آب دارد بنابراین خیلی جای نگرانی نیست که روان آب ها را رها کنیم تا دق ها پر شود. به علاوه دق مختاران هر سال از بارندگی منطقه پر می شود طوری که سیل راه می افتد یا در منطقه دهلکوه بیرجند دو سال قبل آن قدر آب باران جمع شد که همه می گفتند سد شکسته است و وقتی بررسی کردند دیدند عملیات آبخیزداری که در این منطقه انجام شده سبب جمع شدن این همه آب شده است دیگر این که سیستم بارندگی به دلیل تغییر اقلیم طوری است که در هر نقطه بارندگی که رخ می دهد می تواند آب آن منطقه را تامین کند اما مهم این است که پوشش را تامین کنیم یعنی رکن اصلی پوشش و ایجاد سازه های آبخیزداری است.
نظر کارشناسی
وی یک نظر کارشناسی دارد و آن هم این که اگر دریاچه ارومیه خشک شد به دلیل ایجاد 90 تا 100 سد در بالادست آن بود هر چند حفر چاه ها نیز در این موضوع بی تاثیر نبود اما بیشترین اثر را سد کردن روان آب سرشاخه ها داشت.
به گفته وی سازه های کوچک آبی نه تنها مشکلی ایجاد نمی کند بلکه چرخه اکوسیستم را به گونه ای به روز و متعادل می کند که به نفع منطقه است.
علاوه براین اقداماتی که اکنون منابع طبیعی در منطقه دریاچه ارومیه انجام داده سبب شده تا تمام منطقه احیا شود حتی بدون قطره ای آب آن هم فقط با بارندگی هایی که در منطقه نازل شده است.
مسئله اساسی این است که نگاه کشور این اقدامات را باور کند آن هم نه باور زبانی بلکه در عمل و هنگام بودجه ریزی و تخصیص اعتبار این اتفاق بیفتد تا به یک اکوسیستم پایدار دست یابیم.
رئیس انجمن ژئوپلیتیک ایران و نویسنده کتاب دیپلماسی آب نیز اعتقاد دارد که نباید جلوی روان آب هایی را که از مرزها خارج می شود گرفت زیرا اگر این اتفاق بیفتد پهنه کویر افزایش می یابد و همواره شاهد ریزگردها خواهیم بود.
پروفسور«پاپلی یزدی» با این پرسش صحبتش را ادامه می دهد که چرا در ایران ریزگرد داریم چون ترکیه سد ایجاد کرد و حق طبیعت را در نظر نگرفت و همین اقدام سبب شد تا شاهد ریزگردها در جنوب کشور باشیم. علاوه براین در ایران نیز سدهای زیادی ساخته شد طوری که باتلاق هورالعظیم یا هور الهویزه در سال 1976، 140 هزار هکتار بود اما اکنون 35 هکتار است یعنی 100 هزار هکتار از این باتلاق به بیابان تبدیل شد و گرد و خاک آن به اهواز خسارت وارد می کند. در این شرایط ببینید که آیا خسارت ریزگردها بیشتر است یا کم آبی؟ علاوه بر این درست است که باید بخشی از روان آب ها را کنترل کرد اما باید اجازه داد مقداری از آن راه خود را طی کند تا عرصه های طبیعی نقاط پایین دست نیز از بین نرود و سبب بروز گرد و خاک و ریزگرد نشود.