بعضی ها بزرگ شده اند اما خاطره های تلخ دوران کودکی را خوب به یاد می آورند و آینده ای که برایشان طور دیگری رقم خورده است، کوچک ترها اما هر روز آن خاطره ها را زندگی می کنند، سهم شان از همه لذت دنیای کودکی، ترازو و گاری هایی است که باید در گرمای نفس گیر تابستان و سرمای استخوان سوز زمستان به دست بگیرند و راهی کوچه و خیابان شوند.
برای کودکان بدسرپرست زندگی طور دیگری جریان دارد، برخی از آن ها هر روز در کوچه و خیابان های شهر دیده می شوند و نمی شوند، کودکانی که معصومیت شان در غبار بی توجهی والدین بدسرپرست چه در خانه و چه بیرون آن به فراموشی سپرده شده است و باید بار سنگین ناملایمات روزگار را یک تنه به دوش بکشند.
کار در چایخانه
یکی از آن ها پسر جوانی است که در کودکی شاهد جدایی والدینش بوده است، از کانون سرد خانواده، نبود محبت و کمبودهای عاطفی می گوید و این که با پدر و نامادری اش زندگی می کند اما مدتی است در جست و جوی محبت، راهی کوچه و خیابان شده است. وی که تمایلی به درج نامش ندارد، ادامه می دهد: بعد از مدتی خود را در جمع دوستان و کار در چایخانه دیدم، حالا هر روز صبح به مدرسه می روم و شب ها برای فرار از کج خلقی های پدر پا به این مکان می گذارم و کمتر به خانه می روم و پدرم هر چند معلم است اما توجه زیادی به این موضوع ندارد. دیگری اما بانوی جوانی است که به دلیل اعتیاد والدین گرفتار سختی ها و ناملایمات روزگار شده است.
13 ساله بود که برای اولین بار و به دلیل بی توجهی والدین مصرف مواد مخدر را تجربه کرد. حالا حاصل زندگی «فاطمه» 20 ساله که می توانست طور دیگری رقم بخورد، ازدواج زود هنگام، اعتیاد به مواد مخدر و دو فرزند با والدین معتاد است.
او آینده چندان مثبتی در انتظار فرزندانش نمی بیند و با نگرانی ادامه می دهد: پس از ازدواج، همسرم نیز گرفتار اعتیاد شد و این موضوع سبب طرد من از خانواده همسرم شده است و آن ها توجه چندانی به من و فرزندانم ندارند، نمی دانم آینده فرزندانم با این وضعیت چه خواهد شد؟
مجبور به تامین هزینه زندگی
دیگری پسر بچه ای است که با سماجت بسیار مشغول فروش دستمال کاغذی در ایستگاه اتوبوس است. او می گوید: به دلیل اعتیاد والدینش مجبور به تامین هزینه های زندگی است، حرفش را تمام می کند و دوباره دستش را به طرف یکی از افراد حاضر در ایستگاه دراز می کند تا شاید دل یکی به رحم آید و خریدی انجام دهد.
دستان کوچکش را هر از گاهی به دلیل سرمای هوا در جیب می گذارد اما اندکی نمی گذرد که با عبور افراد جدید دوباره دستمال ها را به دست می گیرد و به طرفشان روانه می شود، مدتی او را از نظر می گذرانم، آثار سوختگی بر قسمتی از دستانش جلب توجه می کند. با صدای آهسته می گوید: چیزی از این موضوع به یاد نمی آورم، اما می دانم که این آثار از دوران کودکی و به دلیل اعتیاد و بی توجهی والدین بر دستانم نقش بسته است.
بحران شخصیت
مدیر یک مرکز مشاوره در بیرجند درباره کودکان و نوجوانان بدسرپرست می گوید: این قشر از جامعه علاوه بر بحران شخصیت، از تحصیل بازمانده اند و توانایی ارتباط با دیگران را ندارند.
«کشتبان» افسردگی، وابستگی همراه با دلهره، ترس، گریه های شبانه، شب ادراری و نداشتن اعتماد به نفس را از ویژگی های بارز کودکان بدسرپرست مطرح و اضافه می کند: این افراد به دلیل وجود کمبودها گرایش بیشتری به ناهنجاری ها دارند و چون دوستی ها جایگزین خانواده می شود، ممکن است در نوع ارتباطات به خود و جامعه لطمه بزنند.
وی با اشاره به این که طلاق و اعتیاد دو عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هاست، ادامه می دهد: کودکان این خانواده ها بیشترین آسیب را می بینند چون در خانواده که مهم ترین نهاد تربیتی و شکل گیری شخصیت است تربیت نمی شوند بنابراین آینده ای مبهم در انتظارشان است.
روان شناس و کارشناس مشاور اداره کل بهزیستی هم درباره کودکان بدسرپرست می گوید: گاهی ممکن است والدین یا دیگر سرپرستان این کودکان تحصیل کرده باشند اما چون رفتار نامناسبی با کودک دارند، صلاحیت نگهداری از او را ندارند.
«زال» می افزاید: چون این کودکان در محیط امنی پرورش نمی یابند و از امکانات اولیه رفاهی و امنیت روانی برخوردار نیستند با کمبودهای خاص عاطفی و روانی بزرگ می شوند و همین عوامل سبب می شود در صدد جلب محبت در کوچه و خیابان و دوستی های نادرست برآیند.
وی ادامه می دهد: از آن جا که این کودکان الگوی رفتاری مناسبی ندارند، یادگیری صحیح در آن ها اتفاق نمی افتد و سبک دلبستگی این کودکان در آینده اضطرابی، اجتنابی یا آشفته است و نمی توانند با دیگر افراد مانند همسر و فرزند ارتباط درست برقرار کنند.
به گفته وی، این کودکان خشونت، پرخاشگری و شکست های بیشتری در زندگی تجربه می کنند و برای تامین امکانات دست به رفتار و شیوه های نادرست می زنند و چنان چه جامعه نتواند محیط امنی برای آن ها فراهم کند آسیب ها افزایش می یابد.
وی با اشاره به این که نوجوانان و جوانان بدسرپرست به ویژه دختران برای رهایی از این وضعیت یا به فرار یا ازدواج اجباری تن می دهند، می افزاید: چون این افراد مهارت زیادی برای زندگی زناشویی ندارند بنابراین دور باطل آسیب ها رقم می خورد و تبعات اجتماعی جبران ناپذیر بیشتری رخ می دهد.
وی با اشاره به این که نباید عزت نفس این کودکان را زیر سوال برد، بر برخورد صحیح و طرد نکردن آن ها از جامعه تاکید کرد.
نگهداری در مراکز شبه خانواده
معاون توسعه پیشگیری اداره کل بهزیستی درباره نحوه رسیدگی به کودکان بدسرپرست می گوید: دفتر کودکان و نوجوانان در بخش شبه خانواده به منظور خدمت رسانی و توانمند سازی کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست، به دو روش؛ نگهداری و مراقبت از این افراد را برعهده دارد.
«احمدی شادمهری» اعتیاد و صلاحیت نداشتن والدین را از دلایل عمده پذیرش کودکان در این مراکز مطرح و تصریح می کند: تعدادی از آن ها در خانه کودکان و نوجوانان زیر پوشش بهزیستی نگهداری و برخی نیز با نظارت این نهاد حمایتی برای مراقبت به خانواده سپرده می شوند.
به گفته وی، در اجرای طرح توسعه برنامه مراقبت از طریق مراکز غیر دولتی به منظور ارتقای سطح کیفیت خدمات مددکاری در برنامه مراقبت در خانواده و مداخله موثر در کاهش چالش ها برای ایجاد زمینه زندگی سالم و موفق فرزندان در خانواده و جامعه، امسال 171 پرونده از پرونده های فرزندان تحت مراقبت در خانواده تحویل کلینیک های مددکاری استان شده است.