بی برگی
یک خزینه
خزان ام بود
که در بادخیز عشق
پروانه کردم
به دور چراغک ها بَرگک گریبانت
اکنون
بی برگی و
برگ گریبان
در چنگ بر باد
اصرار
شباهتم را گفتم
برو از من
که من نه توام
و نه من تویی
گفت:
نروم
که من نه منم
بلکه توام
نه تویی
بلکه منی
هنوز
ای فاصله ها
هنوز را
با خود برید
که هنوز بسته مرا
به زنجیر شب و روز
باشد
بی زمانی را پرواز کنم
اثر دارا نجات
برگرفته از کتاب در کوچه لیلی