غزل، در نوای تو نخجیر شد
دل از ناله نی به زنجیر شد
ندا سر کن ای خسته از درد شب
که از سوز سازت جوان پیر شد
دمت گرم باد، از دمیدن به نی
زه آه سحر، ناله شب گیر شد
بزن همنوای نی خویش باش
تو نی زن که دور فلک دیر شد
برون کن، به آوای نی درد را
که در سینه ات ناله زنجیر شد
خوشا جان که در نای نی آرمید
بریده شد، از رنج و تدبیر شد
بنازم سرانگشت آن نی نواز
تن خسته نی ازو شیر شد
اثر فریده علیمرادیان
برگرفته از کتاب ترانه باران