گردسوز و چراغ توری درطاقچه فراموشی
تعداد بازدید : 23
بهانه های کوچک دورهمی ها درقدیم
زهرا خسروی- سال ها قبل شاید هیچ کس فکرش را نمی کرد که فناوری چنان پیشرفت کند که بسیاری از وسایلی که روزی جزو لاینفک زندگی مردم محسوب می شد از دور استفاده خارج شود و لب طاقچه خانه ها گرد و غبار فراموشی بگیرد یا جزو نوستالژی های زندگی افرادی محسوب شود که حالا تنها خاطراتی به یادماندنی از آن در قاب ذهنشان به یادگار مانده است.
چراغ گردسوز
آن طور که یک بانوی بیرجندی با یادآوری خاطرات سال ها قبل می گوید: آن روزها هشت سال بیشتر نداشتم و از برق و روشنایی های امروزی خبری نبود، موقع گرگ و میش هوا و نزدیک غروب، لامپ چراغ های گردسوز را برمی داشتم و به دلیل کدر شدن به واسطه استفاده شب قبل، آن را گردگیری می کردم. «آیتی» که سالیانی را پشت سر گذاشته است، اضافه می کند: البته بیشتر اوقات مادر توصیه می کرد به چراغ و لامپ آن دست نزنم چرا که با شکستن آن یا باید شب را در تاریکی سپری می کردیم یا برای خرید راهی چراغ سازی و مغازه های شهر می شدیم اما علاقه خاص به این کار سبب شد گوش شنوایی برای این توصیه ها نداشته باشم.
او گریزی به سال ها قبل می زند، غروب هایی که با دورهمی همسایه ها به شب پیوند می خورد و هر یک از آن چه در خانه داشتند راهی منزل دیگری می شدند، یکی آش می پخت و دیگری گندم برشته می آورد و جمع ها تا فرا رسیدن شب و روشن کردن چراغ های گردسوز ادامه داشت. به گفته وی، زمان گذشته خانواده شش نفری مان با همان چراغ گردسوز در اتاق دور هم می نشستیم و هر کسی مشغول به کار خود می شد، یکی مشق مینوشت و دیگری شیطنت می کرد، البته بیشتر شب نشینی ها هم به دورهمی همسایه ها یا افراد فامیل که نزدیک منزل مان سکونت داشتند، ختم می شد چون مانند امروز وسیله نقلیه زیادی برای رفت و آمد به نقاط دور شهر وجود نداشت.او شب هایی را به یاد می آورد که افراد محله و کوچه برای جشن گرفتن برخی اعیاد و مناسبت ها از نور چراغ های فانوس استفاده می کردند. تابستان یا بهار هم که هوا گرم تر می شد از پشت بام یا وسط حیاط برای دورهمی اعضای خانواده و برگزاری شب نشینی استفاده می شد و بعدها که امکانات بیشتری فراهم شد چراغ زنبوری آمد که روشنایی بیشتری به جمع های همیشگی خانوادگی بخشید.
زیر نور چراغ دستی
شهروند دیگری با یادآوری خاطرات سال ها قبل می گوید: استفاده از وسایل روشنایی در گذشته به سطح رفاه خانواده ها بستگی داشت بنابراین افرادی با سطح رفاه بیشتری از وسایل جدیدتر و بهتر و افرادی با سطح رفاه پایین تر از وسایلی استفاده می کردند که روشنایی آن چنانی نداشت یا محیط را از تاریکی نجات می داد. «صدر» می افزاید: در سال های گذشته که نفت به طور انبوه در اختیار همه نبود از چراغ هایی با روغن منداب یا در اصطلاح محلی «مندو» با نور بسیار کم و بدنه سفالی یا شیشه ای استفاده می شد اما مشکل این چراغ ها دود زیاد و آلوده کردن فضا بود بنابراین در قسمتی از خانه قرار می گرفت تا دود به راحتی خارج شود. وی ادامه می دهد: با پیشرفت فناوری، فانوس که در اصطلاح محلی به آن «چراغ دستی» گفته می شد به بازار آمد، هر چند این چراغ ها نور زیادی نداشت اما برای نجات از تاریکی مناسب بود.به گفته وی، بعدها چراغ های گردسوز با بدنه ورشو روشنی بخش محفل های خانوادگی شد، اما به تدریج به تناسب پیشرفت، بدنه چینی جایگزین ورشو شد. سپس نوبت به چراغ توری یا زنبوری رسید که دو نوع بود، یک نوع چراغ توری که قسمت لامپ آن مخزن داشت و ابتدا باید داخل مخزن الکل می ریختند و سپس آن را آتش می زدند بنابراین الکل سبب گرم شدن تور و روشن شدن آن می شد و با کم شدن نور با استفاده از تلمبه، روشنایی آن افزایش می یافت اما نوع دوم برای روشن شدن نیاز به الکل نداشت ولی هر دوی این چراغ ها نور خوبی داشت.او مردم گذشته را افرادی به معنای واقعی مقتصد می داند که به بیشتر پدیده های اطرافشان نگاه اقتصادی داشتند و میافزاید: در گذشته یک چراغ به همه اعضای خانواده اختصاص داشت و افراد موظف بودند در یک اتاق و زیر نور چراغ به فعالیت های خود بپردازند، کودک خانه مشق مینوشت، مادر لباس تعمیر می کرد و پدر هم جورابی یا شال گردنی برای روزهای سرد زمستان با استفاده از همان نور می بافت. او به زندگی های امروزی برمی گردد و ادامه می دهد: امروزه شاید هر یک از اعضای خانواده در اتاقی بنشیند و کار خودش را انجام دهد بچه ها نیز به دلیل فرار از جمع، وقت شان را در اتاقی مجزا سپری می کنند چون فرصت و امکانات برایشان فراهم است اما در گذشته نور چراغ های گردسوز محلی برای جمع شدن و صفا و صمیمیت بیشتر بین اعضای خانواده بود.به گفته وی، در گذشته هنگام خواب نیز همه چراغ ها خاموش می شد و فقط یک چراغ دستی به دلیل احتیاج اعضای خانواده در طول شب آن هم با شعله بسیار پایین روشن می ماند. او دورهمی های خانوادگی را جزو ثابت برنامه زندگی افراد در گذشته های نه چندان دور حتی با نبود امکانات و وسایل پیشرفته امروزی می داند که افراد با وجود خستگی و مشکلات روزانه خود را موظف می دانستند به شب نشینی یا در اصطلاح محلی «آتشونی» بروند و استفاده از چای نیز پای ثابت پذیرایی خانواده ها در گذشته محسوب می شد.وی از پذیرایی های امروزی و افراط در آن به عنوان آفت زندگی های فعلی یاد می کند که سبب جدایی و کمرنگ شدن روابط خانوادگی در عصر جدید با وجود امکانات و رفاه چند برابری شده است و می افزاید: در گذشته هر فردی از محصولات و مواد غذایی موجود در خانه مانند گندم برشته، کشمش و ... برای پذیرایی از مهمان استفاده می کرد و چنان چه به جز چای پذیرایی دیگری در کار نبود گلایه ای وجود نداشت زیرا هدف در کنار هم بودن و ... بود. موضوعی که حالا نمونه های آن در پیچ و خم زندگی های شهری امروزی کمتر یافت می شود و در روشنایی های امروزی دنبال چیزهایی می گردیم که روی طاقچه خانه های قدیمی جا مانده است و چه بسیار آداب و رسومی که فراموش شد تا به روز، زندگی کنیم!
چراغ موشی
بانوی دیگری با اشاره به این که آن زمان از روشنایی های امروزی خبری نبود، می گوید: در اتاق کوچک خانه با چراغ «موشی» که بدنه حلبی آن نیز دست ساخته پدر بود و فتیله آن با نخ های دست ساخته مادر و با نفت کمی کار می کرد شب ها را به صبح می رساندیم. «بافنده» می افزاید: هنوز به یاد دارم شب هایی که مادرم با همان نور کم در گوشه ای از اتاق تا پاسی از شب چادر شب می بافت و من نیز در گوشه ای از همان اتاق به کارهای دیگر مشغول می شدم. پدرم به دلیل کار زیاد روزانه و خستگی آن طرف تر خوابش می برد اما بعدها فانوس راهی خانه ها شد و ما نیز یکی از آن را برای آبیاری مزارع در شب ها یا برای رفت و آمد در شب نشینی ها استفاده میکردیم. به گفته وی، بعدها که چراغ توری به بازار آمد فقط هنگام ورود مهمان از آن استفاده می کردیم و بقیه شب ها به همان نور کم چراغ موشی به دلیل در دسترس نبودن نفت زیاد اکتفا می شد.