فرخ نژاد-خدا نکند گذرت به بعضی از این اداره ها بیفتد باید علاوه بر کفش آهنی صبر ایوب و گنج قارون هم داشته باشی تا بتوانی دراین امروز برو فردا بیای ادارات پا پس نکشی.
باید آن قدر این پله ها را پایین و بالا رفته و از این اتاق به آن اتاق بروی تا سرگیجه بگیری.
ازبس به این اتاق و آن اتاق رفته و تبصره و قانون شنیده خود شده یک کارشناس تمام عیار و می تواند راهنمای خوبی باشد برای این که زودتر به نتیجه برسی .
سن و سال بالایی دارد و به سختی از پله ها پایین می رود و گاهی هم از زانویش کمک می گیرد و پله ها را یکی یکی پشت سر می گذارد. می گوید: خدایا شکر بعد از دو دهه برو وبیا بالاخره موفق شدم سند ثبتی ملکم را بگیرم . این حرفش جای تعجب دارد و هرچند زیر لب می گوید اما هر گوشی وقتی این حرف را می شنود ناخودآگاه حساس می شود.
او به یاد دارد که از زمان استخدام خانم... و آقای ... برای دریافت سند منگوله دار به اداره ثبت اسناد و املاک بیرجند می آمده و می رفته است.
دیگر تمام کارمندان مرا می شناسند و گویی جزو اعضای خانواده آن ها به حساب می آیم .به طورحتم از این به بعد کارمندان اداره دلشان برایم تنگ می شود. البته آن طور که می داند هنوز هم باید چند بار دیگر بیاید و برود اما چون سندش در دستش قرار دارد دیگر خیالش راحت است که بالاخره دو دهه پایین و بالا رفتن از پله های اداره نتیجه داده و توانسته سندش را دریافت کند.
او به این موضوع هم اشاره می کند که در اداره ثبت اسناد مشهد خیلی راحت تر می توانی سند بگیری اینجا خیلی دوندگی دارد، آدم پیر می شود تا وقتی یک سند می گیرد.
تصمیم براین است
تصمیم براین است که به طور نامحسوس در یکی از روزهای هفته سری به ادارات بیرجند زده شود تا ببینیم بدون این که مسئولان اداره بدانند چشم سومی آن ها را می پاید در مورد مشکلاتی که مردم به عنوان ارباب رجوع با آن مواجهند چه می کنند.
این بار سری به اداره ثبت اسناد و املاک بیرجند زدیم تا ببینیم دراین اداره چه می گذرد؟
یک ربع مانده به ساعت 9 صبح به طور حتم یخ سر صبح کارمندان باز شده و می توانند پاسخ گوی ارباب رجوع باشند. کمتر فردی است که نداند اداره ثبت اسناد و املاک بیرجند کجاست زیرا سال هاست که در مرکز شهر در خیابان شهدا هر روز میزبان تعداد زیادی از مردم است که برای امور ثبتی و اسنادی خود به این جا مراجعه می کنند.
در ذهنم درگیری زیادی برپاست ، نمی دانم چه موضوعی را مطرح کنم و به چه بهانه ای وارد اداره شوم با خود می اندیشم که موضوع دریافت سند ملکی برای زمین های ملی را مطرح کنم یا خرید واحد مسکونی که سند آن قولنامه ای است و...
همان طور که ذهنم درگیر موضوع است توجهی به اطراف ندارم و می بینم که خودرو جلوی در اداره ثبت نگه داشته و باید پیاده شوم.
ساختمان بلند مرتبه یک بانک سایه بالای سر برای ساختمان ثبت اسناد و املاک بیرجند در حاشیه خیابان شهدا به حساب می آید . ساختمان قدیمی اداره قسمتی از پیاده رو را هم گرفته است و رفت و آمد دراین محدوده به سختی انجام می گیرد .
چند پله ارباب رجوع را به طبقه اول هدایت می کند. پس از ورود اولین تابلویی را که می بینی واحد اطلاعات ثبت اسناد و املاک بیرجند است.
در دو سوی راهرو تعدادی اتاق رو به روی هم برای خدمات رسانی و پاسخ گویی به ارباب رجوع قرار گرفته و در هر یک از این اتاقها یک یا چند کارمند مشغول به کارند.
سالن ورودی
در سالن ورودی تعدادی صندلی برای مراجعان و ارباب رجوع قرار دارد که روی هر کدام تعدادی از مردم نشسته اند.
در انتهای دست راست این سالن واحد دفتر بازداشتی، بایگانی و نقشه برداری قرار دارد علاوه براین که چند نفر دم در روی صندلی ها نشسته اند تا نوبتشان شود و کارمند واحد مربوط صدایشان بزند تعدادی از مسئولان نیز در همان واحد ، پشت پیشخوان قرار گرفته اند و در حال پاسخ گویی به ارباب رجوع هستند. عده ای از ارباب رجوع هم روی صندلی نشسته و فرم هایی را پر می کنند.
از یکی از کارمندان می پرسم اگر فردی بخواهد یکی از واحد های مسکونی مهر را خریداری کند و آن را به اسم خودش سند بزند چه مدارکی لازم است می گوید: اداره ثبت دراین زمینه پاسخ گو نیست و باید به دفاتر ثبت اسناد و املاک مراجعه کنید بعد از این که ملک را خریداری کردید برای این که سند را به نام خودتان بزنید باید به اداره ثبت مراجعه کنید.
چون سوال را پاسخ گفته خیلی نمی توانم جلوی چشم باشم .به دم در آمده و کنار چند خانم می نشینم .
از یکی می پرسم برای چه آمده اید؟ می گوید: همسرم مریض احوال است با او آمدم تا تنها نباشد و دیگر پاسخی نمی دهد که همسرش برای انجام چه کاری به اداره ثبت آمده شاید حوصله ندارد. همان جا که نشسته ام دو خانم باهم در حال گفتگو هستند. یکی از زمینی که در سال های اوج قیمت در بیرجند خریداری کرده و اکنون که قیمت ها بیش از حد تنزل کرده و نمی تواند بفروشد حرف می زند.
می گوید: حدود 80 میلیون تومان زمین را خریدم اما اگر حالا بخواهم بفروشم نصف این قیمت هم از من نمی خرند و خیلی ضرر می کنم الان آمده ام تا سند ملکی آن را به نام خودم بزنم و از روی آن وام بگیرم و ساخت و ساز کنم .
خانمی که به صحبت هایش گوش می دهد می گوید: با فروش زمین می توانید یک واحد آپارتمان بخرید.
به او پاسخ می دهد آخر متراژ بالاست حیفم می آید با یک واحد آپارتمان با متراژ کم معاوضه کنم.
می گوید: آقای ... گفته بنشینم صدایم می زند فکر کنم حالا حالا ها باید منتظر بمانم .
کاری هم نمی شود کرد باید منتظر ماند وقتی آدم دستش زیر سنگ دیگری است چاره ای جز مدارا ندارد. از کنار آن ها به ابتدای راهروی طبقه اول می روم خانمی روی صندلی نشسته .می گوید: خیلی وقت نمیشود آمدم به من گفتند اینجا بنشین پرونده را می فرستند پایین بعد برو از فلان کارمند بگیر . منتظرم تا صدایم بزنند.
یک سال و نیم رفت و آمد
او می افزاید: حدود یک سال ونیم است که می خواهم سند خانه پدریم را به نام خود بزنم اما هی امروز و فردا می کنند و می گویند امروز برو یک ماه دیگر بیا، امروز برو فلان تاریخ بیا فقط کارم شده رفتن و آمدن.
بد مسیر بودن این اداره هم که قوز بالای قوز شده نه اتوبوسی از این مسیر تردد می کند و نه تاکسی . باید در سرما و گرما از اینجا تا میدان ابوذر، میدان امام خمینی(ره) و سه راه اسدی بروی تا بتوانی وسیله ای سوار شوی و خود را به خانه برسانی.
تازه امروز هم معلوم نیست سیستم هایشان درست باشد و یک قسمت کارم انجام شود یا نه .
هنوز معلوم نیست تا چند ماه دیگر باید بروم و بیایم تا سند به نامم زده شود.
در طبقه دوم ساختمان در سمت راست راهرو اتاق مدیر ودبیرخانه و در سمت چپ هم اتاق هایی از جمله حسابداری و... قرار گرفته است ودر انتهای این راهرو هم سالن بزرگی قرار دارد برای دریافت سندهای ملکی. در این سالن هم تعدادی کارمند پشت پیشخوان قرار گرفته و پاسخ گوی مراجعان هستند و تعدادی صندلی هم در ابتدای این سالن قرار گرفته تا ارباب رجوع روی آن بنشینند.
کنار یکی از خانم ها که منتظر است تا او را صدا بزنند می نشینم و سر صحبت را با او باز می کنم می گوید: می خواهم برای یک قطعه زمین در دستگرد سند بگیرم این زمین در گذشته مال پدرم بوده اما بعد جزو زمین های ملی اعلام شده و حدود یک سال است که درگیر این موضوع هستم تا ثابت کنم که ملی نیست هنوز امروز هم معلوم نیست که پاسخی دریافت کنم یا نه همانند روزهای دیگر هی باید بروم و بیایم.
فکر می کند من هم می خواهم سندی را به نام خود بزنم می گوید: زمینی که می خواهی بخری قولنامه ای است؟ می گویم نه ، سند دارد. می گوید شاید خیلی اذیت نشوی اما اگر قولنامه ای باشد خیلی باید وقت بگذاری به این سادگی نمی توان سند گرفت.
کارشناس شده
از بس به اینجا آمده به چم و خم کار آگاه است و همانند یک کارشناس تو را راهنمایی می کند. مزیت برو فردا بیا هم این است که وقتی گذرت به هر اداره ای افتاد
کم کم علاوه بر آشنایی به مواد قانونی آن خودت هم یک کارشناس شده و بقیه را می توانی راهنمایی کنی.
هنوز در حال صحبت با این خانم هستم که از پشت پیشخوان یکی از کارمندان او را با نام صدا می زند و می گوید: فعلا سیستم ها قطع شد و نمی توانم کارشما را انجام دهم . بقیه کارمندان هم اعلام می کنند که سیستم آن ها نیز قطع شده و این بیماری به دیگر سیستم ها هم رسوخ کرده و مجبورند دست از کار بکشند. از کنار خانم بلند شده و به سوی پله به راه می افتم تا به طبقه اول بروم.
در بین پله ها پیرمردی سیگار به دست در حال بالا آمدن است در میان راه به هم می رسیم از او می پرسم برای چه کاری آمده اید؟ آمده ام سند خانه را که برای ضمانت یک زندانی گذاشته بودم از ضمانت خارج کنم زیرا می خواهم آن را برای یک زندانی دیگر به عنوان ضمانت مرخصی قرار دهم و باید استعلام بگیرم تا سند جعلی و مشاع نباشد.
دیروز هم آمدم گفتند فردا بیا الان هم دارم می روم ببینم چه اتفاقی می افتد نیتم خیر است انشاءا.. که گرهی در کار نیفتد. پله ها را یکی یکی پایین می آیم .فرد داخل اطلاعات مقابل در طور دیگری نگاهم می کند .از در ساختمان بیرون رفته و با چند نفر از افرادی که بیرون می آیند همکلام می شوم.
دو جوان از در ساختمان خارج می شوند .می پرسم برای چه کاری آمده اید؟ می گویند: متراژ ساختمان بیشتر از زمینی است که سند آن را داریم و اکنون حدود یک ماه است که می گویند امروز بروید فردا بیایید. چند وقت پیش که آمدم برای 5 مهر ماه وقت گذاشتند باز امروز می گویند 27 مهر بیایید. ما هم که چاره ای نداریم باید امروز برویم و زمانی که آن ها تعیین کرده اند برگردیم . وقتی سر و کارت به اداره ای افتاد باید تخم برو و بیا بخوری و هر روز سری به آن اداره بزنی.
پیرمردی هم که دو دهه از عمرش را در رفت و آمد به این اداره گذرانده بعد ازاین مدت سندش را دریافت کرده و از این اتفاق در پوستش نمی گنجد و می گوید: باید برای راه افتادن کاری در این اداره ها یک جفت کفش آهنین پوشید، اعصاب فولادین ، صبر ایوب و ... داشت تا شاید بعد سال ها به هدف رسید فکر نمی کنم هیچ جای کشور اینقدر ادارات سخت گیر باشند.
گویا بیرجند در بین تمام نقاط کشور تافته جدا بافته است و قوانین به طور کامل فقط دراین شهر اجرایی می شود.
درادامه صحبت هایی که با مراجعان به این اداره دارم یکی ازآن ها این موضوع را مطرح می کند که برخی از کارچاق کن ها و کلاهبرداران هم دراین اداره وجود دارند و می گویند که می توانید با نصف هزینه ای که می پردازید وصرف وقت اندک به سندی که می خواهید دست یابید.
مدیر کل :گاهی حق با ارباب رجوع است
گویا بقیه مراجعان گلایه های آنها از همین دست است و برای پاسخ به این گلایه ها سراغ مدیرکل ثبت اسناد و املاک می رویم.
مدیرکل ثبت اسناد و املاک استان می گوید: ثبت اسناد روند متفاوتی با توجه به تقاضای متقاضیان دارد و شاید ملکی سابقه ثبتی نداشته باشد ولی برای این که معارض نداشته باشد باید یک سیکل 6 تا 7 ماهه را برای درج آگهی طی کند و بعد از درج آگهی هم یک تا 3 ماه فرصت است و اگر معارضی پیدا نشد نسبت به صدورسند آن اقدام می شود.
«حاجی پور»با بیان این که صدور اسناد ملکی با توجه به سیستم های الکترونیکی که تعریف شده به ساعت انجام می شود و در دفاتر هم ساعت زده می شود افزود:بعلاوه گاهی برای صدور یک سند نظر مراجع قضایی لازم است که طی کردن این روند هم زمان بر است .همچنین برخی از ملک ها نیاز به نقشه برداری دارد.
به گفته وی گاهی عدم شناخت مراجعان از قوانین سبب می شود که توقعاتی ازثبت اسناد و املاک داشته باشند و سبب گلایه آن ها شود. وی از افرادی که دچار مشکلی شده اند و کار آن ها به تعویق افتاده است می خواهد که به اداره کل ثبت اسناد و املاک رفته تا نسبت به رفع مشکل آن ها اقدام شود.
همچنین او برخی از گلایه ها را به حق می داند و می گوید: گاهی وقت ها هم حق با ارباب رجوع است و هر کاری از دست ما ساخته باشد نباید دریغ کنیم.
او در باره حضورکار چاق کن ها و کلاهبرداران در اداره ثبت اسناد و املاک می افزاید: این مسئله در خراسان جنوبی با توجه به نظارت های دقیقی که وجود دارد کمتر دیده می شود زیرا اسنادی که صادر می شود به لحاظ کمیت وکیفیت از امنیت بالایی برخوردار است به طوری که حتی کاربران اداره ثبت اسناد و املاک هم که به این اسناد دسترسی دارند نمی توانند خدشه ای به آن وارد کرده و خلافی مرتکب شوند.