نمد مالی «مافنداب» ، آب رفت
زهرا خسروی -روزگاری نه چندان دور در گوشه ای از یک روستا و در خانه ای قدیمی دستان توانمند و هنرمندی بود که آنچه از دلش بر می آمد بر رشته رشته های پشم فرود می آورد تا فرشی از جنس عشق ببافد.
هرچند که روزگاری، نقش هایی از جنس عشق آفریده اما اکنون خود آبدیده دست نقاش روزگار شده و این را می توان از نقش دست های پینه بسته و صورت چروکیده اش به راحتی دید اما دلش همچنان جوان است و دستخوش این دنیای هزار رنگ نشده است.
او ساکن یکی از روستاهای بخش مرکزی بیرجند که در 45 کیلومتری مرکز استان قرار دارد است. او اهل «مافنداب» و میراث دار هنر نمد مالی در این جاست. منزلش در انتهای یکی از کوچه های روستا قرار دارد که به زمین های کشاورزی ختم می شود. جلوی خانه اش مزرعه کوچکی است که اطراف آن برای محافظت از درخت های زرشکی که در ردیف های مساوی پشت سر هم صف کشیده اند حصارکشی شده است.
در نیمه باز است، زنی گوشه حیات روی تکه فرشی نشسته و مشغول خرد کردن شلغم و چغندر برای دام هایش است. کوبه را می زنیم و در را آهسته باز می کنیم، خودش را کمی جمع و جور می کند و با
خوش رویی می گوید : بفرمایید ، از او سراغ همسرش را می گیریم و او هم پاسخ می دهد برای برداشت شلغم به زمین های کشاورزی اطراف روستا رفته است. دخترش همراهمان می شود و به سمت زمین های کشاورزی حرکت می کنیم.
پس از حدود 5 دقیقه و البته با وسیله نقلیه به زمین هایی می رسیم که وی در حال کار روی آن است. با وسیله ای که به دست دارد مشغول برداشت شلغم از زمین است. ابتدا متوجه حضورمان نمی شود و با صدای سلام دخترش نگاهش به سمت ما می چرخد و لحظه ای دست از کار می کشد. شاید از حضورمان تعجب می کند اما چیزی به زبان نمی آورد. پس از احوال پرسی می گویم برای چه کاری آمدم. لبخندی بر لبانش جاری می شود و گویا به یاد آن ایام خستگی کار روزانه از تنش بیرون می آید.
خاطراتی که دیگر تکرار نمی شود
با سادگی تمام روی زمین می نشیند و می گوید: چه بگویم که تمام آن دوران خاطره است ، خاطراتی که وقتی به یاد می آوری تو را به وجد می آورد و دیگر هیچ وقت تکرار نخواهد شد.
«یوسف خسروی » یک نمدمال قدیمی است که از دوران کودکی کار خود را در کنار پدر آغاز کرده است. وی می گوید: نمدمالی را از پدرم یاد گرفتم و او نیز از پدرش و همینطور تا نسل های قبلتر، این شغل آبا و اجدادی ما بوده، اما معلوم نیست بعد از من فردی باشد که این کار را ادامه دهد.
برق نگاهش وقتی که در مورد نمدمالی حرف می زند، عمق علاقه وی را به این هنر در حال فراموشی نشان می دهد. در حال حاضر به کشاورزی و دامداری مشغول است و روز و شب را می گذراند. وی ادامه می دهد: چه کنیم دیگر کاری از دستمان بر نمی آید. هر چند فرزندانم بارها خواسته اند که به شهر بروم اما زندگی در این جا را به شهر ترجیح می دهم. به نظر وی زندگی کنونی در روستاها خیلی با گذشته متفاوت است و امکاناتی که در حال حاضر در روستا وجود دارد قابل مقایسه با گذشته نیست.
نمد مالی درحال فراموشی
وی که هنوز بخشی از وسایل و امکانات این رشته را در اتاق قدیمی و کوچک خود نگهداری می کند، می افزاید: دیگر سال هاست که در این روستا از این هنر خبری نیست و بیشتر افراد به خاطر خشکسالی های چند ساله مهاجرت کرده اند. این هنرمند قدیمی که حدود 6 دهه از عمرش را پشت سر نهاده است ادامه می دهد: در گذشته حدود 35 خانوار در این روستا زندگی می کردند اما در حال حاضر شاید به تعداد انگشتان دست برسند و عده زیادی به خاطر خشکسالی رفتن را بر ماندن ترجیح داده اند.
به یاد می آورد که گذشته های نه چندان دور در برخی خانه های قدیمی روستا اتاقی بزرگ وجود داشت و نمدمال ها در آنجا مشغول به کار می شدند. صدای هن هن و اصوات مختلفی که هنگام کار سر می دادند آوازهشان را به خارج از مرزهای روستا برده بود.
کاربرد نمد
این هنرمند نمدمال قدیمی درباره کاربردهای نمد میگوید: نمد یکی از بهترین رطوبتگیرهای طبیعی است که در گذشته کاربردهای فراوانی داشت هرچند در حال حاضر کمتر به آن توجه می شود.
«یوسف خسروی » ادامه میدهد: استفاده بهعنوان لباس به ویژه برای افراد چوپان که بیشتر وقت خود را در صحرا می گذراندند و آن ها را از سرمای سخت زمستان و باران و برف در امان می داشت از دیگر کاربردهای نمد است. علاوه بر این استفاده برای زیرانداز و حتی جوراب از دیگر کاربردهای آن است ضمن آن که برخی از آن به عنوان کمربندهای محافظ مفاصل کمر و کلیهها نیز استفاده می کردند.
اهمیت نمد در گذشته آنقدر بود که هیچ دختری را بدون نمد به خانه بخت نمیفرستادند و در جهیزیه دختران همواره یک یا دو تا نمد که از آن بهعنوان فرش استفاده میشد، موجود بوده است.
خواص نمد
او از خواص نمد می گوید و خاطر نشان می کند: این محصول رطوبت را از خود عبور نمیدهد و قابلیت بسیار مناسبی برای مقابله با سرما و گرما دارد و از استحکام قابل ملاحظهای برخوردار است و عمر زیادی میکند. وی به یاد می آورد روزی را که برای فروش آن به یکی از شهرستان های اطراف می رود و می گوید: برای فروش این محصول وارد یکی از بازارهای شهرستان زیرکوه شدم و گفتم این نمد رطوبت و آب را از خود عبور نمی دهد اما فردی باورش نمی شد. قرار شد گودالی حفر کند و نمد را در آن قرار دهم و مقداری آب روی آن بریزم تا خریدار به چشم خود ببیند که نمد اصل است و آب از آن عبور نمی کند. این کار را کردم و موقعی که آب به داخل گودال نفوذ نکرد خریدار در حیرت مانده بود.
علاوه بر این نمد خاصیت ایمنی بخشی و استحکام بالایی دارد، استحکام آن به قدری بود که هیچ چیز به راحتی در آن فرو نمی رفت و افراد در آن از نیش گزندگان و چنگ و دندان درندگان درامان بودند.
همچنین از این محصول برای درمان بیماری هایی مانند روماتیسم و درد مفاصل استفاده می کردند.
مراحل آماده سازی
این هنرمند قدیمی که سال هاست دیگر به کشاورزی مشغول است، به یاد می آورد روزهایی را که برای تهیه قالب نمد باید مسافت طولانی را می پیمود.
«یوسف خسروی » ادامه می دهد: برای اینکه بخواهم ابزار قالب نمد را تهیه کنم 4 یا 5 شبانه روز راه را با الاغ در سرمای استخوان سوز زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان می رفتم و بعد از این که به خانه برمی گشتم حدود 5 روز طول می کشید تا قالب را آماده کنم.
وی می گوید: در آن سال ها تمام مواد اولیه برای تهیه نمد را خودمان تهیه می کردیم. به یاد می آورد روزهایی را که پدربزرگش صابون های مخصوص نمدمالی را از چربی گوسفندان درست می کرد و اول وقت آن را برای کارنمدمالی آماده می کرد.
این هنرمند نمدمال می افزاید: ابزار نمد مالی قالب بود که خودمان آن را می بافتیم و با حصیرهای الان تفاوت زیادی داشت چون جنس آن از موی بز و مرغوب تر بود و سال ها می توانستیم با آن کار کنیم بدون اینکه خراب شود و هرچه آب می خورد نرم تر می شد اما حصیرها زود شکسته می شود.
علاوه بر این آهن بزرگی به اسم پشم بر وجود داشت که با آن پشم ها را کوتاه و بعد با کمان حلاجی می کردیم و سپس آن را روی قالب ریخته و بخیه می کردیم و صابون ها را روی آن می ریختیم.
وی با بیان این که قالب نمد از موی بز و نمد هم از پشم گوسفند آماده می شود، ادامه می دهد: برای تهیه یک نمد حدود 4 نفر از صبح تا غروب روی آن کار می کردند و وقتی درست می شد این نمد جنسش عالی بود.
سرایان و سربیشه
او در حالی که به نمونه بودن نمد محصول دستان توانمند خودش و دیگر هنرمندان این روستا در آن سال ها اشاره می کند، می گوید: به یاد می آورم در آن سال ها تنها در سرایان و سلم آباد سربیشه نمد کار می شد.
موقع خداحافظی از وی می پرسم آیا حاضرید دوباره کار نمدمالی را شروع کنید، پاسخ می دهد: اگر فردی باشد که با من همکاری کند حاضرم ،هرچند دیگر توان آن سال ها را ندارم.