قاسمی- او را به بدیع الزمان می شناسند نه فقط در بشرویه شهری در خراسان جنوبی، بلکه در سراسر کشور، ادبا او را به بدیع الزمان فروزانفر یاد می کنند.
سال 1317 در بشرویه و در خانواده ای از اهل علم و فرهنگ به دنیا آمد. گفته می شود نام اصلی اش عبدالجلیل و یا ضیا بوده که بعدها به بدیع الزمان تغییر کرده است.
لقب بدیع الزمان را از قوام السلطنه، والی خراسان گرفت. پدرش آقا شیخ علی، پسر آخوند ملامحمدحسین قاضی است که هم پدر و هم جد او شاعر، فقیه و طبیب بودند و نسلشان به ملا احمد تونی، از علمای معاصر عصر شاه عباس صفوی می رسد.
وی از اساتید نامدار ادبیات و تاریخ ادبیات فارسی به شمار می رود و دانش گستردهاش درعلوم مختلف سبب شد تا از او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهرههای تاریخ معاصرایران در حوزه ادبیات کهن یاد شود.
تحصیلات مقدماتی را نزد پدر و برادرش آموخت، در نوجوانی با لباس روحانیت عازم مشهد شد و از محضر «ادیب نیشابوری» و دیگر مراجع زمان درس آموخت. «علیرضا پور رفعتی» کتاب «احوال و آثار بدیع الزمان فروزانفر» را درشرح حال زندگی ،تحقیقات و فعالیت های علمی و همچنین جنبه شعر و شاعری بدیع الزمان فروزانفر نوشته و از تحقیقات محلی واطلاعات موجود دراین زمینه استفاده کرده است.
پور رفعتی بر اساس آنچه درکتاب خود آورده است می گوید: لقب بدیع الزمان را قوام السلطنه والی خراسان به او اعطا کرد وقتی خواست برایش شعری بخواند و فروزان فر پاسخ داد: به عربی بخوانم یا فارسی، غزل یا قصیده، رباعی یا مثنوی؟
استاد فروزانفر عربی را با لغات فصیح بیان می کرد ولی کلام خود را چنان با شعر، مثال و حکایت می آراست که برای بسیاری از ادیبان عرب نیز سخن گفتنش جالب و زیبا می نمود.
سفر به تهران
او پس از 4سال اقامت در مشهد در حالی که همه وقت خود را صرف آموختن می کرد راهی تهران شد و لحظه ای از وقت خود را هدر نمی داد و علاوه بر استفاده از محضر «ادیب نیشابوری» از دیگر بزرگان هم علم می آموخت و تنها روز پنج شنبه را به دوستان و بازدید اقوام اختصاص می داد . او به آشنایان می سپرد بین هفته او را معاف دارند تا وقت بیشتری برای آموختن داشته باشد .
با رفتن به تهران، تدریس در دارالفنون را آغاز کرد و پس از آن مدارج علمی را یکی پس از دیگری طی کرد تا به مرحله استادی رسید. وی سپس معلم منطق در مدرسه عالی حقوق شد و یک سال بعد، مدرس زبان عربی و منطق در دارالمعلمین عالی و بعد از آن، صاحب کرسی تدریس زبان و ادبیات فارسی شد و استادیِ تفسیر قرآن و ادبیات عربی را در مدرسه عالی سپهسالار بر عهده گرفت.
سال 1304 دروس ادبیات را در مدرسه عالی حقوق تدریس می کرد و سال 1307 در دارالمعلمین عالی زبان عربی و منطق می آموخت و در سال 1314 با درجه 9 استادی به سمت استاد دانشسرای دانشکده ادبیات و سال 1318 به رتبه 10 استادی ارتقا یافت و در سال 1346 رتبه ممتازی دانشگاه را کسب کرد.
بر اساس آنچه دکتر شفیعی کدکنی به پور رفعتی گفته است، استاد فروزانفر چهره ممتاز در ادبیات فارسی بود و بیشتر عمر خود را صرف تحقیقات علمی، ادبی و عرفانی به ویژه مولوی شناسی کرد و دراین زمینه به بالاترین موقعیت دست یافت.
گرایش به مولوی
«پور رفعتی» به نوشته های استاد فروزانفر استناد می کند که می گوید: پدر و عمه ام در کودکی شعرهایی می خواندند که با خواندنش آثار وجد وخوشحالی درچهره شان دیده می شد، برخی وعاظ شعرهایی نیز برای مردم تکرار می کردند که از سر کنجکاوی می پرسیدم این ها گفته کیست و پاسخ می شنیدم که ملایی آن ها را گفته است ، ملایی که بعدها او را به عنوان مولوی شناختم.
علاقه و ارادت به مولوی از کودکی در استاد فروزانفر پایه گذاری شد تا آنجا که در بزرگسالی شرحی بر «مثنوی معنوی » نوشت و برای این کار هم شاید بیش از 10 شرح مطالعه کرد و آن گاه در 3جلد از کتاب خود به نام «مثنوی شریف» 3هزار و12 بیت از 26 هزار بیت مثنوی معنوی مولوی را شرح نویسی کرد و اگر چه علاقه مند به ادامه کار خود بود اما عمرش کفاف نکرد .
البته به نظر وی نمی توان نقش اساتید فروزانفر همچون «ادیب پیشاوری» و حاج شیخ «عبدا...حائری مازندرانی» را در گرایش وی به مولوی بی تاثیر دانست زیرا آنها از معروف ترین شخصیت های عرفانی و موثر دراندیشه و علاقه مندی استاد بودند. حاج شیخ «عبدا...حائری مازندرانی» از عرفایی بود که همیشه خلاصه ای از دیوان مولوی در جیب خود داشت و هرگاه فرصتی ایجاد می شد ادیبانه می گفت و برای شاگردانی چون فروزانفر می خواند.
مضمون آثار مولوی بیان مسائل اخلاقی وعرفانی در قالب حکایت های آموزنده است و با نی نامه و شعر معروف «بشنو از نی چون حکایت می کند / وز جدایی ها شکایت می کند» شروع می شود.
سخن و سخن وران
«مثنوی شریف» یکی از آثار ارزشمند استاد فروزانفر است آن طور که پور رفعتی می گوید: او در زمینه ادبیات کارهای زیادی انجام داده و کتاب «سخن و سخن وران» را در شرح حال شاعران و نویسندگان قبل از مولوی نوشته است.
این اثر قرار بود در 4 جلد تنظیم شود اما عمر استاد به تالیف 2 جلد بیشتر نرسید با این حال در کتاب «سخن و سخن وران » آثار و احوال 55 نفر از شاعران قبل از مولوی از حنظله بادقیسی شروع می شود و تا خاقانی شروانی ادامه می یابد. این کتاب در حوزه نقدشناسی معروف است و به عنوان یک حادثه ادبی در زمان انتشار تلقی شده و ماهیت آن چنان تثبیت شده که همچنان مورد استفاده جامعه ادبی کشور است و با گذشت سال ها از انتشار، دقیق ترین تاریخ انتقادی تا قرن 6 معرفی می شود و از منابع صد درصد قابل اعتماد دروس دانشگاهی است.
آثار بدیع الزمان
از استاد فروزانفر 25 کتاب به یادگار مانده که همه آنها به چاپ رسیده است و تنها یک ترجمه قرآن که گفته می شود بهترین و روان ترین ترجمه است از دسترسی دور مانده و گم شده است.
تصحیح غزلیات شمس، معارف بهاء ولد، معارف محقق ترمذی، مقالات اوحد الدین کرمانی، شرح و تحلیل آثار عطار، شرح مثنوی شریف ، تصحیح و ترجمه رساله قشیریه، تاریخ ادبیات ایران و فرهنگ تازی به پارسی و ترجمه حی بن یقطان بن طفیل نمونه هایی از این آثار است.
آثار ارزشمندی که به گفته پور رفعتی توسط «عنایت ا... مجیدی» عضو دایرة المعارف بزرگ اسلامی در تهران چاپ شده است و در حال حاضر هم هیئت امنایی در بشرویه و تهران پیگیر چاپ کتاب های استاد فروزانفر هستند.
کتاب های استاد فروزانفر تحقیقی و دانشگاهی و مورد استفاده دانشجویان و سطوح دانشگاهی است و از جمله کتابی که در شرح حال عطار نوشته همچنان مرجع تحقیقاتی و علمی است.
ورود به سیاست
بدیع الزمان فروزانفر علاوه بر این که ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی و همچنین کتابخانه سلطنتی را بر عهده داشت در یک دوره نماینده مجلس موسسان هم بود.
بعد ها به مجلس سنا هم راه یافت و از این موقعیت ها برای توسعه فرهنگ وادبیات بهره برد طوری که بررسی سخنان وی درمجلس سنا نشان می دهد بیشتر گفته هایش در مباحث علمی و فرهنگی، ارتقای سطح کیفی و کمی دانشگاه، بهبود وضعیت معیشت معلمان و استادان، راه اندازی مراکز شبانه روزی درکشور و... بوده است.
زمانی که افرادی مانند عباس اقبال آشتیانی بر وی خرده گرفتند که چرا با درجه های علمی خود به سیاست روی آورده است او پاسخ داده بود که اگر به این بخش روی نمی آوردم شرح مثنوی شریف یا تصحیح کلیات چاپ نمی شد و من از سیاست برای توسعه فرهنگ استفاده کردم.
استاد راهنمای جمعی از دانشجویان معروف دوره دکتری در دانشکدههای ادبیات و الهیات بود که بیشتر آنها بعدها استادان برجسته ادب فارسی و مطالعات فرهنگ ایران شدند که از آن جمله می توان دکتر شفیعی کدکنی، دکتر امین ریاحی، دکتر قمر آریان، سیمین دانشور، دکتر زرین کوب ، دکتر شهیدی، دکتر علی محمد حق شناس، دکتر حسین خطیبی، دکتر سادات ناصری، دکتر امیر حسین یزدگردی، دکتر معین، دکتر اسماعیل حاکمی، دکتر خانلری و ...را نام برد.
محقق بی همتا
دکتر شفیعی کدکنی در مورد بدیع الزمان فروزانفر می گوید:در دوره طلبگی و دانشجویی خود ،استادان بسیاری دیده ام اما تنها و تنها استاد فروزانفر، محققی بی همتا ومعلمی بی مانند بود و بیشترین بهره را از او گرفتم .
حدود5 سال درکلاس درس او حاضر می شدم، هرچه درباره او بگویم کم است، یک جلسه درس او به یک سال دیگران می ارزید.
در طول 5سالی که هرگز درسش راترک نکردم یک مطلب مکرر و مبتذل از او نشنیدم حتی شوخی های او هم به دانشجو درس می آموخت.
کلاس درسی بسیار دلنشینی داشت. شعرهای بلند و خیال انگیز می خواند. سینه اش مخزن نکته های ادبی و تاریخی بود. شوخ طبع، نکته سنج و حاضرجوابی بی مانند، تیزهوش، تندذهن و باریک اندیش بود. شعرش کم ولی خوب و به شیوه محکم استادان قدیم نزدیک بود، با شاگردانش انس و الفتی دوستانه داشت و به آنها گوشزد می کرد که رکود و توقف به معنی مرگ است ، رکود وسستی معنی مردن می دهد.
بدیع الزمان فروزانفردر روز 16 اردیبهشت ماه سال 49 در منزل خود در یکی از کوچه های خیابان بهار در شمال تهران بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست و پیکر او در جوار امامزاده حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد.
از این عالم فرزانه دو دختر به یادگار مانده است نوشین و فرانک فروزانفر که در آمریکا دانشیار دانشگاه علوم پزشکی و پزشک هستند.