رنجبر - حروف کنار هم می نشینند و دست کلمات را به گرمی می فشارند و وقتی کنار یکدیگر قرار گرفتند و از زبان پر آواز او به صوت تبدیل شدند بیت هایی ساخته می شود در قالب شعر نو.
اشعاری که سال ها پیش نیما یوشیج آن ها را رقم زد و امروز شاعرانی چون او راهش را ادامه می دهند اما دغدغه اش فراتر از شعر و شاعری است و می خواهد شاعران استان برای مردم بیتی بگویند و زبان خاص شعرشان را بشناسند نه آن که تقلیدگر باشند.
«غلامحسین چهکندی نژاد» سال هاست که ذهن خلاقش را به دست پیر ادبیات سپرده تا مریدش باشد و به مراد برسد و این روزها استاد است و دنیایی که تصویر نیما را جای جایش می بیند.
یک پنجره
او از دهه 50 مطالعه می کرد و داستان های مجلات و... همدمش بود اما انگار به معنای واقعی هنوز ادبیات را نمی شناخت. اولین بار که نشانه ای از ادبیات در وجودش جوانه زد و دست طفل نوپای شعر را در ذهن خلاقش گرفت و در کوچه پس کوچه های ادبیات قدم زد در خانه همان دوستی بود که با باز کردن پنجره ای به سوی سمفونی های بتهوون، موزارت، چایکوفسکی و نیز صدای دلنشین بنان، محمد رضا شجریان، محمد نوری و دکلمه شعرهای حافظ، خیام، نیما و ... با صدای سحرآمیز احمد شاملو دنیای جدیدی را به رویش گشود و هرآنچه از ادبیات تا آن زمان در ذهنش نقش بسته بود رنگی تازه گرفت.
شعر آی آدم ها اثر نیما یوشیج تاثیر شگفتی بر وجودش گذاشت و او را آرام آرام به نیمای خراسان جنوبی تبدیل کرد .
او اگر چه از سال 50 شعر گفتن را شروع کرد و اولین شعرش در مجله(دختران،پسران) تهران با عنوان «حیران» چاپ شد اما در دهه 60 به طور جدی این راه را دنبال کرد و نخستین اثر «غلامحسین چهکندی نژاد»، مجموعه ای از اشعار سپید تحت عنوان «سرود باران» در سال 66به زیور طبع آراسته شد و بعدها از اشعار این کتاب در کتاب های درسی دانشگاه های کشور استفاده شد.
سال 69دومین اثر وی با عنوان «شیار شامگاه» به چاپ رسید . به علاوه چاپ مجموعه «زمان را از تو می گیرند» درسال 79 ، کتاب «راه زیروچ» 87، «بادام تلخ» 88 و چاپ چند شعر در کتاب هفت (چهره های شعر معاصر خراسان)، سردبیری صفحه ادبی ماهنامه نو اندیش و همکاری با فصلنامه ادبی دانشگاه بیرجنداز دیگر فعالیت های اوست.
با شناخت نیما زبان شعرش تغییر کرد و دنیایی از ادبیات پیش رویش لبخند زد و متوجه شد که به جز اشعار کلاسیک قالب شعر دیگری هم هست و زبان و نگاه نیما را دنبال کرد. سراغ کتاب های نیما را در بیرجند گرفت اما کمتر شخصی اورا می شناخت.
سرود باران
به یاد دارد که اولین مجموعه شعرش به عنوان «سرود باران» از طرف شورای کتاب تهران در بخش ویژه نوجوانان قرار گرفت و تقدیر شد و بسیاری از منتقدان او را صاحب سبک و زبان شعرخاصی دانستند.ممکن است شعر برایش به عنوان یک تفریح شروع شده باشد اما راهی دشوار را تا کنون پیموده ومعتقد است شاید سرودن شعر برای عده ای تفننی باشد اما وقتی زندگی ات را صرف شاعری کنی دردناک است که تمام عمر شعر دیگران را بگویی و در واقع انگار عمرت را به بطالت می گذرانی .
در ادامه اضافه می کند: شاید یک دهه از جریان فراموشی مرید و مراد در استان گذشته باشد اما درشب شعرهای برگزار شده برخی به اشعارم گوش نمی دادند و فقط اشعار عده ای خاص مورد توجه بود ولی سال ها گذشت و اشعار همان ها ازمرزهای استانی فراتر نرفت. «چهکندی » معتقد است ادبیات با هیچ کس شوخی ندارد و چنانچه حرفی برای گفتن در این عرصه نداشته باشی باید بگذاری و از همان راهی که آمده ای بازگردی .
صلح و دوستی
از نگاه ظریفش برای ستایش صلح ، دوستی و انسان در بعد جهانی می گوید که دربیت بیت اشعارش جریان دارد و انعکاس محیط اطرافش را می توان در کلمات دلنشین اشعارش حس کرد.
او که حالا بیت بیت اشعارش را زندگی کرده است از تصویر سازی در شعر صحبت می کند که باعث جذب مخاطب شده است .
اشعارش را به تابلوی نقاشی واقعی از زندگی تشبیه می کند که دوستان نقاشش هم به این موضوع اعتراف کرده اند.
وقتی شعرش را اینطور می خواند که «در آسمان مزارع پنبه پرواز سپید کبوتران را نظاره می کنم و برای تو گل پنبه می چینم / زنبیل های من پر از دانه های سپید است / می خواهم هزار جامه سپید ببافم برای هزار سنگر / می خواهم بیرق سپید آشتی را در مقابل کینه ات بر افرازم / می خواهم زنده باشم / با تو با تو ای ایران ای ایران » تصاویر در ذهن شنونده جان می گیرد و در جای جای شعرش می توان صلح و آشتی را حس کرد.
او از متحول شدن زندگی اطرافیانش به دلیل خواندن اشعارش در قالب شعر نو می گوید که نگاه آنها را نسبت به زندگی عوض کرده است.
سنگ نگاره ها
استاد در حال حاضر چند مجموعه شعر جدید هم در دست چاپ دارد،« سنگ نگاره ها» که با زبان شعر نگاهی دارد به میراث فرهنگی و باستانی استان و «طعم نان» از آن جمله است و همچنین بسیاری از اشعار این شاعر نوپرداز به زبان های آلمانی، ایتالیایی، انگلیسی، کردی و عربی ترجمه و در سایت جهانی شعر منتشر شده است.
لابه لای سخنانش از اشعاری هم صحبت می کند که فکر می کرد سیاه مشق هستند و دیگر نخواست آنهارا نگه دارد و درآتش سوخت و از طرفی مورد سرزنش دوستانش قرار گرفت.
به عقیده وی از یک دهه قبل به خاطر حضور دانشجویان وبرگزاری شب شعرها بت مهجور بودن شاعران استان شکسته است و بیشتر به صورت علمی به شعر پرداخته می شود.
شاعری برای استانم
او عنوان می کند بیش از 3دهه به شعر گفتن در استان پرداخته ام و بسیاری از اطرافیانم معتقد هستند برای پیشرفت باید مهاجرت می کردم اما وقتی که نگاه می کنم زمینه شعر در استان زیاداست می توان در همین جا هم شاعری برای قرن ها و نسل های بعد بود و پیشرفت را جست وجو کرد.
از شعر به عنوان یک موضوع تشریفاتی که در خدمت دربار بود یاد می کند و می گوید:از صدر مشروطه تا کنون شعر از مردم فاصله گرفت و بعد از ظهور نیما تثبیت شد و ادبیات معاصر روی کار آمد در حالی که باید آن را برای خدمت به مردم به کار برد.
کتابخانه استاد میزبان کتاب هایی است که شاید در استان نایاب باشد و او از لابه لای همین کتاب ها اشعارش را بیرون می آورد که در برخی صفحه ها به نقد و بررسی و مقایسه آن با دیگر اشعار توسط مولفان کتاب های ادبیات کشور پرداخته شده و اشعارش مثبت ارزیابی شده است، تاریخ بیرجند در قفسه های کتابخانه اش می درخشد و او خرسند است از اینکه قلب تپنده یک کتابخانه را دارد.
در کتاب«اسب ها روسری نمی بندند» که گزیده اشعار شاعران استان در آن جمع آوری شده هم چند نمونه از اشعارش چاپ شده است و می گوید: برخی شاعران استان علی رغم همه ادعاهای زیاد حتی یک بیت از اشعارشان در کتاب های کشور چاپ نشده اما این موضوع حمل بر خودستایی از خودم نیست، بی ادعا هستم.
فقر مطالعه و زبان شعر
« چهکندی نژاد» می گوید: بسیاری از شاعران تمام عمر شعر می سرایند اما هیچ وقت نمی توانند زبان شعرشان را پیدا کنند و مقلد هستند و چیزی از ادبیات ،ذوق و استعداد خودشان به شعر اضافه نمی کنند، این موضوع را در استان زیاد می بینیم که فقر مطالعه به آن دامن زده است و حتی گاهی اوقات نسل جوانمان برخی از شاعران را نمی شناسند یا بعضی از اساتید دانشگاه هم با ادبیات معاصر نا آشنا هستند.
یک بهانه
نایاب بون کتاب های ادبی در استان گاهی اوقات بهانه ای می شود جدی برای پیمودن فرسنگ ها راه به سوی پایتخت تا بتواند نکته ای بیاموزد و راه جدیدی را در شعر و شاعری هموار کند . می گوید: نبود منابع غنی ادبیات گاهی اوقات بهانه است، پای رهرو نیست و برخی ها بهانه می آورند در حالی که در هر جست وجوی ادبی کشفی لذت بخش وجود دارد، وقتی به جست وجوی آثار شاملو، سهراب و فروغ فرخزاد یا دیگرشاعران بروید شخصیت و روحیه آنهارا لابه لای آثارشان با سبک و زبان خودشان کشف خواهید کرد.
به عقیده وی با گسترش ارتباطات در عصر حاضر منابع غنی ادبیات به راحتی در اختیار نسل جوان قرار می گیرد اما آنها از این موضوع غفلت می کنند در حالی که نسل هم دوره ام کتاب را می بلعیدند و بیشتر دوستان کتابخوان و در کمین چاپ کتاب ها بودند تا به آنها دست یابند.
می گوید: شاعران استان از برخی موارد غفلت کرده اند به عنوان مثال بعضی از اساتید شعر و ادب به عنوان مراد سعی می کنند مریدانشان را در سطح پایینی از اطلاعات ادبی نگه دارند اما اگر کسی ادبیات را به طور جدی مطالعه کند می تواندبه خوبی در این راستا گام بردارد.
به موضوع موروثی بودن شعر در خانواده اشاره و از مادر بزرگش یاد می کند که صحبت کردنش با شعر و ضرب المثل همراه بود و زبانش شاعرانه بود اگر چه همه اشعارش ادبی نبود اما برای هر چیزی شعری می گفت و از طرفی پدر بزرگ هم در ستایش ائمه شعر می سرود اگر چه سوادش در حد آموزش های مکتب خانه بود.
او که دفاتر شعر پدر بزرگ را جمع آوری و وزن و قافیه اش را تصحیح کرده و گزیده ای از آنها را به چاپ رسانده می گوید:یکی از پسرانم هم شاعر است و از زمان دبستان زبان شعرش را شناخته و دنبال می کند.
زبان ظرفیت بزرگی دارد و هر شاعر می تواند زبان شعر خاص خودش را به منصه ظهور برساند اما گاهی اوقات از تنگ نظری ها در بین اهالی فرهنگ و هنر استان دلگیر می شوم که پیشرفت یکدیگر را مانعی برای پیشرفت خود می دانند.